صورتمالی اساسی یا غیراساسی؟
مرتضی صداقتی فرد
معاون اداره کل امور مالی بانک ملت
در یکی از مجلدهای ضمیمه آخر هفته روزنامه دنیای اقتصاد ۲۲ خرداد ۱۳۹۳مطلبی خواندم مبنی بر اینکه سرطان روده چهارمین علت مرگ و میر در ایران است و با وجود این، تنهاپنج درصد از مردم از روشهای پیشیابی این نوع سرطان آگاهی دارند. در ادامه آمده بود که برخی از بیماریها نظیر بیماریهای قلبی یا ریوی، سرو صدای زیادی دارند و وحشت عمومی از آنها وجود دارد و برخی به قدری مهجور واقع شدهاند که بیماران بسیار دیر برای درمان آن مراجعه میکنند و همین امر موجبات عدم امکان مداوای آنها را فراهم میکند.
مرتضی صداقتی فرد
معاون اداره کل امور مالی بانک ملت
در یکی از مجلدهای ضمیمه آخر هفته روزنامه دنیای اقتصاد ۲۲ خرداد ۱۳۹۳مطلبی خواندم مبنی بر اینکه سرطان روده چهارمین علت مرگ و میر در ایران است و با وجود این، تنهاپنج درصد از مردم از روشهای پیشیابی این نوع سرطان آگاهی دارند. در ادامه آمده بود که برخی از بیماریها نظیر بیماریهای قلبی یا ریوی، سرو صدای زیادی دارند و وحشت عمومی از آنها وجود دارد و برخی به قدری مهجور واقع شدهاند که بیماران بسیار دیر برای درمان آن مراجعه میکنند و همین امر موجبات عدم امکان مداوای آنها را فراهم میکند.
با خواندن این مطلب اندیشیدم که چه شباهتی است بین اینگونه عدمآگاهی و گونهای از عدمآگاهی که درخصوص یکی از صورتهای مالی اساسی وجود دارد، به نحوی که اولی میتواند موجب توقف زندگی یک فرد و دومی موجب توقف فعالیت یک بنگاه اقتصادی شود.
در مقولههای گوناگون، همواره موارد مهمی هستند که مغفول واقع میشوند و این در حالی است که عدم توجه به آنها میتواند جبرانناپذیرباشد. اگر از نگارنده سوال شود که آیا در مباحث مالی شرکتها نیز این موضوع صادق است، پاسخم این خواهد بود که به تجربه یافتهام در مباحث مالی، مهجورتر و ناشناختهتر از صورت جریان وجوه نقد وجود ندارد. از ناآشنایی بخش عظیمی از حسابداران این مرز و بوم با آن، تا کماعتنایی حسابرس و بازرس قانونی و از ناآگاهی تعدادزیادی از فعالان بازار سرمایه تا کماهمیت بودن آن نزد تامینکنندگان مالی بازار پول. چه بسیار شاهد بودهام حسابرسانی را که در رسیدگی به صورت جریان وجوه نقد شرکت، یکدهم اهمیتی را که به صورت سود و زیان و ترازنامه شرکت میدهند، برای آن قائل نبودهاند. از آن شگفتتر، بانکهایی که برای اعطای تسهیلات کوتاهمدت به مشتری، نیمنگاهی به این صورت مالی که مهمترین اطلاعات در خصوص قدرت بازپرداخت متقاضی تسهیلات را در خود دارد نداشته و به جای آن، تاکید بر دریافت صورت سود و زیان و دانستن مبلغ فروش شرکت را داشتهاند و برای سنجش قدرت بازپرداخت مشتری، نسبتهای منسوخ شدهای که با اطلاعات ایستای ترازنامه محاسبه میشوند (نسبتهای جاری، آنی و... ) را ملاک عمل قرار میدهند. از میزان آشنایی فارغالتحصیلان رشته حسابداری با آن بگذریم که خود میتواند موضوع یک مقاله شود. کماعتنایی به این صورت مالی اساسی در حوزه حسابداری مالی و استاندارد تهیه آن نیز قابل مشاهده است. در پیوست شماره ۳ استاندارد شماره ۲ حسابداری مالی با عنوان صورت جریان وجوه نقد که یک نمونه از آن برای بانکها به نمایش گذاشته شده، و مشخصا درخصوص صورت تطبیق فعالیتهای عملیاتی که در روش غیرمستقیم تهیه میشود، ملاحظه میشود که صورت جریان وجوه نقد بانکها از سود قبل از کسر مالیات شروع میشود (برای سایر شرکتها از سود عملیاتی آغاز میشود). از همین جا کاملا پیداست که کلیه اقلام اعم از عملیاتی و غیر عملیاتی در این قلم (سود قبل از کسر مالیات ) وجود دارند، بنابراین در صورت تطبیق فعالیتهای عملیاتی نباید اقلامی نظیر سود (زیان) سهام حاصل از سرمایهگذاریها، سود (زیان) فروش داراییهای ثابت و... بیایند؛ در حالی که در نمونه ارائه شده در استاندارد، تمامی این اقلام آورده شدهاند. با توجه به استفاده از سود قبل ازکسر مالیات به جای سود عملیاتی، چه توجیهی برای این مورد وجود دارد؟ و اگر وجود دارد چرا در استاندارد ذکری از آن به میان نیامده است؟ از سوی دیگر در صورت تطبیق یاد شده، خالص زیان تسعیر از وجه نقد به سود قبل از کسر مالیات اضافه شده، سپس در متن صورت جریان وجوه نقد، همان عدد کسر شده است. این اضافه و آن کسر کردن، چه اطلاعات مفیدی به مخاطبان و ذینفعان صورتهای مالی میدهد؟
به طور قطع حسابداران این سرزمین قدردان سازمان حسابرسی برای تدوین استانداردها ازجمله استاندارد شماره 2 هستند، ولی به نظر میرسد که زمان آن فرارسیده که مثالها و نمونههای یادشده موردبازنگری قرار گیرند، چراکه قطعا هیات محترم تدوینکننده استانداردهای حسابداری، پیوستهای انتهای استاندارد مذکور را برای راهنمایی حسابداران آورده و به دنبال ایجاد یکنواختی در تهیه صورتهای مالی هستند. اگر نگاهی به اقلام مربوط به بخشهای بعدی صورت تطبیق شامل خالص افزایش (کاهش) بدهیهای عملیاتی و کاهش داراییهای عملیاتی افکنده و سپس با صورت جریان وجوه نقد یکی از بانکهای کشور مقایسه کنیم، شاهد تفاوتهای متعددی خواهیم بود. این امر با یکی از اهداف مهم تهیه و تدوین استانداردهای حسابداری که یکپارچگی و ایجاد یکنواختی در امر گزارشگری است منافات دارد.
مواردی که ذکر شد در نمونه صورتهای مالی که در سال ۹۲ از سوی اداره نظارت بر ناشران بورسی سازمان بورس و اوراق بهادار و در سال ۹۳ از سوی مدیریت نظارت بر بانکهای بانک مرکزی برای اجرا به بانکها ابلاغ شده قابل مشاهده است. در خاتمه ذکر نکتهای دیگر در مورد صورت جریان وجوه نقد را مکمل مطالب فوق میدانم. روزنامه وزین دنیای اقتصاد که موردمطالعه اکثرفعالان بازار سرمایه و متخصصان مالی و اقتصادی است، در فصل مجامع اقدام به انتشار گزارش مجمع عمومی سالانه شرکتها کرده و پس از گزارش آنچه در مجمع شرکت گذشت، اقدام به درج صورتهای مالی شرکت مورد نظر میکند. شگفت آنکه اینجا نیز جای صورت جریان وجوه نقد خالی است و صورت سود و زیان و ترازنامه به قدری فربه هستند که جایی برای او باقی نگذاشتهاند. شاید ذینفعان شرکت نیازی به دانستن کیفیت سود و عملکرد شرکت به لحاظ نقدینگی ندارند و اطلاعات درآمد تعهدی که مشخص نمیکند چه بخشی از آن به حیطه وصول درآمده، بیشتر به کار آنها میآید!
گویی همه با هم دچار فراموشی شدهایم که اساسا مثبت بودن صورت جریان وجوه نقد (جریان خالص حاصل از عملیات) یکی از شرایط پذیرفته شدن شرکتها در بورس اوراق بهادار است و به لحاظ تئوری منفی شدن آن در سه دوره مالی پیاپی، به عنوان یکی از نشانههای احتمال توقف مالی یا ورشکست شدن شرکت شناخته میشود.
ارسال نظر