امید آفرینی ،پیش شرط کارآفرینی

دکتر گودرزی

عضو شورای

سیاستگذاری کنفرانس

وقتی تمام تاریخ علم را نگاه میکنیم و به پژوهشهای علمی نظر میافکنیم میبینیم دو طایفه در تاریخ رشد انسانها همیشه محترم بودهاند ، یک طایفه کسانی بودند که مرزدار و مرزبان دانایی بودهاند و در کسوت اهل قلم و اهل نظر، دانایی را بسط می دادند و طایفه دیگری که نان آفرینند. این دو طایفه در حقیقت کسانی هستند که خدمت صادقانه و صمیمانه برای توسعه و رشد بشر انجام میدهند. از اینرو بزرگان همواره به دست بوسی تمام کسانی که اهل علم آفرینی، اهل تولید ، اهل زراعت واهل صنعت بودند میرفتند.اما اکنون ما تنها به کارآفرینی و اشتغال زایی نیاز نداریم. پیش از آن ما باید تلاش کنیم که امید را به جامعه تزریق کنیم. امید دادن به جامعه امر کمی نیست.

من چندی پیش یک سفر به مالزی رفته بودم.در اینجا می خواهم دو نکته از یکی از بهترین کتابها و گفتگوهای آقای ماهاتیر محمد را امشب برای شما عرض کنم. نکته اول: او می گوید: در این اعجازی که ما در این کشور ایجاد کردیم، یک ملت و سه فرهنگ (one nation, three culture)، اول من مدیریت انگیزه کردم. یعنی آمدم این دلمردگیها را تبدیل به انگیزههای فراوان کردم. انسانهای خفته را بیدار کردم و به آنها گفتم شما استعداد دارید، بی نظیر هستید. می توانید علاوه بر کشور خودتان از مرزها گذر کنید. نکته دوم هم می گوید:من آمدم اقوام و فرهنگها را در کنار هم گذاشتم. هندی، مالیایی و چینی برای من فرقی نمی کرد.

به اعتقاد من ،جامعه امروز ایران هم چنین نیازی دارد.از شما میخواهم که امشب دعا کنید تا مهربانی بیشتری به هم داشته باشیم. ما هم به انگیزه نیاز داریم و هم به مهربانی. کمی با هم مهربانتر باشیم. وقتی انوار مهربانی به دل ما بر میگردد اعجازهای جنوب شرق آسیا در برابر تمدن بیش از ۲۵۰۰ ساله باید سر فرود بیاورند. ایرانی در تمام تاریخ ایرانی بوده. ایرانی به تعبیر جرج سارتن و به تعبیر خانم آن ماری شیمل یک موجود برخاسته از تصادف نبوده. ایرانی برخاسته از یک خاستگاه فلسفی و ایمانی است.

این گفته بزرگترین صنعتگری است که امروز در دانشگاه مدیریت هاروارد درس میدهد: انسان معیار همه چیز است. یعنی کدام انسان؟ انسان آفرینشگر. انسانی که خلق میکند. انسانی که نماد میسازد. سلام بر شما، سلام بر نام و نشان تجاری شما و سلام بر قلب پاک تک تک شما که امشب چنین مجلسی را برای ما ایجاد کردید.

بازگشت به امید وانگیزه محور اصلی سخن من است. من بدون مبالغه بیش از ۵۰۰ شرح حال خواندهام. شرح حال هایی از انسانهای ایرانی و انسانهای غربی. زندگی هر انسانی در هر کجا عزیز و ارجمند بوده را خوانده ام. اینها کسانی هستند که تاریخ ساختهاند. با همه مطالعاتم به این نتیجه رسیده ام که ما باید به امیدآفرینی برگردیم. قبل از کارآفرینی باید امیدآفرینی کنیم. ما باید پیوند ایجاد کنیم. امروز ظرفیتهای بزرگی در کشور ما وجود دارد که میتوانیم روی آن سرمایهگذاری کنیم.

و آخرین سخنم به روی کسانی است که امشب تجلیل میشوند. از صمیم قلب به شما تبریک میگویم و امیدوار هستم با شور بیشتری ادامه به کار بدهید. سالها پیش در تلویزیون گفتم "دستانی که خدمت میکنند مقدس از لبهایی است که دعا میکنند". مجری تلویزیون به من میگفت که آیا شما به دعا اعتقاد ندارید؟ گفتم که من خدمت بوسیله دست در کف کارگاه را بالاترین دعا میدانم .چرا که پیامبر به همین دستان کارگر بوسه میزد. من جامعه بیکار را جامعه بیمار و اسکیزوفرنی میدانم. جامعهای که بیکار است ، بخود صدمه میزند. امروزه ما برخی نشانه شناسیهای بیماریها را که نگاه میکنیم میبینیم که بیش از پرداختن به خودمان بیش از اندازه به دیگران میپردازیم.

امروز صنعت ما از درونگرایی خودش باید قدری به برون هم توجه کند و این برون گرایی آخرین سخن من است بحث نام ونشان تجاری است. هویت و شخصیت یک بنگاه و سازمان، نام و نشان تجاری است.

در واقع من نام و نشان تجاری را برگرفته از استعدادها و انسانها میدانم.

من بار امانت انسان را در سه چیز میدانم، یکی خلق امید، یکی تلاش بدون توقف و آخر اینکه همیشه عاشق باشید. زندگی تان پر از امید، عشق و مهر.