سرمایهگذاران بخشخصوصی چه میگویند؟
فرصتهای ابرگونه در آسمان مناطق آزاد
مهرداد گوران- رفته بودیم به دیدار منطقه آزاد انزلی. ناگهان باران گرفت و چشم شالیکاران خیس از شوق و امید شد. با خود اندیشیدم آیا این شوق به چشم دیگر کشاورزان بختبرگشته کشور هم خواهد نشست؟ خبر سازمان هواشناسی که از رادیو پخش شد همانی بود که پیشبینی میشد؛ شرق و غرب و مرکز کشور، گرد و غبار و آسمان بیابر ... آن جا شمال است که چنین به خشکسالی افتاده، وای به حال وضعیت آب و هوای دیگر مناطق کشور. در برنامه سفر، جدای از گفتوگو با مدیرعامل سازمان منطقه آزاد انزلی که شرح آن روز شنبه گذشته از نظر خوانندگان روزنامه گذشت، گفتوگو و دیدار با سرمایهگذاران و مدیران بخشخصوصی که راهی مناطق آزاد شدهاند تا آزاد از قید و بند تولید و تجارت در سرزمین اصلی باشند، نیز گنجانده شده بود. حرف و سخن این سرمایهگذاران بیشتر به «درد دل» شبیه بود. گویا این هم مرحلهای است از مراحل سرمایهگذاری فکری و مالی در مناطق آزاد.
بحران نساجی، داستان دولتیها است
احمد طاهری، مدیرعامل سه شرکت زنجیرهای نوین بافان و ... است که در ایران ۳۰ فروشگاه راهاندازی کرده و در هلند و آلمان و کانادا هم شعبه دارد. در سال ۸۶ حدود ۳۵۰هزار دلار پوشاک صادر کرده که در این بحران نفسگیر نساجی کشور، امیدوارکننده و حتی غیرمنتظره است. او در این سه کارخانه حدود ۴۰۰ نفر را به کار مشغول کرده که به گفته خودش اگر زمینههای تولید و تسهیلات آن آماده باشد تا ۱۰ برابر این تعداد نیز ظرفیت اشتغال وجود خواهد داشت؛ او میگوید: ما برای بازار داخلی تولید نمیکنیم. مواد اولیه را از خارج وارد میکنیم و بر اساس سفارش، تولید و صادرات داریم.
طاهری به یک مقوله حساس هم اشاره میکند: طراحی (design) محصولات ما نیز مطابق خواسته و سلیقه و پیشنهاد مشتری خارجی است. مدیر تولید شرکت هم خارجی است. یعنی خط تولید را چنان که بازار خارجی میطلبد، سامان دادهایم.
دیدن کارخانهای دو طبقه که در هر طبقه، زنان و دختران آموزش دیده پشت چرخهای خیاطی نشستهاند و چشم و دست به کار خود دارند، ما را به این احساس میرساند که اگر فضای تولید فراهم باشد، نیروی کار هم حتی اگر از «شالیزار» به «کارخانه» آمده باشد، دل به کار میبندد. اینکه سود و زیان او در این میان چگونه است، مسالهای است که لابد در «قانون کار» باید پیگیری شود.
طاهری میگوید: منطقه آزاد برای تولید جذابیت ندارد؛ باید انگیزه صادرات وجود داشته باشد و من هم با همین انگیزه سرمایه خود را از خارج به داخل آوردم؛ برخلاف بسیاری که به صورت معکوس عمل میکنند و سرمایههای مملکت را به آن سوی مرزها انتقال میدهند. تا حالا ۱۲میلیارد تومان سرمایهگذاری کردهام و حتی هزار تومان هم تسهیلات نگرفتهام.
از او درباره بحران در صنایع نساجی کشور میپرسم و اینکه آیا با اشراف به همین بحران، ۱۲میلیارد تومان سرمایهگذاری کرده است؟ پاسخ میدهد: بحران به این مفهوم وجود ندارد. این بحران، ناشی از تولید سنتی است. وقتی بازار را نشناسیم آن را از دست میدهیم، بحران نیروی کار و تولید هم مزید بر علت میشود. این مساله در کشور ما دیده میشود اما چرا نساجی ترکیه سال به سال قدرتمندتر میشود و بازارپسندتر؟
او در حین گفتوگو نمونههایی از محصولات را نشان میدهد. پیراهن زنانهای را نشان میدهد که قیمت آن ۱۲یورو است؛ اما در اروپا ۵۸دلار قیمتگذاری میشود. از همه جالبتر شلوار جینی است که تولیدی همین کارخانه است به ترکیه صادر شده و توسط واردکنندگان دوباره برگشته به داخل و در بازار تهران با چند برابر قیمت واقعی آن به فروش میرسد: ما برند «rohe» را در اروپا جا انداختهایم بهخصوص در کلن. فروشگاهی آن جا داریم که خوب شناخته شده و کمکم دارد جا باز میکند. خوشبختانه مدیران منطقه آزاد انزلی موقعیت صنایع اینجا را دریافتهاند و از هر نظر حامی ما هستند، آنها باور نداشتند که این کارخانه توفیقی در زمینه صادرات داشته باشد، اما حالا به این باور رسیدهاند. اما نارساییهایی هم در سطح کلان دیده میشود. ۲۵درصد حقوق کارگرهای کارخانه، از شب عید اضافه شده؛ اما هنوز برق نداریم. گاز نداریم و خیلی امکانات دیگر که باید داشته باشیم، نداریم.
او درباره ترانزیت مواد اولیه و دستگاههای موردنیاز کارخانه، چنین داد سخن میدهد: حملونقل هوایی اصلا توجیه ندارد. گاهی یک ماه معطل میشوی تا از فرودگاه یک دستگاه را منتقل کنی به کارخانه. در واقع گمرک هنوز درنیافته که اینجا منطقه آزاد است. من بیسروصدا کار میکنم. حتی مراسم افتتاحیه هم نداشتهام که خود را به مسوولان بشناسانم. راحت بگویم اگر اذیت نشوم هم کارخانه را توسعه میدهم و هم نیروی کار بیشتری استخدام میکنم. از دولت هم هیچ گونه کمکی نمیخواهم. من به طرفهای اروپایی تعهد دادهام تا آخر امسال ۶میلیون دلار کالا تحویلشان بدهم؛ اگر اینجا نتوانم مجبور میشوم از طریق چین و ترکیه به تعهدم عمل کنم. او زنگ کلام آخر را چنین به صدا درمیآورد: ورشکستگی صنایع نساجی داستان ساخته پرداختهای است که واقعیت ندارد. بدیهی است کارخانههای دولتی که ۸۰ تا مدیر دارند و ۸ تا کارمند و کارگر، ورشکسته خواهند شد؛ اما اینجا داستان فرق میکند. همه ما کار میکنیم از نگهبان دم در تا خودم.
اندر خم یک کوچه
منوچهر شهبازی، مدیرعامل شرکت «آوهنگار» که در فاز یک صنعتی منطقه آزاد ارس، به مونتاژ تلویزیون دست زده، طرحهای بلندپروازانهای دارد که در حال پیگیری آنها است: افزونبر تولید تلویزیون، تولید دیگر لوازم خانگی را در برنامه کاری خود داریم. اگر به ما تسهیلات بدهند راه خود را پیدا میکنیم. دو میلیارد تومان سرمایهگذاری کردهایم و ۳۰۰میلیون تومان وام گرفتهایم.
قطعات تلویزیونی که در «آوه نگار» مونتاژ میشود از کارخانهای در منطقه آزاد شنژن چین وارد میشود.
او میگوید: با طرفهای عراق مذاکراتی انجام دادهایم و امسال ۲۰هزار دستگاه تلویزیون به آنجا صادر خواهیم کرد.
او از وضعیت منطقه آزاد انزلی چندان رضایتی ندارد: متاسفانه فعالیت چشمگیری ندیدهایم. مدیران منطقه با جدیت در پی حل و فصل مسائل هستند؛ اما سازوکار موجود ساز دیگری میزند و به خواستههای ما پاسخ داده نشده است. ما میتوانیم تا ۲۵۰ نفر را در اینجا شاغل کنیم؛ اما نه آب داریم نه آسفالت نه گاز.
این تعریف منطقه آزاد نیست. نگاه کنید به همان منطقه آزاد شنژن در چین. همه امکانات را در اختیار دارند. اما ما هنوز اندر خم یک کوچهایم.
چینیها، نخستین سرمایهگذار خارجی...
نخستین شرکت خارجیای که در منطقه آزاد انزلی به ثبت رسیده متعلق به چین است.
آنها سولهای زده اند که برف سنگین سال گذشته بخشی از آن را ویران کرد چنان که به گفته فریدون مرادوند، مدیر امور صنایع این منطقه، برف پارسال سه کارخانه ایرانی مستقر در شهرک صنعتی این منطقه را هم با خاک یکسان کرده بود.
ما آثار ویرانی را به چشم خود دیدیم. انگار صاحبان کارخانه قصد بازسازی آنها را نداشتند.
این شرکت چینی که نام تجاری آن
PLAT MAKing.co است در حال تولید قطعات سیلندر است؛ پیش از این در ایران چنین صنعتی وجود نداشته و نیاز داخلی با واردات تامین میشده است.
تنها چند کارگر زن و مرد چینی با روحیهای شاد در محوطه کارخانه میچرخیدند و چند تن دیگر نیز در داخل مشغول کار بودند.
آنها قرار است روش کار با دستگاهها را به کارگران ایرانی بیاموزند و به کشورشان برگردند.
این است عسل...
بودیبال، اصطلاحی است در زبان آذری به معنای «این است عسل». در شهرک صنعتی منطقه آزاد انزلی شرکت «سابینه سرد خزر» از سال ۸۵ راه افتاده که کارش تولید بستنی و شیرینی است؛ سرمایهگذاری کلان این شرکت که سر به ۴۰میلیارد تومان میزند، با هدف تامین بازار خراسان، استانهای شمالی و شمالغربی کشور و از سوی دیگر صادرات به کشورهای مشترکالمنافع و عراق صورت گرفته است. تولیدات این شرکت با نام تجاری «بودیبال» عرضه میشود و الحق و الانصاف کام آدمی را شیرین میکند. حبیب خیریحیایی، مدیرعامل این شرکت از اینکه هنوز زیرساختهای فعالیت در منطقه آماده نیست، ابراز نگرانی میکند، اما تلاش و مدیریت دکتر فیروزآبادی و همکارانش را در یک سال اخیر میستاید.تولید روزانه صدتن بستنی، کاری است که فعلا در شرکت سابینه سرد خزر به انجام میرسد و در آینده بیشتر هم خواهد شد.
ساز مخالف شرکت شهرکهای صنعتی
مناقشه مدیریت شرکت شهرکهای صنعتی با منطقه آزاد انزلی بر سر چگونگی اعطای مجوز و ارائه تسهیلات به صنایع مستقر در این شهرک، هم مورد انتقاد مدیرعامل این منطقه است و هم مدیران بخش خصوصی آن را بر نمیتابند. در نشستی که با حضور دکتر فریدون مرادمند، مدیر امور صنایع منطقه آزاد انزلی و اعضای هیات امنای شرکت عمران این منطقه برپا شد، جملگی تصمیمات متناقض مدیریت شهرکهای صنعتی انزلی را به نقد کشیدند.
مرادمند میگوید: صددرصد زمین شهرک به منطقه آزاد واگذار شده و تا هنگامی که دور شهرک فنسکشی نشود، گمرک نمیتواند در این منطقه مستقر شود و قوانین منطقه آزاد در این جا عملیاتی نیست. پیمانکار پروژه فنسکشی مشخص شده اما مدیریت شهرکهای صنعتی مانعتراشی میکند. میگویند آمادگی تحویل داریم اما عملا این اتفاق نمیافتد. خودشان هم خدمات ارائه نمیدهند.
او بهعنوان مثال به تصفیهخانهای اشاره میکند که مدیریت شهرکهای صنعتی راه انداخته اما ۷۰درصد پساب واحدهای صنعتی به اراضی کشاورزی اطراف سرریز میشود که در واقع آلودگی زیست محیطی را پدید میآورد.
هوشنگ افشاری، مدیرعامل شرکت «تخشا گستر» میگوید: وقتی من به این شهرک آمدم، حتی تلفن وجود نداشت. به هزینه خودم خط تلفن را به کارخانه آوردم. جاده ورودی هم نداشتیم، برق و گاز هم همینطور. حتی امروز هم هرچه داریم بهصورت ناقص داریم. شهرک صنعتی بدون خدمات معنا ندارد. در این جا حتی خیابان به مفهوم استاندارد آن نیز وجود ندارد و حملونقل به سختی انجام میشود. در واقع واحدهای تولیدی اینجا از وقتی که شهرک صنعتی به منطقه آزاد ملحق شده، در برزخ گرفتار شدهاند. و این بلاتکلیفی، صدمات جبرانناپذیری به واحدهای تولیدی میزند. فرصتها در اینجا مثل ابر ظاهر میشود و ناپدید میشود. کاش این نکته را دریابند.
اما این داستان از سال ۸۴ تا همین امروز ادامه دارد و به پایان نرسیده است.
دکتر مرادوند میگوید: مدیریت شهرکهای صنعتی به قانون تمکین نمیکند. مساله این است.
اسبچه ۸هزار ساله
اسبچه خزر، کشف لوئیز فیروز، این زن نستوه است. او زاده ویرجینیا بوده، در جریان جنگ جهانی دوم همراه پدر وکیلش به ایران میآید و با یک ایرانی ازدواج میکند. لوئیز را به عنوان کاشف اسبچهخزر که نیای بسیاری از اسبهای کنونی جهان است، میشناسند.اسبچه تند و تیز است و شمایلی مینیاتوری دارد. هوشنگ افشاری در منطقه آزاد انزلی، باشگاه تکتاز را راهاندازی کرده که علاوه بر پرورش انواع اسب و به خصوص اسبچه خزر، مکانی برای آموزش و برپایی مسابقات اسبسواری نیز هست. او میگوید: اگر بخش خصوصی در زمینه پرورش و صادرات اسبچه خزر سرمایهگذاری کند، هم این نژاد نایاب را احیا میکند و هم سود آن را به دست میآورد.دیدن اسبچه خزر یادآور دیدن حجاریها و نقشهای تخت جمشید و طاق بستان و کتیبه بیستون است؛ آن اسبهای منقش بر سنگ هم کوچک و چابکند.مهندس افشاری میگوید: «اسبچه خزر به جنگ شیر هم میرود و ترس به خود راه نمیدهد.»
در واقع میتوان گفت رخش خزر.غرق تماشا شدیم. خانم لوئیز به گونهای علمی و مستند نشان داده که قدمت این نوع اسب به ۶ هزار سال قبل از میلاد میرسد، یعنی ۸ هزار سال پیش؛ تاریخی دور و دراز دارد و شگفتانگیز.
***
صفحه مناطق آزاد و ویژه اقتصادی
شنبهها منتشر میشود.
تلفن:۸۸۹۸۶۰۳۹
ارسال نظر