نگاه اقتصادی به عیدی دادن

علی سرزعیم

در مواقع عید خصوصا عید نوروز رسم متداول هدیه دادن و هدیه گرفتن است. با وجود اینکه بزرگ‌ترها برقرار کردن موازنه در هدیه دادن را با دقت مراقبت می‌کنند، اما با اینحال لطف هدیه دادن و گرفتن چیز دیگری است. آیا اقتصاددانان با نگاه خشک شان به مسائل اقتصادی در مورد هدیه دادن و گرفتن حرفی دارند؟ پاسخ به این سوال مثبت است. نخستین باروالد فوگل استاد اقتصاد دانشگاه ییل با درج مقاله‌ای تحت عنوان «رفاه از دست رفته کریسمس» در مجله وزین امریکن اکونومیک ریویو توجه عموم را به این مقوله جلب کرد. پس از آن مجله اکونومیست در سال ۲۰۰۱ همین مساله را مجددا مطرح کرد.

همه می‌دانیم که هدیه دادن به منظور خوشحال کردن طرف دیگر است و هدیه‌دهنده وقتی رضایت بیشتری کسب می‌کند که احساس کند نیازهای طرف مقابل خود را به خوبی شناسایی کرده و با خرید کالایی آن را بر آورده ساخته است. مشکلی که در این فرآیند وجود دارد آن است که هر کس بیش از دیگری از نیازها و ارجحیت‌ها و اولویت‌های خود آگاه است. لذا خرید کردن برای دیگری با این خطر همراه است که شاید کالای هدیه داده شده با ذائقه فرد مقابل همسان و سازگار نباشد. در این حالت هدیه به کناری انداخته شده و بلااستفاده می‌ماند. از آن بدتر ذوق اولیه هدیه‌گیرنده به یاس و حتی شاید دلخوری بدل شود. اگر این تحلیل درست باشد، طبیعی است که توصیه همیشگی اقتصاددانان به کار می‌آید. بهترین هدیه به دیگران پرداخت پول نقد است. با پرداخت پول نقد هر کس قادر است به بهترین نحوی نیازهای خود را شناسایی کرده و آن را بر آورده سازد. کسانی که اقتصاد خرد خوانده‌اند به خوبی می‌دانند که چطور با استفاده از ابزارهای ریاضی و مفاهیمی‌چون منحنی بی‌تفاوتی، نشان دهند که پرداخت نقدی بیش از پرداخت کالایی معادل می‌تواند فرد را به سطح مطلوبیت بالاتری رهنمون شود. نوآوری دکتر والد فوگل در این بود که سعی کرد ناکارایی موجودر هدیه دادن را تخمین زند. برای این مقصود از دانشجویان خود سوال کرد که تخمین بزنید بابت کل هدایایی که دریافت کرده‌اید، چه میزان هزینه شده است. سپس از آنها سوال می‌کند که آنها حاضرند چقدر پول بابت این هدایا پرداخت کنند. با کمال تعجب مشخص شد که به طور متوسط اکثر پاسخگویان حاضر نیستند بیش از ۹۰درصد هزینه خرید هدایا را پرداخت کنند. این به آن معنی است که از دید آنها هدایا دریافت به اندازه ۹۰ درصد قیمت واقعی ارزش دارند و ۱۰درصد مابقی بی‌ارزش است. به عبارت دیگر هدیه دهندگان هزینه ۱۰درصد را پرداخت کرده‌اند اما نفعی برای آن ایجاد نشده است. این ۱۰درصد هدر رفته دقیقا همان چیزی است که اقتصاددانان به آن رفاه از دست رفته می‌گویند. از آنجا که می‌توان از این ۱۰درصد استفاده کرد بدون اینکه وضع کسی بدتر شود، به آن رفاه از دست رفته گفته می‌شود. حال اگر تخمینی از کل هزینه‌های انجام شده برای هدیه دادن بدست آید، مشخص می‌شود که این ۱۰درصد چه عدد بزرگی خواهد شد.

برای این استدلال که حالت کلی دارد، چند استثنا می‌توان برشمرد. نخست آنکه گاهی هدایا از جمله چیزهایی است که شخص هدیه‌گیرنده به کلی از آن بی‌خبر است و این هدیه می‌تواند عرصه جدیدی را پیش روی فرد بگشاید. مثلا ممکن است فرد به کلی از شعر معاصر غافل باشد و هدیه دادن یک کتاب شعر خوب از شعرای توانمند معاصر، فرد را به این عرصه جالب جذب کند. به این ترتیب هدیه دادن می‌تواند بر روی ارجحیت‌های فرد تاثیرگذارد و آنها را دستخوش تغییر کند. گاه چیزی هدیه داده می‌شود که دسترسی فرد هدیه‌گیرنده به آن کالا محدود است. مثلا کسی به مسافرتی می‌رود و سوغاتی جالب با خود می‌آورد و هدیه می‌دهد. در این حالت دادن پول نقد نمی‌تواند به اندازه هدیه موجب رضایت فرد شود.گاه هدیه دادن روشی برای سیگنال دادن به طرف مقابل است که هدیه دهنده چقدر از وی شناخت دارد و چقدر به نظام ترجیحی وی دقت داشته است. هدیه در این مواقع خبر از اطلاعات نهانی دیگری می‌دهد و از این حیث اهمیت می‌یابد. در واقع انتخاب درست هدیه خبر از این واقعیت می‌دهد که فرد واقعا چقدر به او علاقه‌مند است و چقدر اولویت‌های او را مدنظر قرار داده است. بدون هدیه دادن، آگاهی کسب کردن از این مساله شاید دشوار باشد. البته باید به این واقعیت نیز توجه داشت که شرایط هدیه دادن و گرفتن می‌تواند چیزی بر ارزش ذاتی کالا بیافزاید مثلا اهمیت حلقه نامزدی بیش از قیمت اسمی ‌آن است. این سمبل برای افراد به مراتب بیش از ارزش بازاری آن می‌ارزد چرا که دلالت بر زمان، مکان و مفهومی ‌دارد که در حلقه‌های مشابه دیگر یافت نمی‌شود.