مصداقی از «هدفمندی واقعی»

دکتر مسعود پزشکیان *

پرداخت‌های نقدی ماهانه به حساب سرپرست خانوار، در شرایطی که بسیاری از خانوارهای محروم کشور «بدسرپرست» هستند، این ریسک را ایجاد کرده که بخش اندکی از یارانه نقدی برای ارتقای آموزش و سلامت کودکان خانوارهای محروم صرف شود روزنامه دنیای اقتصاد، هفته پیش پیشنهادی را مطرح کرده بود مبنی بر اینکه کسری از «یارانه نقدی عیدانه»، به جای آنکه پرداخت نقدی شود، به تامین بودجه برنامه‌ای برای ارائه وعده غذایی رایگان در بخشی از مدارس ابتدایی مناطق محروم و حاشیه‌نشین کشور اختصاص یابد. کلیت این پیشنهاد، بسیار منطقی‌تر از روش فعلی در پرداخت یارانه نقدی به نظر می‌رسد. «هدفمندی واقعی» یارانه‌ها، اساسا یعنی برنامه‌هایی از این دست، نه اینکه پول نقد را بدون برنامه‌ریزی منطقی در اختیار خانوارها قرار دهیم.

در حقیقت، معنای واقعی «هدفمندی»، یعنی هدفمند کردن برنامه‌های فراگیر برای کمک به اقشار آسیب‌پذیر، نیازمندان، بیکاران، بی‌سرپرستان، بیماران، کودکان و نوجوانانی که به هر دلیلی از ورود به چرخه آموزش بازمانده‌اند؛ به آن معنا که بستری را از منابع و بودجه‌های عمومی کشور در نظر بگیریم و برنامه‌هایی را اجرا کنیم که بتوانند این شکاف‌های چالشزای موجود در جامعه را پر کنند. هدفمندی به این معناست که مثلا خانواده‌هایی که به دلیل انواع محرومیت‌ها و آسیب‌های اجتماعی نمی‌توانند فرزندان خود را به خوبی به مدرسه بفرستند، با استفاده از بسترهایی که حاکمیت در سایه طرح هدفمندی برای آنان فراهم کرده، از این آموزش‌ها بهره‌مند شوند.

در حال حاضر، فرزندان خانوارهایی که امکان مالی مناسب دارند، نسبت به افراد کم‌بضاعت از امکانات آموزشی بسیار بهتری برخوردارند و یکی از مناسب‌ترین روش‌ها برای اجرای واقعی طرح هدفمندی، آن است که درآمد حاصل از اجرای این طرح به نحوی هزینه شود که این بستر آموزشی مطلوب و با کیفیت را برای همه به صورت کمابیش یکسان فراهم کند. به ویژه باید توجه کنیم که در حال حاضر ما با شکاف نسبتا بالایی در زمینه کیفیت آموزش و پرورش در دسترس دهک‌های درآمدی مختلف مواجه هستیم؛ شکافی به مراتب بیشتر از بسیاری از کشورهایی که ما آنها را «کشورهای سرمایه‌داری» می‌نامیم. طبیعتا، چنین وضعیتی، به هیچ عنوان در شأن ما که مدعی هستیم براساس عدالت عمل می‌کنیم، نیست.

از طرف دیگر، برنامه‌ریزی دولت‌های مختلف به منظور کاهش سوءتغذیه کودکان ساکن مناطق فقیرنشین و نیز برنامه‌ریزی دولت‌ها برای افزایش نرخ حضور کودکان مناطق محروم در مدارس، بسیار شایع و فراگیر است. حتی در برخی از کشورها، هر بچه‌ای که به دنیا می‌آید، کمک‌هزینه‌ای برای خانواده در نظر می‌گیرند که باید برای آموزش و پرورش، غذا و لباس کودکان اختصاص پیدا کند و یک ناظر نیز برای نظارت بر هزینه کرد این کمک مالی قرار می‌دهند تا پول برای بچه هزینه شود.

هزینه تغذیه و سلامت؟ یا هزینه اعتیاد؟

به این ترتیب، وقتی می‌بینیم که متاسفانه در جامعه ما، گرسنگی، بیماری، مشکلات مربوط به بازماندگی از تحصیل و افراد بی‌خانمان وجود دارند، طبیعتا «هدفمندی یارانه‌ها» یعنی اینکه پول به این افراد برسد، نه اینکه ماهی ۴۰ هزار تومان به حساب همه اعم از غنی و فقیر ریخته شود. به علاوه باید توجه کنیم که در چارچوب فعلی یارانه نقدی، یعنی وقتی همه سهم یک خانواده از یارانه را به صورت نقدی و به حساب سرپرست خانوار می‌ریزیم، ممکن است سهم خالص کمتری نصیب خانوارهای محروم و کم‌درآمد شود؛ چرا که بسیاری از خانوارهای محروم، به نوعی «بدسرپرست» هستند و بنابراین این ریسک وجود دارد که مخصوصا در وضعیت «معتاد بودن» سرپرست خانوار، پول واریزشده به حساب سرپرست خانوار، به جای اختصاص یافتن به غذا و آموزش فرزندان، خرج سیگار و تریاک و امثالهم شود.

خلاصه آنکه پیشنهاد طرح‌شده در پرونده هفته پیش دنیای اقتصاد، مبنی بر «ارائه وعده غذایی رایگان به دانش‌آموزان» در عوض بخشی از پرداخت‌های نقدی به خانوارها، پروژه‌ای کاملا عملی است که می‌تواند کمک زیادی به کاهش سوءتغذیه در کشور داشته و به ارتقای سلامت در خانوارهای ساکن مناطق محروم و نیمه‌محروم کشور یاری رساند. باید توجه کنیم که اساسا اجرای برنامه‌هایی از این دست، در بسیاری از کشورهای دنیا یک رسم و یک قاعده است.

ضمنا در صورت تصمیم به اجرای چنین طرحی، نهاد مسوول اجرای طرح وعده غذایی رایگان در مدارس می‌تواند مواد غذایی مورد استفاده را با ویتامین‌ها و آهن غنی‌سازی کند تا تاثیرگذاری این طرح بر بهبود سلامت خانواده‌های کم‌بضاعت، محسوس‌تر شود.

* نماینده تبریز و وزیر بهداشت و درمان در دولت اصلاحات