دانشکده ای که هیچش به ارتباطات نمی ماند
دانشکده علوم ارتباطات علامه طباطبایی بیش از آنکه شبیه یک نهاد آکادمیک ویژه تدریس علوم ارتباطات و درس روزنامهنگاری باشد شبیه مدارس غیر انتفاعی شهر تهران است.
[ آمنه شیرافکن ]
دانشکده علوم ارتباطات علامه طباطبایی بیش از آنکه شبیه یک نهاد آکادمیک ویژه تدریس علوم ارتباطات و درس روزنامهنگاری باشد شبیه مدارس غیر انتفاعی شهر تهران است. ورودی هر سال این دانشکده که باشی، تابلوهای کارگران مشغول به کارند از همان ابتدای ثبت نام جلوی چشمت رژه میرود و این یعنی تو به یکی از مجهزترین دانشکدههای حال حاضر علوم اتباطات خاورمیانه وارد شده ای. یادم هست که این جمله را یکی از دوستان تحصیل کرده به موقع انتخاب رشته یادآور شد و اینکه علامه به از دانشگاه تهران است و خیلی از دانشکده های دیگر روزنامهنگاری در جهان. اما ماجرای تدریس علم ارتباطات در علامه طباطبایی حکایت پر فراز و نشیب خودش را دارد. چند سالی است که دانشکده علوم ارتباطات مستقل شده و این سطح از استقلال با نصب یک تابلوی مزین به خط نستعیق حاکی از آن است که تغیر و تحولاتی در دانشکده به وجود آمدهاست. اما این تغیر و تحول خیلی از نصب آن سر در در ابتدای دانشکده کوچک ما فراتر نمیرود. وقتی که سایت دانشکدههای روزنامهنگاری و علوم ارتباطات کشورهای مختلف را میبینی در امکانات جنبی آن داشتن کارگاه های روزنامهنگاری ، لابراتور زبان و دسترسی شبکه های مطرح خبری جهان در داخل دانشکده از جمله ابتدایی ترین برنامه های درج شده است. اما اصلا دانشجوی ایرانی نباید انتظار داشته باشد که در این دانشکده کمترین امکاناتی از این دست را در اختیار داشته باشد. شاید مثال نغز این گفته مقایسه ای کوتاه باشد که می توان میان جزوه درس فتوژرنالیست امروز دانشکده با دو دهه پیش آن داشت. البته مثال نغز هایی از این قبیل فراوان است وشاید کافی باشد که جزوه های یکی دو نسل فارغ التحصیلان علامه بررسی شود. تلاش هسته علمی ارتباطات ، انجمن صنفی و دیگر پیگیری های پراکنده دوستان علامه ای در نهایت به ایجاد یک اتاق ماهواره و نصب چند کامپوتر منتهی شد، البته هنوز هیچ نشانه ای از راه اندازی کارگاه های آموزش تجربی روزنامهنگاری در این دانشکده به چشم نمی خورد و شاید به همین خاطر است که دانشجویان از همان ابتدا میز و صندلی دانشکده را به مقصد روزنامه های مختلف ترک می کنند و خیلی هاشان هم حتی دیگر به دنبال مدرک خود هم نمی روند. روایت تلخ کمبود امکانات و بی توجهی مسولان چندان حکایت تازه ای نیست اما نکته اصلی آن است که این دور باطل تربیت روزنامهنگار به این شکل تاثیر خود را در شرایط کنونی مطبوعات ایران گذاشته و طبیعی است که تداوم این نوع نگاه به روزنامهنگاری چه آسیبی را به حوزه رسانه و مطبوعات ایران وارد خواهد کرد. شاید این روزها کسی به خاطر موج توقیف و سانسور و فیلرتینگ چندان نخواهد که ریشه های ضعف رسانه ای را دریابد اما وقتی که این روزها هم بگذرد و فردا روز ضعف نهادهای آکادمیک هویدا شود شاید دیگر برای اندیشیدن راه چاره ای در این زمینه دیر شده باشد. هنوز هم نمونه کارهای روزنامهنگاری سال های دور دانشکده ارتباطات در دورانی که استادان پروژه های عملی به دانشجویان پیشنهاد میدادند، در آرشیو دانشکده موجود است. شاید با کمی تدبیر بتوان به آن روزها بازگشت و شاید...
ارسال نظر