[ آرش بزرگمهر ]

صحبت از پژمردن یک برگ نیست وای جنگل را بیابان می‌کنند...(فریدون مشیری)

خبر وقوع توفان نارجا (که در خبرگزاری‌های ایران به نرگس ترجمه شد)در برمه یا همان «میانمار» از دو منظر قابل بررسی است؛ یکی تجدید خاطرات شرنگ وار توفان کاترینا و دیگر، بزرگ‌نمایی خواست چکمه‌پوشانی که در بدترین شرایط، جلو حضور نیروهای امدادگر را در این کشور خاکستر نشین گرفتند. در روزها و ساعات پیش از توفان نرگس، شبکه‌های بین‌المللی مانند رادیو آسیای آزاد (RFA) مرتب هشدارهایی در مورد نزدیک شدن توفان به مردم برمه می‌فرستادند در حالی که رسانه‌های دولتی کشور قدرت آن را کم جلوه می‌دادند. نظامیان این کشور که قدرت را برای مردم ترجمه کرده‌اند، از بیم وقوع هر نوع خرابکاری یا ترویج اندیشه آزادی، راه را بر کسانی بستند که امدادگرانی فراسیاسی بیش نبودند. این اتفاق زمانی روی داد که از «جنگل» چیزی جز چند «برگ» خشکیده نمانده بود و برای کسی فرقی نداشت، بهای جان انسان بیش از هر تفکر و مکتبی است. تنش‌های دیرین میان ارتش و راهبان بودایی برمه که بزرگ‌ترین نهادهای این کشور هستند بار دیگر در سایه توفانی مرگبار رخ نمایاند. پس از وقوع این توفان بود که راهبان وارد عمل شدند و به بازماندگان آن، در معابد پناه دادند و حرکتی منسجم را برای تامین نیازهای مردم شروع کردند. در پی این فاجعه، شبکه‌های خارجی تنها منبع اخبار صحیح در مورد اقدامات امداد رسانی و نگرانی‌های مربوط به ایمنی بوده‌اند. به گفته جیمز گلاسمن، مدیر بنگاه سخن پراکنی آمریکا (BBG) آنقدر سانسور خبری در این مورد تکان‌دهنده بود که نیاز به شبکه‌های بین‌المللی از هر زمان دیگری بیشتر احساس شد. نظامیان برمه از بیم شدت گرفتن فریاد اعتراض مردم، با داشتن تمام تجهیزات، ساماندهی آوارگان را در دستور کار قرار دادند اما به شکلی کاملا بدوی. در چنین شرایطی باز هم اعلام شد، مواد اولیه برای امدادرسانی به مردمی‌ که سال‌ها است در سایه جور زندگی می‌کنند، آماده است اما مرز‌های این کشور به دستور خودکامگان توهم زده، به روی هر بسته‌ای با نشان صلیب سرخ بسته ماند. این اخبار در خود برمه نیز سانسور شد تا مردم در ایزولاسیون خبری غرقاب شوند. در روزهای منتهی به فاجعه دوم مه، روزنامه‌های دولتی برمه طبق معمول «گزارش‌های کوچک هواشناسی را در صفحه‌های آخر» چاپ می‌کردند، در حالی که عکس‌های معمول ژنرال‌های هیات حاکمه نظامی ‌صفحات اول را پر کرده بودند. بیست و چهار ساعت پیش از وقوع توفان، اداره هواشناسی برمه کنفرانسی خبری برگزار و اعلام کرد که انتظار می‌رود سرعت بادها حدود ۵۶ کیلومتر در ساعت باشد و دلیلی برای نگرانی نیست. اما این پایان کار نبود. بخشی از گزارش خبرنگار «گاردین» را از حواشی این توفان بخوانید: «برمه‌ای‌هایی که به زبان مادریشان، به برنامه‌های رادیویی گوش کردند، داستان دیگری شنیدند. سه روز پیش از وقوع توفان به آنها گفته شد مرکز هشدار توفان نیروی دریایی آمریکا پیش‌بینی می‌کند که سرعت بادهای این توفان از ۱۰۰ مایل در ساعت (۱۶۱ کیلومتر در ساعت) بیشتر خواهند بود، یعنی توفانی بسیار خطرناک در راه است.» بعد‌ها در مقاله ای مورخ ۱۲ مه در روزنامه در تبعید برمه‌ای «نیو دهلی میتزیما»، یک خبرنگار محلی نوشت: «پس از توفان، برمه‌ای‌هایی که مرا ملاقات کردند، از دولت به دلیل ندادن هشدارهای مناسب عصبانی بودند. آنها گفتند، دولتمردان می‌توانستند با انتقال مردم به شهرهای دیگر پیش از اینکه توفان شروع شود جان آنها را نجات دهند. اما این کار را نکردند. برای آنها فقط زد و بند‌های سیاسی مهم بود نه جان مردم. برایشان این اهمیت داشت که بوداییان و راهبان بیش از پیش در دل مردم جا باز نکنند.» نکته مهم دیگر این است که شبکه‌های خارجی به مردم برمه گفتند: « جهان منتظر ارائه کمک است ولی رژیم اجازه ورود به امدادگران و تدارکات نمی‌دهد. این‌ها اطلاعاتی بود که آنها از جای دیگری غیر از شبکه‌های بین‌المللی نمی‌توانستند به آن دسترسی داشته باشند.»

چرا ترس از مردم؟

بنجامین زاداکی، از محققان عفو بین‌الملل در بانکوک، پایتخت تایلند می‌گوید: « دولت‌ها به‌طور طبیعی حق مدیریت بحران‌ها را برای فراهم آوردن زمینه ارائه خدمات بیشتر به بازماندگان دارند اما دولت برمه در حرکت اخیر فقط به دنبال جلوگیری از قوت گرفتن جایگاه راهبان بودایی است.» دغدغه دولت نظامی برمه چندان هم بی‌دلیل نیست. آخرین دور ناآرامی‌ها به رهبری راهبان، سپتامبر سال گذشته میلادی به وقوع پیوست. پس از وقوع ناآرامی‌های پراکنده در اعتراض به افزایش قیمت سوخت بود که راهبان بودایی بزرگ‌ترین تظاهرات ضد دولتی را پس از سال ۱۹۸۸ میلادی ترتیب دادند که برای چند روز اوضاع را در رانگون، پایتخت و سایر مراکز جمعیتی ملتهب کرد. با تمام ای تفاسیر دولت سرانجام دست‌هایش را به نشانه تسلیم بالا برد تا امدادگران وارد کارزار شوند و محموله کمک‌های آمریکا وارد خاک این سرزمین شود.