تجربه های مداخله در نواحی فرسوده شهری؛ آزمون و خطا
مشاور کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر تهران
نواحی کهن شهری که در زمان شکل گیری، محیطی پاسخگو به نیازهای ساکنان خود بوده اند، در پی تحولات نظام سکونت گاهی به تأثیر از تحولات فن شناختی و تغییر در نیازهای زیستی، اجتماعی و اقتصادی اکنون فاقد عملکرد قوی در پاسخگویی به ساکنان شهراند.
محمد حسین بوچانی
مشاور کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر تهران
نواحی کهن شهری که در زمان شکل گیری، محیطی پاسخگو به نیازهای ساکنان خود بوده اند، در پی تحولات نظام سکونت گاهی به تأثیر از تحولات فن شناختی و تغییر در نیازهای زیستی، اجتماعی و اقتصادی اکنون فاقد عملکرد قوی در پاسخگویی به ساکنان شهراند. لذا زندهسازی این کانون های زیست بشری، نیازمند مداخله هوشمندانه و علمی است. این نواحی زمانی محل و کانون ثروت و قدرت شهرها بوده اند، ولی در شرایط کنونی در اکثر شهرهای ایران از حیث اجتماعی و جمعیتی از ساکنان بومی و اصیل خود خالی اند و از حیث برخورداری از زیر ساخت ها و خدمات شهری ضعیف و از طرف دیگر از حیث کالبدی نابسامان هستند، ۵ دهه از شیوه مداخله شهرسازی متمرکز و از بالا به پائین می گذرد ولی بر اساس مشاهدات و مطالعات گوناگون تاکنون این شیوه مداخله در نواحی و بافت های فرسوده شهری نتوانسته است به برگشت زندگی اجتماعی و ساختار کالبدی این نواحی شهری منجر گردد. نگارنده به واسطه مقتضیات کاری در دوره ای ۳ ساله به بررسی و ارزیابی مداخلات مدیریت شهری، شهرهای گوناگون کشور در زمینه باز زنده سازی و احیاء مدنی ـ اجتماعی نواحی فرسوده شهری، چه بافت ها و نواحی قدیمی و تاریخی و چه نواحی و سکونت گاههای غیر رسمی ایران پرداختم که برخی از این بررسی ها و ارزیابی ها در قالب گزارش های (( طرح و شهر )) در مجله شهرداری ها حدوداً در ۱۵ شماره به چاپ رسید که برخی از آنها به شرح ذیل است.
ـ نوسازی بافت فرسوده و کهن قزوین آزمونی برای مدیریت شهری
ـ مداخله در بافت فرسوده بیرجند ((حیاتی نو در قلعه کهن))
ـ باز زنده سازی بخش تاریخی شهر، تجربه تبربز
ـ باز زنده سازی بخش قدیمی و فرسوده شهرها ((مجموعه گفت و گوهای علمی))
ـ نوسازی و احیای نواحی فرسوده شهری ((تجربه شهرکرد))
ـ اسکان غیر رسمی پاسخی به بی برنامگی تأمین مسکن شهری نمونه موردی شهر ایلام
ـ شهرداری ها در نخستین گام تأمین مسکن فقرا، مداخله در بافت فرسوده شهر سمنان
ـ پاک سازی یا توانمند سازی اسکان غیر رسمی.... شهری((..... محله سازی))
ـ معرفی و بررسی حدود۱۲پایان نامه دکترا و کارشناسی ارشد در خصوص امتحان غیر رسمی و بافت های فرسوده در ماهنامه شهرداری ها و.....
آنچه که از این بررسی ها در این محدوده زمانی۳ ساله قرار گرفته ام به طور خلاصه به شرح ذیل است، یا به عبارت دیگر مداخله در بخش ها و نواحی فرسوده و قدیمی شهرها چه نواحی اسکان غیر رسمی و چه نواحی کهن شهری در چارچوب های ذیل قابل درک و ارزیابی اند.
۱ـ بافت های فرسوده شهری دو گونه عمده دارند، این بافت ها و نواحی یا دارای قدمت اند که معمولاً در قسمت مرکزی شهرهای بالای۱۰۰هزار نفری دیده میشوند؛ در این گونه بافت فرسوده مراحل اکولوژیکی زیست شهری طی شده است یعنی آنکه این نواحی ابتدا کانون مهم و تأثیر گذار بوده اند و سپس با فرآیند مهاجرت خروجی گروههای اصیل و ساکنان اصلی و مواجه شده و سپس، مهاجرت ورودی گروه های فقیر شهری روبهرو می شود و به تدریج فرسودگی اقتصادی، کالبدی، اجتماعی را تجربه می کنند، گونه دیگر بافتهای فرسوده نواحی اسکان غیر رسمی یا سکونت گاههای حاشیه نشین اند که در۵ دهه اخیر بخصوص بعد از اصلاحات اراضی و صنعتی شدن کشور و محور شدن درآمدهای نفتی و به تبع آن رانتی شدن دولت و نهایت دولتی شدن شهرها ایجاد شده اند.
۲ـ در حوزه ضوابط و مقررات برای گونه دوم نواحی فرسوده شهری ((اسکان غیر رسمی)) تا سال ۱۳۸۲مداخلات بخشی و فاقد وحدت رویه بوده است و تقریباً مداخله ها بیشتر از منظر کالبدی و با رویکرد پاکسازی و گاهی هم با رویکرد نوسازی کالبدی همراه بوده است که بررسی ها نشان می دهد نتایج آن منجر به بهبود زندگی شهروندان و فضای زیست شهری نشده است چرا که آنچه فراموش شده است همان گروه ذینفع یعنی مردم و ساکنان بوده اند. نهایت آنکه در سال ۱۳۸۲ به بعد با "سند توانمند سازی اسکان غیر رسمی" عملاً راهبرد مواجهه، با این نواحی فرسوده و حاشیه ای روشن گردید ولی عملاً در اجرا با وجود تلاش های وافر وزارت مسکن و حتی وزارت کشور و شهرداری ها توفیق آنچنان نیافت، در برخی شهرها در محلات نمونه تلاش های در خصوص توانمند سازی صورت گرفت ولی عملاً با ورود سایت های مسکن مهر این سند به حاشیه رانده شد. که تشریح این موضوع خود نیازمند بحث کارشناسی عمیق و طولانی است.
-۳ اما در رابطه با گونه اول ((نواحی فرسوده کهن و بافت های فرسوده شهری)) در قوانین برنامه توسعه سوم و چهارم بندهای تشویقی و تسهیل گری خوب و قوی برای ساماندهی این نواحی فرسوده شهری بر عهده شهرداری ها و وزارت مسکن گذاشته شد ولی عملاً این شرایط با بسیج منابع محلی و شهروندان برای ساماندهی این نواحی همراه نبود. نکته مهم اینکه در خصوص بافتهای فرسوده شهری تا اکنون ما فاقد سند بالا دستی جامع هستیم و عملاً در هر زمان تابع شرایط خاص تصمیم میگیریم. موضوعات متنوعی مانند مالکیت حقوقی، ریزدانگی، فرسوده بودن اجتماعی و اقتصادی و زیرساختی و همچنین عدم توان جلب رضایت شهروندان توسط مدیریت محلی ((شهرداری ها و شوراها)) و مدیریت ملی ((دولت)) در خصوص اجماع مواجهه با این نواحی از محورهای مهم عدم موفقیت بوده است. -۴ درتجربه مداخله در بافت ها و نواحی فرسوده کهن ایران رویکرد اصلی با تجاریسازی همراه بوده است به عبارت دیگر در تجربیات ساماندهی بخش های فرسوده و قدیمی شهرهای ایران مانند تبریز، قزوین، شهرکرد و... تلاش شده است که با ایجاد یک یا چند راسته تجاری به ساماندهی بپردازند، در پشت این راسته های تجاری یا بازارهای بزرگ تجاری قسمتی از بافت های فرسوده و قدیمی شهر به عنوان انبار نگهداری کالا نقش داده می شود و عملاً باز گرداندن زندگی اجتماعی و زیست مسکونی همراه نشاط و رضایت مندی صورت نمیگیرد. یا اینکه در برخی مواقع با مرمت و باز زنده سازی یک تک بنای تاریخی شروع و سعی می گردد که با جلب کانون های گردشگری محیط زندگی را رونق دهند ((تجربه بیرجند)) به هر صورت هر چند تجاری سازی همراه با سوددهی برای گروهی خاص بوده است ولی باز هم ذینفعان این سکونت گاهها و نواحی شهری یعنی مردم به فراموشی سپرده می شوند.
در اثر مداخلات مقتضیات فرهنگی، اجتماعی و محلی دیده نمی شود و همه مداخله ها تابع شرح خدمات ثابت است که سازمانهای مردم نهاد محلی و شهروندان را با مداخله درگیر نمایند بعلاوه اینکه مداخله در قالب پروژه دیده می شود نه در قالب یک برنامه و فرآیند مستمر و مشارکت جویانه.
۵ـ سیاست های تدوین شده معمولاً به زودی توسط مدیران اجرایی فراموش می شود بعنوان مثال در سند ساماندهی نواحی امکان غیر رسمی برداشت این بود که در طول برنامه چهارم و پنجم ما به یک شرایط مطلوب حداقل می رسیم اما به یکباره سایت های مسکن مهر جایگزین ساماندهی و توانمندسازی اسکان غیر رسمی گردید.به عبارت دیگر بهتر بود این حجم مالی که در فاصله چند ده کیلومتری شهرها بلوکه می شود و حتی ابتدایی ترین پیوست فرهنگی، اجتماعی هم ندارد و عملاً در کوتاه مدت و میان مدت به نیاز شهروندان پاسخ نمیدهد در بافت های فرسوده شهری و نواحی اسکان غیر رسمی سرمایه گذاری می شود.
۶ـ در شهرهای بزرگی مثل تهران هیچگاه سند توانمندسازی اسکان غیر رسمی رویه اجرایی به خود نگرفت ریشه عدم اجرا در تلاقی ساختار قدرت تمرکز گرای دولت از یک طرف و زیر بار نرفتن شهرداری از طرف دیگر بود. این در حالی است که بر اساس آمارهای رسمی مجموعه شهری تهران جمعیتی معادل دو میلیون و پانصد هزار نفر در نواحی اسکان غیر رسمی ویا در بافتهای فرسوده زندگی می کنند.
۷ـ تا زمانی که مداخله و جلب رضایتمندی شهروندان و بسیج منابع محلی با مدیریت شهرداری ها از طریق سازمانهای مردم نهاد و گروههای ذینفع از طرفی آگاهی سازی صورت نگیرد عملاً این بافت ها شرایط بهبود را تجربه نمی کنند، همچنین سایت های متناقض مدیران اجرایی لازم است در قالب یک برنامه بلند مدت و رهیافتها و راهبردها یکپارچه و هماهنگ تدوین گردد، در غیر اینصورت بافت های فرسوده در بلند مدت تهدید جدی برای امنیت ملی و حتی زیست شهروندان کل شهر است.
۸ ـ در تجربه شهر تهران بررسی ها نشان می دهد در شورای شهر تقریباً مصوبات متعدد در خصوص ساماندهی بافت های فرسوده گذارده شده است ولی به دلیل عدم حمایت دولت از یک طرف و از طرف دیگر عدم جلب مشارکت مردم موفقیت هم حاصل نشده است.
این نشان می دهد فهم مشترک برای ساماندهی بافت فرسوده شهری چه نواحی اسکان غیر رسمی و چه نواحی قدیمی در بین مدیران اجرایی وجود ندارد و عملاً تنها تک بناهایی ساماندهی و نوسازی شده اند. تجربه پروژه نواب که محصولی جزء حس لامکانی شهروندی نداشته است نمونه عینی این مداخلات بوده است.
ارسال نظر