بورس تهران، سوداگری یا تحلیلگری؟
فعالان اصلی بازار سرمایه را هلدینگها و شرکتهای سرمایهگذاری، شرکتهای تامین سرمایه، شرکتهای مشاوره سرمایهگذاری، کارگزاریها، صندوقهای سبدگردانی و سرمایهگذاری تشکیل میدهند و بخش بزرگی از افراد شاغل در این شرکتها عمدتا دارای تحصیلات آکادمیک مرتبط با حوزه مالی و دارای مدارک مورد نیاز سازمان بورس (از قبیل مدارک اصول بازارسرمایه، تحلیلگری، مدیریت سبد و. . . ) هستند. بنابراین، این انتظار که شاهد نقش پررنگ تحلیل و استفاده از این تحصیلات در بحثهای مربوط به تصمیمات سرمایهگذاری افراد فعال در بازار سرمایه باشیم، انتظاری منطقی است، اما آنچه در سالهای اخیر به دفعات دیده شده است، نبود تحلیل صحیح از وضعیت و شرایط اقتصادی و شرکتهای بورسی بوده است و با وجود ادعای بسیاری از فعالان بازار سرمایه، مبنی بر تخصصیترین و علمیترین بازار کشور، عملا نقش پررنگی از علم و تحلیلهای کارشناسی به چشم نمیآید.
فعالان اصلی بازار سرمایه را هلدینگها و شرکتهای سرمایهگذاری، شرکتهای تامین سرمایه، شرکتهای مشاوره سرمایهگذاری، کارگزاریها، صندوقهای سبدگردانی و سرمایهگذاری تشکیل میدهند و بخش بزرگی از افراد شاغل در این شرکتها عمدتا دارای تحصیلات آکادمیک مرتبط با حوزه مالی و دارای مدارک مورد نیاز سازمان بورس (از قبیل مدارک اصول بازارسرمایه، تحلیلگری، مدیریت سبد و...) هستند. بنابراین، این انتظار که شاهد نقش پررنگ تحلیل و استفاده از این تحصیلات در بحثهای مربوط به تصمیمات سرمایهگذاری افراد فعال در بازار سرمایه باشیم، انتظاری منطقی است، اما آنچه در سالهای اخیر به دفعات دیده شده است، نبود تحلیل صحیح از وضعیت و شرایط اقتصادی و شرکتهای بورسی بوده است و با وجود ادعای بسیاری از فعالان بازار سرمایه، مبنی بر تخصصیترین و علمیترین بازار کشور، عملا نقش پررنگی از علم و تحلیلهای کارشناسی به چشم نمیآید.
آنچه از سالهای قبل وجود داشته و تاکنون نیز ادامه دارد و بسیاری نیز به آن اذعان دارند، اثرگذاری مواردی غیر از تحلیل و تصمیمات منطقی در عرصه سرمایهگذاری در بازار سرمایه بوده است که از آن جمله میتوان به شایعه محوری، تلاش در کسب اطلاعات نهانی از شرکتها به طرق مختلف، برجسته کردن اتفاقات و رخدادهای غیرعملیاتی شرکتها (مانند افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییها برای شرکتهای مشمول اصل 141 قانون تجارت، فروش داراییهای شرکت مانند زمین و ساختمان کارخانه و...)، استفاده از رانت (بارزترین آن کدهای گروهی ددد بود که تا آبان سال 92 سود سرشار و بادآوردهای را نصیب عدهای خاص کرد)، خبرسازی و خریدهای هیجانی با استفاده از کانالهای شبکههای اجتماعی و سایر موارد اشاره کرد.
طی سالهای 90 تا 92 شاهد رشد بینظیر و بیسابقهای در بورس تهران بودیم بهگونهای که کسب بازدههای بالای 100درصد در این سالها اتفاق عجیبی نبود و در مورد سودهای بهدست آمده در این سالها نیز، میتوان ادعا کرد که نه از طریق تحلیل و شناسایی فرصتها از سوی فعالان بازار، بلکه دلیل عمده کسب این بازدهی بالا، ناشی از افزایش ناگهانی تورم و نرخ ارز، متعاقب آن افزایش شدید نرخ کالاها و محصولات و در نتیجه رشد تصاعدی سود شرکتها بود. همانطور که شاهد هستیم، واکنش بیش از حد بازار نسبت به وقایع رخ داده در آن زمان، موجب رشد حبابی بورس و تخلیه این حباب در دو سال اخیر بود که شاید این سوال در ذهن ایجاد میشود که در سالهایی که شاهد رشد منفی 6 درصد اقتصاد بودیم، چگونه بورس کشورمان شاهد بازدههایی بیش از 100 درصد در سال بود؟
در حال حاضر بازار سرمایه روندی نزولی، هرچند با شدت کمتر نسبت به ماههای قبل به خود گرفته است، ولی در این میان همچنان برخی نمادها با رشد قیمتی چشمگیری مواجه بودهاند. در این گزارش، سعی شده است تا 25 نمادی که بیشترین بازدهی را در بازه دو ماهه ابتدای مهر تا پایان آبان داشتهاند، موشکافانهتر بررسی کنیم تا عملکرد غیرعلمی و غیرکارشناسانه برخی فعالان بازار سرمایه بیشتر نمایان شود. با بررسی وضعیت عملیاتی این شرکتها و دلایل رشد قیمتی آنها، میتوانیم مشاهده کنیم که بازدهی بالای سهام مذکور، نه به دلیل افزایش تولید و بهبود عملکرد عملیاتی شرکتها، بلکه به دلایلی همانند دلایلی که در گذشته نیز به کرات دیده شد، است. دلایلی از جمله شایعات افزایش سودآوری، احتمال تجدید ارزیابی داراییها، احتمال فروش زمین کارخانه و.... تزریق نقدینگی سوداگران از جمله علل رشد این سهام بودهاند که این امر نشاندهنده این موضوع است که همچنان تحلیل و استفاده فعالان بازار سرمایه از نقش تحلیل و بررسی وضعیت و متغیرهای اقتصادکلان و وضعیت عملیاتی شرکتها، نقش کمرنگی را در تصمیمات آنان دارد.
در جدول، 25 نمادی که در بازه دوماهه اخیر یعنی از ابتدای مهر ماه سالجاری تا پایان آبان ماه بیشترین رشد قیمت را داشتهاند، ارائه شده است.در ستون سوم، میزان رشد قیمت سهام مشخص شده است و در ستون پنجم، سودبرآوردی هرسهم ودر ستون هفتم جدول، میزان پوشش ارائه شده است. همچنین در ستون نهم، سود یا زیان انباشته به ازای هرسهم و در ستون یازدهم، ارزش دفتری هرسهم براساس آخرین صورتهای مالی به ازای هرسهم مشخص شده است و درنهایت در ستون پایانی، دلیل اصلی افزایش قیمت نمادها ذکر شده است.نکات عمدهای که از این جدول به دست میآید شامل موارد زیر است:
* تنها در 6 نماد، دلیل رشد قیمت سهم، مربوط به افزایش تولید یا سودآوری مربوط به عملیات اصلی شرکت است.
* تعداد ۱۰ نماد از نمادهای مذکور (یعنی ۴۰ درصد موارد)، دارای زیان انباشته هستند.
* تعداد 6 شرکت از نمادهای مذکور، برای سال مالی خود زیان برآورد کردهاند.
* تعداد ۸ شرکت، در گزارشهای فصلی ارائه شده خود تاکنون، زیان شناسایی کردهاند.
* تعداد 17 شرکت از نمادهای مذکور، دارای نسبت قیمت به درآمد بالای 10 واحد یا نسبت قیمت به درآمد منفی هستند.
آنچه از این گزارش استنباط میشود، برخلاف تصور اولیه مورد انتظار که نشانگر نقش تحلیل در خرید و فروش سهام در بازار سرمایه است، اثر پررنگ شایعات و اتفاقات و موارد غیرعملیاتی مربوط به شرکتها، در بازدهی سهام شرکتها است. بهگونهای که سه بخش شایعات افزایش سودآوری شرکتها در آینده، افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییها و فروش داراییهای شرکت از جمله زمین، عوامل اصلی رشد قیمت نمادهای پربازده هستند.میتوان اظهار کر د که دلایل دیگری نیز برای وجود این پدیده در بورس وجود دارد، که از جمله آنها میتوان از کمبود ابزارهای معاملات در بورس که بهخصوص در بازارهای نزولی مشهودتر است یا محدودیت نوسان قیمتها و سهام شناور پایین سهام که میتوانند عواملی برای رشدها و نزولهای غیرمنطقی در بازار باشند، حضور نداشتن موثر بازار گردانها که در حال حاضر تنها در برخی نمادها و بهصورت محدود فعال هستند که بیشک حضور آنها میتواند در منطقی شدن قیمتها و نقدشوندگی سهام نقش پررنگی را ایفا کند، نام برد. در کل میتوان دلایل اصلی پررنگتر بودن نقش شایعات و خبرهای غیرعملیاتی نسبت به وضعیت عملیاتی شرکتها را در موارد زیر جستوجو کرد:
* کاهش سودآوردی عملیاتی شرکتها ونداشتن چشماندازی خوشبینانه برای افزایش سودآوری درآینده
* فرسایشی شدن افت قیمت سهام شرکتها به دلایل مختلف (ازجمله دستکاری گاه و بیگاه در میزان افت و افزایش شاخص به منظور ثبات بخشیدن به شرایط موجود)
* در اولویت قرار ندادن تحلیل و وضعیت بنیادی شرکت از سوی فعالان بازار و فراگیر شدن استفاده این گروه از فعالان از شبکههای اجتماعی مانند گروههای تلگرامیدر بحث خرید و فروش سهام
* وجود سابقه رانت و درز اطلاعات شرکتها
* عدم ارتباط بازده مدیران صندوقهای سرمایهگذاری به میزان کسب بازدهی آنان (در حال حاضر کارمزد مدیریت صندوقها بر اساس ارزش داراییهای صندوقها محاسبه میشود و نه بازدهی کسب شده آنان)
* رشدهای نجومی بورس در سالهای ۹۰ تا ۹۲ نیز عمدتا مربوط به افزایش ناگهانی نرخ دلار و کاهش ارزش ریال بود و همچنین رشدهای حبابگونه و در حالیکه رشدهای منفی ۶ درصدی رخ میداد، بورس بازدهی بین ۶۰ تا ۱۱۰ درصد را نصیب فعالان بازار کرد.
* وجود محدودیت نوسان قیمتها، به گونهای که صفنشینی و خریدها و فروشهای هیجانی و سنگین و سبک کردن این صفها به تاکتیک عدهای از سفتهبازان برای رشد قیمت تبدیل شده است و بسیاری از خریدهای هیجانی در همین صفهای خرید صورت میپذیرد.
* شناوری پایین سهام، به گونهای که میتوان با خرید بخشی از سهام شناور موجود در بازار و سپس رواج شایعهای درباره سهام و نبود تحلیل و شایعهپذیری بالای بازار بهدلیل عادت و علاقه به کسب سودهای سریع و زودبازده منجر به رشد حبابی قیمت سهام شد.
* عدم ارائه گزارشهای شفافسازی بهموقع از سوی شرکتها و در پارهای اوقات تعلل بورس در درخواست از شرکتها در مورد ارائه گزارش شفافسازی
* کمبود ابزارهای معاملاتی از جمله اختیار معاملات و اختیار فروش سهام
* محدودیت صندوقها در وجه نقد صندوق به گونهای که در بازار نزولی مجبور به حفظ بخش عمدهای از داراییهایشان در صندوقها هستند.
درپایان گزارش، مواردی را که میتواند باعث پررنگتر شدن نقش تحلیل در تصمیمات سرمایهگذاری فعالان بازار سرمایه و در نتیجه ایجاد فضایی معقول و منطقی برای سرمایهگذاری شود، ارائه و پیشنهاد میشود:
* شفافسازی بهموقع درخصوص نوسانات ناگهانی قیمت سهام در بازار
* رتبهبندی مدیران صندوقها، به گونهای که یکی از موارد مورد بررسی برای سرمایهگذاری در صندوقها، بررسی سوابق مدیران صندوق باشد.
* محاسبه کارمزد مدیریت صندوقهای سهام، بر اساس عملکرد صندوق و نه بر اساس ارزش روز داراییهای صندوق.
* افزایش سهام شناور شرکتها، که از سفته بازی در سهام تا حدی میکاهد.
* حذف تدریجی دامنه نوسان قیمت که باعث پدیده صفنشینی در بازار میشود.
* برخورد با شایعهسازان در بورس.
* افزایش ابزارهای معاملاتی در بورس که میتواند سبب گستردگی فضای سودآوری برای فعالان بازار شود.
* افزایش نظارت بورس بر روند قیمتهای سهام سفتهبازی از طرف سازمان بورس.
* افزایش صندوقهای بازارگردانی سهام در جهت کمک به نقدشوندگی سهام و جلوگیری از افتها یا رشدهای غیرمنطقی سهام
* کاربردیتر کردن مدارک آزمون حرفهای بازار سرمایه.
آنچه از سالهای قبل وجود داشته و تاکنون نیز ادامه دارد و بسیاری نیز به آن اذعان دارند، اثرگذاری مواردی غیر از تحلیل و تصمیمات منطقی در عرصه سرمایهگذاری در بازار سرمایه بوده است که از آن جمله میتوان به شایعه محوری، تلاش در کسب اطلاعات نهانی از شرکتها به طرق مختلف، برجسته کردن اتفاقات و رخدادهای غیرعملیاتی شرکتها (مانند افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییها برای شرکتهای مشمول اصل 141 قانون تجارت، فروش داراییهای شرکت مانند زمین و ساختمان کارخانه و...)، استفاده از رانت (بارزترین آن کدهای گروهی ددد بود که تا آبان سال 92 سود سرشار و بادآوردهای را نصیب عدهای خاص کرد)، خبرسازی و خریدهای هیجانی با استفاده از کانالهای شبکههای اجتماعی و سایر موارد اشاره کرد.
طی سالهای 90 تا 92 شاهد رشد بینظیر و بیسابقهای در بورس تهران بودیم بهگونهای که کسب بازدههای بالای 100درصد در این سالها اتفاق عجیبی نبود و در مورد سودهای بهدست آمده در این سالها نیز، میتوان ادعا کرد که نه از طریق تحلیل و شناسایی فرصتها از سوی فعالان بازار، بلکه دلیل عمده کسب این بازدهی بالا، ناشی از افزایش ناگهانی تورم و نرخ ارز، متعاقب آن افزایش شدید نرخ کالاها و محصولات و در نتیجه رشد تصاعدی سود شرکتها بود. همانطور که شاهد هستیم، واکنش بیش از حد بازار نسبت به وقایع رخ داده در آن زمان، موجب رشد حبابی بورس و تخلیه این حباب در دو سال اخیر بود که شاید این سوال در ذهن ایجاد میشود که در سالهایی که شاهد رشد منفی 6 درصد اقتصاد بودیم، چگونه بورس کشورمان شاهد بازدههایی بیش از 100 درصد در سال بود؟
در حال حاضر بازار سرمایه روندی نزولی، هرچند با شدت کمتر نسبت به ماههای قبل به خود گرفته است، ولی در این میان همچنان برخی نمادها با رشد قیمتی چشمگیری مواجه بودهاند. در این گزارش، سعی شده است تا 25 نمادی که بیشترین بازدهی را در بازه دو ماهه ابتدای مهر تا پایان آبان داشتهاند، موشکافانهتر بررسی کنیم تا عملکرد غیرعلمی و غیرکارشناسانه برخی فعالان بازار سرمایه بیشتر نمایان شود. با بررسی وضعیت عملیاتی این شرکتها و دلایل رشد قیمتی آنها، میتوانیم مشاهده کنیم که بازدهی بالای سهام مذکور، نه به دلیل افزایش تولید و بهبود عملکرد عملیاتی شرکتها، بلکه به دلایلی همانند دلایلی که در گذشته نیز به کرات دیده شد، است. دلایلی از جمله شایعات افزایش سودآوری، احتمال تجدید ارزیابی داراییها، احتمال فروش زمین کارخانه و.... تزریق نقدینگی سوداگران از جمله علل رشد این سهام بودهاند که این امر نشاندهنده این موضوع است که همچنان تحلیل و استفاده فعالان بازار سرمایه از نقش تحلیل و بررسی وضعیت و متغیرهای اقتصادکلان و وضعیت عملیاتی شرکتها، نقش کمرنگی را در تصمیمات آنان دارد.
در جدول، 25 نمادی که در بازه دوماهه اخیر یعنی از ابتدای مهر ماه سالجاری تا پایان آبان ماه بیشترین رشد قیمت را داشتهاند، ارائه شده است.در ستون سوم، میزان رشد قیمت سهام مشخص شده است و در ستون پنجم، سودبرآوردی هرسهم ودر ستون هفتم جدول، میزان پوشش ارائه شده است. همچنین در ستون نهم، سود یا زیان انباشته به ازای هرسهم و در ستون یازدهم، ارزش دفتری هرسهم براساس آخرین صورتهای مالی به ازای هرسهم مشخص شده است و درنهایت در ستون پایانی، دلیل اصلی افزایش قیمت نمادها ذکر شده است.نکات عمدهای که از این جدول به دست میآید شامل موارد زیر است:
* تنها در 6 نماد، دلیل رشد قیمت سهم، مربوط به افزایش تولید یا سودآوری مربوط به عملیات اصلی شرکت است.
* تعداد ۱۰ نماد از نمادهای مذکور (یعنی ۴۰ درصد موارد)، دارای زیان انباشته هستند.
* تعداد 6 شرکت از نمادهای مذکور، برای سال مالی خود زیان برآورد کردهاند.
* تعداد ۸ شرکت، در گزارشهای فصلی ارائه شده خود تاکنون، زیان شناسایی کردهاند.
* تعداد 17 شرکت از نمادهای مذکور، دارای نسبت قیمت به درآمد بالای 10 واحد یا نسبت قیمت به درآمد منفی هستند.
آنچه از این گزارش استنباط میشود، برخلاف تصور اولیه مورد انتظار که نشانگر نقش تحلیل در خرید و فروش سهام در بازار سرمایه است، اثر پررنگ شایعات و اتفاقات و موارد غیرعملیاتی مربوط به شرکتها، در بازدهی سهام شرکتها است. بهگونهای که سه بخش شایعات افزایش سودآوری شرکتها در آینده، افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییها و فروش داراییهای شرکت از جمله زمین، عوامل اصلی رشد قیمت نمادهای پربازده هستند.میتوان اظهار کر د که دلایل دیگری نیز برای وجود این پدیده در بورس وجود دارد، که از جمله آنها میتوان از کمبود ابزارهای معاملات در بورس که بهخصوص در بازارهای نزولی مشهودتر است یا محدودیت نوسان قیمتها و سهام شناور پایین سهام که میتوانند عواملی برای رشدها و نزولهای غیرمنطقی در بازار باشند، حضور نداشتن موثر بازار گردانها که در حال حاضر تنها در برخی نمادها و بهصورت محدود فعال هستند که بیشک حضور آنها میتواند در منطقی شدن قیمتها و نقدشوندگی سهام نقش پررنگی را ایفا کند، نام برد. در کل میتوان دلایل اصلی پررنگتر بودن نقش شایعات و خبرهای غیرعملیاتی نسبت به وضعیت عملیاتی شرکتها را در موارد زیر جستوجو کرد:
* کاهش سودآوردی عملیاتی شرکتها ونداشتن چشماندازی خوشبینانه برای افزایش سودآوری درآینده
* فرسایشی شدن افت قیمت سهام شرکتها به دلایل مختلف (ازجمله دستکاری گاه و بیگاه در میزان افت و افزایش شاخص به منظور ثبات بخشیدن به شرایط موجود)
* در اولویت قرار ندادن تحلیل و وضعیت بنیادی شرکت از سوی فعالان بازار و فراگیر شدن استفاده این گروه از فعالان از شبکههای اجتماعی مانند گروههای تلگرامیدر بحث خرید و فروش سهام
* وجود سابقه رانت و درز اطلاعات شرکتها
* عدم ارتباط بازده مدیران صندوقهای سرمایهگذاری به میزان کسب بازدهی آنان (در حال حاضر کارمزد مدیریت صندوقها بر اساس ارزش داراییهای صندوقها محاسبه میشود و نه بازدهی کسب شده آنان)
* رشدهای نجومی بورس در سالهای ۹۰ تا ۹۲ نیز عمدتا مربوط به افزایش ناگهانی نرخ دلار و کاهش ارزش ریال بود و همچنین رشدهای حبابگونه و در حالیکه رشدهای منفی ۶ درصدی رخ میداد، بورس بازدهی بین ۶۰ تا ۱۱۰ درصد را نصیب فعالان بازار کرد.
* وجود محدودیت نوسان قیمتها، به گونهای که صفنشینی و خریدها و فروشهای هیجانی و سنگین و سبک کردن این صفها به تاکتیک عدهای از سفتهبازان برای رشد قیمت تبدیل شده است و بسیاری از خریدهای هیجانی در همین صفهای خرید صورت میپذیرد.
* شناوری پایین سهام، به گونهای که میتوان با خرید بخشی از سهام شناور موجود در بازار و سپس رواج شایعهای درباره سهام و نبود تحلیل و شایعهپذیری بالای بازار بهدلیل عادت و علاقه به کسب سودهای سریع و زودبازده منجر به رشد حبابی قیمت سهام شد.
* عدم ارائه گزارشهای شفافسازی بهموقع از سوی شرکتها و در پارهای اوقات تعلل بورس در درخواست از شرکتها در مورد ارائه گزارش شفافسازی
* کمبود ابزارهای معاملاتی از جمله اختیار معاملات و اختیار فروش سهام
* محدودیت صندوقها در وجه نقد صندوق به گونهای که در بازار نزولی مجبور به حفظ بخش عمدهای از داراییهایشان در صندوقها هستند.
درپایان گزارش، مواردی را که میتواند باعث پررنگتر شدن نقش تحلیل در تصمیمات سرمایهگذاری فعالان بازار سرمایه و در نتیجه ایجاد فضایی معقول و منطقی برای سرمایهگذاری شود، ارائه و پیشنهاد میشود:
* شفافسازی بهموقع درخصوص نوسانات ناگهانی قیمت سهام در بازار
* رتبهبندی مدیران صندوقها، به گونهای که یکی از موارد مورد بررسی برای سرمایهگذاری در صندوقها، بررسی سوابق مدیران صندوق باشد.
* محاسبه کارمزد مدیریت صندوقهای سهام، بر اساس عملکرد صندوق و نه بر اساس ارزش روز داراییهای صندوق.
* افزایش سهام شناور شرکتها، که از سفته بازی در سهام تا حدی میکاهد.
* حذف تدریجی دامنه نوسان قیمت که باعث پدیده صفنشینی در بازار میشود.
* برخورد با شایعهسازان در بورس.
* افزایش ابزارهای معاملاتی در بورس که میتواند سبب گستردگی فضای سودآوری برای فعالان بازار شود.
* افزایش نظارت بورس بر روند قیمتهای سهام سفتهبازی از طرف سازمان بورس.
* افزایش صندوقهای بازارگردانی سهام در جهت کمک به نقدشوندگی سهام و جلوگیری از افتها یا رشدهای غیرمنطقی سهام
* کاربردیتر کردن مدارک آزمون حرفهای بازار سرمایه.
کاوه نصرتی
مشاور سرمایهگذاری معیار
ارسال نظر