ثروتمندان جهان چه کسانی هستند؟
موسسه جهانی پژوهش در اقتصاد توسعه وابسته به سازمان ملل که مقر آن در هلسینکی است گزارشی با عنوان«توزیع جهانی ثروت خانوارها» منتشر ساخته است که پیش از این در صفحه ترجمه روز پنجشنبه بخشهایی از آن منتشر شد اما آمار تازهای که از این گزارش استخراج شده است، حاکی از آن است که توزیع ثروت در سطح جهان ناعادلانهتر از توزیع درآمد است. ۲درصد ثروتمندترین افراد بزرگسال در جهان بیش از نصف ثروت جهانی خانوارها را مالک هستند. تعریف کلی که از ثروت شده است ارزش داراییهای فیزیکی و مالی منهای بدهی و نه صرفا پول را شامل میشود. گزیدهای از نتایج گزارش به شرح زیر است: این نخستین برآورد توزیع جهانی ثروت خانوارها است. توزیع ثروت کاملا متمرکز بوده و در واقع بسیار متمرکزتر از توزیع جهانی درآمد یا توزیع ثروت در داخل هر کشور جهان به جز چند کشور میباشد. در حالی که سهم ۱۰درصد بالایی از دارندگان ثروت در داخل یک کشور حدود ۵۰درصد است و میانه ضریب جینی حدود ۷/۰ تخمین زده میشود در مورد کل جهان سهم ۱۰درصد بالایی ۸۵درصد در سال ۲۰۰۰ و ضریب جینی ۸۹۲/۰ تخمین زده شد. محاسبات با استفاده از نرخ رسمی ارز انجام گرفته است. بررسی یک پژوهشگر به نام میلانویچ برای سال ۱۹۹۸ ضریب جینی درآمد جهان را ۷۹۵/۰ تخمین زد که نشاندهنده توزیع عادلانهتر درآمد نسبت به ثروت است. در حالی که تمرکز ثروت (و درآمد) بر مبنای برابری قدرت خرید، اندکی کمتر تخمین زده میشود به عقیده پژوهشگران موسسه سهم بیشتر ثروت در مالکیت کسانی است که میتوانند به راحتی در سطح جهان مسافرت و سرمایهگذاری کنند در نتیجه تبدیل ثروت به نرخ رسمی ارز در هنگام بررسی توزیع ثروت ترجیح دارد.
بر اساس نتایج بررسی تقریبا همه افراد ثروتمند جهان در آمریکای شمالی، اروپا و شرق آسیا و اقیانوسیه زندگی میکنند. هر کدام از این گروهها حدود یک سوم از ۱۰درصد ثروتمندان جهان را تشکیل میدهند. بیجهت نیست که نشریه اکونومیست، عنوان مقاله خود در این رابطه را «برنده (تقریبا) همه را برای خود برمیدارد» گذاشته است. گزارش اکونومیست در این باره نیز به شرح زیر است: نیمه دیگر (فقیرتر) جهان هر یک کمتر از ۲۱۶۱دلار به نامشان ثبت شده است. پس اگر میخواهید در میان پنجاهدرصد ثروتمند جهان باشید فقط کافی است حداقل ۲۱۶۱دلار (یا حدود ۲میلیون تومان) ثروت شخصی داشته باشید.
عمده مطالب کتاب آدام اسمیت با عنوان «ثروت ملل» واقعا درباره ثروت نیست بلکه درباره کسب درآمد است. این دو مفهوم با هم تفاوت دارند: درآمد یک متغیر جریانی از پول یک ملت یا خانوار است که در یک سال دریافت میشود، ثروت موجودی داراییهایی است که در طول عمر تاکنون انباشت شده است که منهای بدهیها میشود.
این تفاوت اهمیت دارد اما چقدر اهمیت دارد، مشکل میتوان گفت. نابرابری در توزیع درآمد جهانی با سروصدا مورد بحث قرار میگیرد اما چیزی در مورد توزیع ثروت گفته نمیشد. اقتصاددانان میتوانند فقط درباره چیزهایی صحبت و بحث کنند که قابل اندازهگیری باشد و در صورتی که تلاش فراوانی کردهاند تا نابرابری درآمد جهانی را اندازهگیری کنند آنها مبادرت به همین کار برای ثروت نکردند. تا اینکه هفته گذشته موسسه جهانی پژوهش در اقتصاد توسعه چگونگی توزیع ثروت شخصی (شامل داراییهای مالی، املاک و مستغلات، کالاهای بادوام و حتی احشام) در سراسر جهان را برای سال۲۰۰۰ منتشر ساخت.
انگلستان، سوئد و آمریکا به مدت یک قرن یا بیشتر ثروتشان را محاسبه میکنند. سایر کشورهای پردرآمد نیز چند دهه است که حساب ثروت را نگه میدارند. اما پس از اینکه سه کشور پر جمعیت فقیرتر چین، هند و اندونزی شروع به تخمین ثروت خانوار کردند امکان محاسبه ثروت جهانی فراهم شد. اینکه آیا حتی اکنون هم محاسبه کاملا عملی باشد جای بحث دارد. نویسندگان بررسی فقط توانستند به اعداد و ارقام گاهی ناقص از فقط ۳۸ کشور دست یابند. برای۱۹۱ کشور باقیمانده، آنها مجبور شدند ثروت را بر اساس مقایسه با کشورهایی که اطلاعاتی دربارهشان دارند انتساب دهند.
چه نتایجی به دست آمد؟ اگر کسی بیش از ۲۱۶۱دلار (با نرخ ارز رسمی) در سال۲۰۰۰ داشته باشد به نیمه ثروتمند نژاد انسانی تعلق دارد. اگر به اندازه کافی خوشبخت باشید که ۵۱۵۰۰۰دلار ثروت داشته باشید وارد باشگاه ۱درصد ثروتمند جهان میشوید (البته توجه داشته باشید که این باشگاه خیلی هم انحصاری نیست چون ۳۷میلیون نفر عضو آن هستند). بیعدالتی شدیدی در توزیع ثروت به دست آمده است. نصف ثروت جهان در دستان ۲درصد از جمعیت جهان است. توزیع ثروت مثل این میماند که جهان ده نفر سکنه داشته باشد که یک نفر آن ۱۰۰۰دلار و نه نفر دیگر هر کدام یکدلار ثروت دارند.بسیاری از مردم در کشورهای فقیر هیچ چیز ندارند اما تعداد زیادی از مردم کشورهای ثروتمند هم چیزی ندارند، چون بدهیهایشان بیش از داراییها است. برای مثال پنجاهدرصد پایینی خانوارهای سوئدی ثروت خالص کمتر از صفر دارند. به نظر میرسد کشورهای اسکاندیناوی بدون ثروت شخصی به شکوفایی اقتصادی رسیدند و اتکای بالایی به نظام تامین اجتماعی دارند. برای مثال ثروت سرانه فنلاندیها ۳۹۰۰۰دلار است که از کره جنوبی کمتر است.
ارسال نظر