نوسانات بازار سرمایه
یعنی هنر بازیگران بازار در شناسایی سهام یا دارایی مطلوب از یک طرف و زمان معامله از طرف دیگر است که این امر مستلزم دانش بازار است یعنی بهطریق اولی افراد بدون دانش بازار یا باید از بازیگران پیروی کنند یا سرمایه خود را از طریق کارگزاران و متولیان صندوقهای سپرده وارد بازار کنند؛ چه در غیراینصورت ممکن است با خطرات از بین رفتن اصل سرمایهگذاری هم مواجه شوند نکته اساسی حائز اهمیت آن است که بازار سرمایه برخلاف بازار پول (که حداقل سود سپردهها را تضمین میکند)، ریسکپذیراست و ریسک جزء لاینفک این بازار و قاعده حاکم بر بازی است.
یعنی هنر بازیگران بازار در شناسایی سهام یا دارایی مطلوب از یک طرف و زمان معامله از طرف دیگر است که این امر مستلزم دانش بازار است یعنی بهطریق اولی افراد بدون دانش بازار یا باید از بازیگران پیروی کنند یا سرمایه خود را از طریق کارگزاران و متولیان صندوقهای سپرده وارد بازار کنند؛ چه در غیراینصورت ممکن است با خطرات از بین رفتن اصل سرمایهگذاری هم مواجه شوند نکته اساسی حائز اهمیت آن است که بازار سرمایه برخلاف بازار پول (که حداقل سود سپردهها را تضمین میکند)، ریسکپذیراست و ریسک جزء لاینفک این بازار و قاعده حاکم بر بازی است. حال باید پرسید چگونه میتوان بازده سهام را محاسبه یا برآورد کرد؟! بهطور خلاصه بازده سهام عبارت است از جریان نقدی ناشی از خرید و فروش آن شامل سود سهام دریافتی و مبلغ حاصل از تفاوت فروش با خرید (Capital gain). در شرایط کنونی و نوسانات قابل ملاحظه قیمت سهام این سوال مطرح شده که آیا قیمتهای فعلی سهام در بازار سرمایه تبلور واقعی از انتظارات آتی آنها است یا منعکسکننده ارزش ذاتی آنها. در بورس پاسخ این سوالات در نسبت درآمد هر سهم به قیمت سهام یا P/ E نهفته است؛ اگر چه P/ E در بسیاری موارد ممکن است منعکسکننده قیمت واقعی سهام نباشد. تغییرات شدید در قیمت سهام و تاثیر آن بر پایه پولی در سه سال گذشته ریسکپذیری در بازار سرمایه را بهشدت افزایش داده است. بدیهی است در یک بازار کارآ، قیمتها باید منعکسکننده تمام اطلاعات مربوط به عوامل تاثیرگذار بر قیمتها باشد؛ یعنی کلیه عوامل اقتصاد کلان و خرد، عملا در بازار سرمایه نقش خود را فارغ از خیالپردازیهای بازیگران بهطور واقعی نشان میدهد. یعنی در یک بازار کارآ، قاعدتا باید نرخ بازده و نرخ خطرپذیری برابر شوند؛ اما ممکن است تاثیرات عوامل ناشی از متغیرهای اقتصاد خرد نظیر فرآیند تصمیمگیریها و رفتار سرمایهگذاران نسبت به ریسک و بازده، عملا نقش عوامل کلان را خنثی و در جهت عکس آن عمل کنند مشابه اتفاقی که در سال ۱۳۹۲-۱۳۹۱ در بورس تهران روی داد و شاخص بورس بدون ارتباط با عوامل کلان اقتصادی به رشدهای غیرمنطقی رسید! حتی اگر بازیگران فعال بازار سرمایه در همان دوره یاد شده طبق مدل عمومی ارزیابی داراییها (ارزش فعلی هر دارایی= ارزش فعلی جریانات نقدی آن) عمل میکردند متوجه این فاصله انتظاری شاخص با واقعیات میشدند؛ چراکه نرخ تنزیل در همان دو سال قاعدتا باید معادل نرخ تورم ۴۰ تا ۴۵ درصدی در نظر گرفته میشد تا پاسخ منطقی حاصل میگردید. به نظر میرسد رفتار هیجانی بازار و بازیگران آنان را از توجه به تئوری قیمتگذاری آربیتراژ (APT) دور کرده بود. چرا که طبق این تئوری بازده مورد انتظار یک دارایی تابع یک ترکیب خطی مرکب از عوامل تاثیرگذار بر بازده آن نظیر شاخصهای آماری عوامل کلیدی صنعت یا بازار و متغیرهای کلان اقتصادی مانند نرخ ارز، نرخ بهره، نرخ تورم، شاخص تولیدات صنعتی و... است.
بررسی اجمالی همگی این شاخصها در سه ساله ۹۲-۱۳۹۰ نشاندهنده اوج تورم، توقف تولیدات، تغییر شدید نرخ ارز و... بود اما متاسفانه عدهای بر این باور بودند که بهعلت همین تغییرات و بهویژه تغییر در پایه پولی کشور رشد بیرویه یکباره شاخص قابل توجیه است که سرانجام اوج و حضیض شاخص در اواخر سال ۱۳۹۳ و دنباله آن تاکنون است. البته شاید بتوان گفت که ارائه برخی آمارهای نادرست از عوامل اقتصاد کلان بازار را فریب داد اما در اقتصاد، فریب مفهوم ندارد، زیرا شاخصهای اقتصادی برخلاف شاخصهای اجتماعی- سیاسی ارادی نیستند، بلکه نتیجه جبری فعالیتها و سیاستهای اتخاذ شده است بنابراین حتی با فرض دستکاری شاخصهای آماری، واقعیات اقتصادی روشنتر از آن بود که قابل کتمان باشند کما اینکه برخی از کارشناسان کرارا راجع به حرکات انتظاری و امید بازیگران و رفتار شاخص ابراز نگرانی میکردند و اتفاقا با تاکید بر همان شاخصها و واقعیات اقتصادی افت فعلی را هشدار میدادند! نکته جالب دیگر آن بود که بهرغم نبود پیوند مستقیم بازار سرمایه ایران با بازارهای جهانی (که همین باعث عدم تاثیرگذاری سقوط آن بازارها بر بازار ایران شده بود)، تاثیرات عملکردی اقتصاد جهانی بر اقتصاد ایران و همچنین تاثیر تحریم دامن بورس را گرفت و این عدم پیوستگی بازار را نیز از بین برد. عملکرد بازار سرمایه بهویژه در دوره سه ساله ۹۳-۱۳۹۰ نشان داد که چنانچه سطح انتظارات آتی بازیگران بازار منطبق با واقعیات اقتصادی نباشد و ناشی از رفتار نسنجیده بازار و انعکاس آن در برخی رسانهها بهویژه در دوره مذاکرات که هنوز چشمانداز آتی آن نامشخص است شاهد افت ذخیرههای غیرمتعارفی خواهیم شد که اعتماد سرمایهگذاران را به بازار سرمایه از بین خواهد برد لذا با همان استدلال که بورس آئینه اقتصاد است اول نگاهی به اقتصاد کشور بیندازیم و آنگاه بپذیریم که آیینه نمیتواند تصویر زیبایی را از رکود نشان دهد.
ارسال نظر