بهترین توجیهی که از زبان یک سفیر میتوان شنید
رهبران قاره آفریقا که پس از رهایی از استعمار و کسب استقلال بر سر کار آمدند از نسخه اقتصاد مارکسیستی استفاده کردند تا به استبداد و مداخله علنی دولت در اقتصاد رنگ و بویی علمی و ایدئولوژیک ببخشند. تمرکز قدرت باعث شد تا به تدریج بدترینها به راس هرم برسند و در آنجا باقی بمانند موضوعی که فردریک هایک در کتاب راه بندگی به خوبی تحلیل کرد. یکی از رهبران قاره سیاه که دولتمردی موجه شناخته میشد رابرت موگابه بود. وی که به نخستوزیری کشور زیمبابوه انتخاب شد با زبردستی توانست امید سیاهان و ترس سفیدها را برانگیزد. روشنفکران، نظام مارکسیستی در این کشور را رادیکالتر از سوسیال دموکراسی اروپا تلقی نمیکردند و شعارهای انقلابی وی به پایان دادن استثمار سیاهان ختم میشد. اما او در چند سال اخیر به سیاستهای پوپولیستی خود شدت بخشید که حاصل آن برای مردم زیمبابوه افزایش شدید قیمتها و افت شدید تولید بوده است.
سیانان در گزارشی از زیمبابوه گفت: اوضاع آنچنان بد است که مردم شروع به خوردن موش کردهاند. برای اینکه در این گزارش نیمه پر لیوان هم دیده شود با سفیر و نماینده زیمبابوه در سازمان ملل هم گفتوگو کرده است.
ماچیو نیکاماپورانگا به سیانان گفت: «گزارشات در مورد مردمی که موش میخورند واقعیت کشور ما را به نحو منصفانهای بازگو نمیکند.» وی افزود :در گذشته که او خانوادهاش را بزرگ میکرد آنها انواع جوندگان را میخوردهاند.
او گفت: «خوردن موش صحرایی در زیمبابوه رسم است و گوشت نرم و لذیذی دارد. چنین گزارشی که خوردن گوشت صحرایی را از سر استیصال و بدبختی نشان دهید غلطانداز است. این اصلا درست نیست.»
به هر صورت مشخص نیست اگر مردم فلکزده زیمبابوه قدرت خرید گوشت گاو یا گوسفند را در شرایط برابر پیدا میکردند آیا باز هم در الگوی مصرف خود حاضر به دریافت پروتئین از طریق خوردن گوشت موش بودند یا خیر. تجربه سایر کشورهای متمدن نشان میدهد که اینطور نیست. در علم اقتصاد به چنین کالاهایی کالای پست گفته میشود که با افزایش درآمد، تقاضا برایشان کاهش مییابد و بالعکس با کاهش درآمد تقاضا برایشان افزایش مییابد که حالت دوم در کشور زیمبابوه اتفاق افتاده است.
ارسال نظر