جایی برای با تو نشستن نمانده است
[ امیر مرزبان ]
کافه یا پاتوق نشینی های هنرمندان معاصر و اندیشمندان روز بهترین اثار هنری نقد و سیقل خورده را در معرض دید مردم و جامعه می گذاشت و هم اثر مهمی بر نظر و اندیشه آنها داشت که ریشه بسیاری از تحولات اجتماعی را می توان در آنها دید مانند ...

تاثیر روشنفکران و هنرمندان در دو مقطع بسیار مهم تاریخی ایران یعنی دوران اختناق رضاشاهی ( شکل گیری گروه 53 نفر) و دهه های 30و 40 (کافه نادری و فردوسی و شب های شعر خوشه و جنگ اصفهان). هرچند مفهوم پاتوق یا کافه کتاب و هنر یا محفل مفهوم کاملا رسایی نیست اما مراد حلقه های فکری پویاست که در روزگار ما به دلایل سیاسی، اجتماعی و گاهی امنیتی چار مشکل است. نمی توان حتی بهانه گیری های اخلاقی را در آن ندید و یا از کنار خلاف آمد عادت بودن آن رد شد و این خود بهترین بهانه ها برای حذف یکی از پویاترین عرصه های نقد و تولید فکر در جامعه است. در حالی که ضرورت پاتوق های پویای اندیشه و هنر بدیهی است و حصول به این امر جز با درایت و صبر و خویشتنداری دولتمردان اهل نقد و نقد پذیری مهیا نمی شود. چه ایردای دارد مثلا هنگام صرف یک قهوه یا شام به جای سیراب یا سیر شدن ذائقه مادی مجالی باشد تا اندیشه نیز سیراب شود یا حین حتی خوردن چیزهای اندکی لذت بخش مادی ، ذهن از زیبایی یک اثر هنری یا ادبی لذت ببرد. مجال و لذتی که این روزها با روند رو به رشد تعطیلی محافل ادبی، کافه کتاب ها و پاتوق ها به هر دلیل ممکن روز به روز کمتر شده است. نقد پویا نیز به دلیل مشکلات مادی ، فردی و یا معیشتی و ارتباطی روشنفکر و هنرمند تنها به دیالوگ های کوتاه تلفنی یا دیدارهای بریده بریده کوتاه منجر می شود و به حیطه فراموشی می رود. گویا این روزها هنر و اندیشه جایی برا ی نشستن ندارند و مجبورند به پارک ها، شب نشینی ها یا به آن سوی آب پناه ببرند. حال باید ریشه این فراموشی و فرار را در کجا جستجو کرد؟ در ناصبوری دولتمداران یا تنبل شدن هنرمند و روشن فکر امروز و غرق شدنش در مشکلات عمومی که تک تک افراد جامعه را درگیر می کند و مجال همفکری و نقد را از او می گیرد یا تداخل اصناف که به قول بیشتر تعطیل کنندگان مهم این پاتوق ها مهترین دلیل است و یا دروجود پاتوق های مهم و معتبر دولتی یا نیمه دولتی که ضرورت وجودی پاتوق های مستقل را زیر سوال می برد ؟ ترجیح این است که خواننده خود به نتیجه گیری در این زمینه بپردازد و هنرمند و اندیشه ورز پویا خودش ضرورت وجود این محافل را بررسی کند.
عنوان یادداشت برگرفته از شعر محمدسعید میرزایی است