به تجارب بومی احترام بگذاریم
اصول بومی مقاومسازی ساختمانها در برابر زلزله
بیشتر نقاط سرزمین ما در معرض زلزله است و مقاومسازی خانههایمان در برابر آن خواستهای است بحق. اما معمولا آن را فراموش میکنیم تا هنگامی که حادثهای تلخ اتفاق میافتد و آنگاه است که بحثها در میگیرد. همهجا گفته میشود خانهها را باید مقاوم کرد و راهی جز این نیست که همه خانهها را اسکلت بتنی یا فلزی کنیم.
بیشتر نقاط سرزمین ما در معرض زلزله است و مقاومسازی خانههایمان در برابر آن خواستهای است بحق. اما معمولا آن را فراموش میکنیم تا هنگامی که حادثهای تلخ اتفاق میافتد و آنگاه است که بحثها در میگیرد. همهجا گفته میشود خانهها را باید مقاوم کرد و راهی جز این نیست که همه خانهها را اسکلت بتنی یا فلزی کنیم.
هربار هم که به خرابیها اشارهای میشود، اکثرا تنها از خانههای گلی و خشتی نام برده میشود. گویا مصالح به کار رفته تنها عامل یا عامل اصلی در مقاومت بنا در مقابل زلزله هستند. کمتر اشارهای میشود به خانههای بیشماری با اسکلت فلزی که محل جوش آنها شکسته شده و سقف به صورت یکپارچه بر سر ساکنین آنها فرود آمده است. عاملی که کشندگی آن اگر نگوییم بیشتر، کمتر از سقفهای خشتی و گلی (مثل بم) و سقفهای چوبی و حصیری و گلی (مثل روستاهای زلزلهزده آذربایجان) نیست. عکسهای زلزله را که مرور میکنیم همچنین پر است از خانههایی با دیوارهای آجری و ملاتهای حاوی سیمان و سقفهای تیرآهنی (به جای تیر چوبی) که خراب شدهاند. تصویر ما کامل نخواهد شد اگر اینها را نادیده بگیریم و فقط خانههای با دیوارهای سنگی و خشتی و گلی با سقفهای چوبی و حصیری و گلی را نشان دهیم.
اصول مقاوم سازی در برابر زلزله
ساختمان مقاوم در دو طرف یا میانه طیفی قرار دارد که یکسوی آن استحکام است و یکسوی آن انعطافپذیری. یک ساختمان منعطف میتواند به همراه حرکات زمین در هنگام زلزله حرکت کند و تغییر شکل دهد بدون آنکه فرو بریزد. خانههای سنتی کرانه دریای خزر با اجرای این اصل خود را در برابر زلزله مقاوم کردهاند. این خانههای چوبی روی چندین پایه چوبی عمود بر هم قرار میگیرند که لرزشهای زلزله را جذب و کم میکنند. اصل انعطافپذیری، پایه مقاومسازی بسیاری از ساختمانها در ژاپن است.
سوی دیگر استحکام است. مفهومی که از واژه استحکام به ذهن میرسد، محکم بودن است؛ اما باید توجه داشت که این محکم بودن تنها درباره مصالح به کار رفته صدق نمیکند، بلکه نکته کلیدی نهفته در آن حفظ یکپارچگی ساختمان در هنگام زلزله است، یعنی اجزای ساختمان در هنگام زلزله از هم جدا نشود.
برای همین باید به اتصالات توجه کرد و این کلید اصلی مقاوم کردن ساختمان است. حساسترین و ضعیفترین نقاط در هنگام زلزله گوشههای تیز هستند مثل محل اتصال دو دیوار یا محل در و پنجرهها یا مجاری تعبیهشده درون دیوار. در معماری بومی ما شکل مربع را برای اتاق مطلوب نمیدانستند و تیزی گوشههای آن را میگرفتند تا به شکل مربعی ناقص درآید. عاملی که ما میدانیم تاثیر بسزایی در مقاوم کردن ساختمان دارد. در واقع ایدهآلترین شکل برای یک اتاق دایره است که معماری بومی ما بسیار به آن نزدیک شده است. همینطور در این معماری از پشت بندهای مختلف در پشت دیوارها استفاده میشده است تا مانع از افتادن دیوارها شود. یک نمونه از این پشتبندها امتداد خود دیوارها در محل تقاطع آنها بوده است؛ به طوریکه سطح مقطع آن به شکل بعلاوه (+) میشود.
اجرای درست پی ساختمان هم علاوه بر کمک به حفظ یکپارچگی ساختمان، مانع از کج شدن ساختمان شده که باعث افزایش خسارت به ساختمان در هنگام زلزله میشود.
نکته دیگر سبک کردن سقفها است که احتمال ریختن آن کمتر شود و در صورت ریختن خسارت کمتری وارد کند. در معماری بومی آنجا که به سقفی تخت احتیاج بوده، بعد از ایجاد طاق در سقف از طاقهایی کوچک در بین دو طاق متوالی استفاده میشده است تا مصالح کمتری برای پر کردن بین طاقها لازم باشد و با این کار سقف را سبکتر میکردند.
اتصال مهم دیگر برای ساختمانهای خشتی و آجری و سنگی یا به اصطلاح ساختمانهای با مصالح بنایی، اتصال بین این اجزا و ملات بین آنها است که ممکن است در هنگام زلزله از هم جدا شود. استفاده از چینش مورب ۴۵ درجه به جای چینش افقی که در معماری بومی ما رایج بوده است یکی از راهکاری مقاوم کردن است. در این روش هر ردیف عمود بر ردیف قبلی قرار میگیرد. علاوه بر این در ساختمانهای خشتی، جنس ملات و خشت یکی است که به یکپارچگی بنا کمک شایانی میکند.
یکی دیگر از راهکارهای اصلی در حفظ یکپارچگی ساختمان، کلافبندیهای افقی و عمودی هست. کلافها، از جنس چوب یا آهن یا هر جنس مقاوم و منعطف دیگر در بالا و پایین دیوارها به صورت افقی قرار میگیرد و به وسیله کلافهای عمودی به یکدیگر و به پی و سقف متصل میشوند. کلافهای چوبی مناسب بناهای گلی و خشتیاند.
به رسمیت شناختن تجارب بومی
کشور ما سرزمینی است با چهار اقلیم اصلی (کرانه دریای خزر، کرانه خلیج فارس و دریای عمان، فلات مرکزی و کوهستانهای غربی) که در استفاده از خاک و چوب و سنگ در ساخت بنا تجربهای هزاران ساله دارد. این تجارب طی این سالها بهبود یافته و خود را با زلزله که همراه قدیمی آن بوده، هماهنگ کرده است و در نهایت این گنجینه ارزشمند به ما رسیده و خط بطلان کشیدن روی آن کاری عاقلانه نیست.
اما چه باید کرد؟ آیا باید منتظر نهادهای مختلف ماند تا بیایند و خانههای ما را مقاوم کنند؟ یا اینکه باید به سراغ خود مردم رفت و مشارکت آنها در ساخت خانههایشان را به رسمیت شناخت؟ در این صورت باید آنها را آموزش داد.باید روشهای مختلف مقاوم کردن ساده شود و به صورت کتاب و جزوه و فیلمهای آموزشی در اختیار آنان قرار بگیرد تا کسانی که خود خانههایشان را میسازند آن را لحاظ کنند یا خود ناظری باشند بر کسانی که ساخت خانههایشان را به عهده آنها میگذارند. به این ترتیب دیگر لازم نیست با اجبارهای قانونی و آییننامهای مردم را وادار به مقاومسازی کرد. اجبارهایی که معمولا نتیجه عکس دارد و اجازه ابتکار عمل مردم برای ساخت خانه مطابق با شرایط بومی منطقه را میگیرد.
به عنوان مثال دانشگاهی در کشور «پرو»، جزوهای تهیه کرده که در آن به زبان ساده نحوه ساختن خانهای خشتی مقاوم در برابر زلزله به مردم عادی آموزش داده شده است [1]. ما به این رابطه پویا و دو جانبه میان سطوح آکادمیک و مردم و بین شهر و روستا احتیاج داریم؛ رابطهای که اکنون در حال از دست دادن آن هستیم. باید از تجویز نسخههای واحد برای کل کشور خودداری کرد. همه خانههای این کشور را نمیتوان به صورت اسکلت فلزی یا بتنی ساخت و مطلوب هم نیست. باید به اقلیمهای مختلف و تجارب بومی احترام گذاشت و اجازه داد قدرت ابتکار افراد که خود شناخت بهتری از محل زیست خود دارند، شکوفا شود تا به این ترتیب راهکارهای بهتری نیز پیدا شود. با ممنوع کردن تجارب هزاران ساله این سرزمین در آییننامههای ساختمانی و زلزله و شرط گذاشتنهای محدودکننده برای وامهای مسکن، به نتیجه مطلوبی دست پیدا نخواهیم کرد.
* hamed.shaker@gmail.com
ارجاعات:
۱ - http://www.world-housing.net/uploads/WHETutorial_Adobe_English.pdf
ارسال نظر