ناصر محامی حسابدار رسمی بخش اول یکی از مشکلات و محدودیت‌هایی که با آن مواجهیم این است که ما مسائل حرفه‌، برداشت‌های خودمان از حرفه، انتظاراتمان از نظام و دولت و خیلی چیزهای دیگر را با زبان معمول حسابرسی و با فرمی که خودمان به آن عادت کرده‌ایم بیان می‌کنیم، این رویکرد تعاملی، حداقل تا الان، مانع از برقراری دیالوگ و گفتمانی روان، روشن و جامع شده است. از این رو سعی می‌کنم حرفه و جامعه حسابداران رسمی را نه از درون، بلکه از بیرون حرفه و از منظر اقتصاد سیاسی و جامعه شناسی تصویر کرده و نشان دهم که سیمای حرفه و جامعه و جای او از این پلت‌فرم چگونه است؟ به‌طور مختصر همه می‌دانیم که هدف از حسابرسی، اعتبار‌دهی به‌صورت‌های مالی و شفاف‌سازی آنها است. حسابرسی با شفاف‌سازی و اعتباردهی به‌صورت‌های مالی ریسک اتکا به اطلاعات مالی را کاهش می‌دهد؛ یعنی در بلند مدت در سطح کلان اقتصادی کارکرد اقتصادی و اجتماعی حسابرسی چیزی به غیر از کاهش ریسک سیستماتیک در اقتصاد، افزایش امنیت سرمایه‌گذاری، تسهیل فرآیند تصمیم‌گیری‌های اقتصادی و راحتی خیال بیشتر ذی‌نفعان اطلاعات مالی از هر طبقه‌ای نیست و به همین دلیل، حسابرسی به‌عنوان فعالیتی اقتصادی، بخشی از زنجیره فعالیت‌های تامین کننده رفاه اجتماعی بوده که به‌طور موثری موجب افزایش کارآیی اقتصادی و بهبود و ارتقای معیارهای اخلاق عمومی کسب و کار می‌شود. از این رو حرفه حسابرسی مستقل، بخشی از پروژه عدالت اجتماعی و بهبود رفاه اقتصادی است. از سوی دیگر کارکرد حسابرسی از دیدگاه اقتصاد سیاسی، نشان دهنده نقش کلیدی حسابرسی در نظارت انتقادی بر فعالیت‌های اقتصادی نهادها، شرکت‌ها و واحدهای اقتصادی عمومی، خصوصی و دولتی از جایگاه شخص ثالث مستقل است. به‌خوبی می‌دانیم، نظارت نهادینه شده و سیستماتیک وجامع بر فعالیت‌های اقتصادی یکی از اصلی‌ترین اهداف و دغدغه‌های جوامع مدنی و مردم سالار از هر نوع آن است. حسابرسی به شکل مداوم و منظم و مرتب آن بدون تردید یکی از ابزارهای مهم نظارتی جوامع مدنی و مردم سالار است، لذا حسابرسی بخشی از پروژه جامعه مدنی و دموکراسی است.
سابقه تاریخی حسابرسی هم در دنیا نشانگر صحت این ادعا است، می‌دانم که در اتحاد شوروی سابق به‌رغم پیشرفت‌های چشمگیر علمی و فنی و تکنولوژیک و رقابت با غرب در صنایع بسیار پیچیده نظامی، هسته‌ای و فضایی، در بخش‌هایی نظیر حسابرسی، نظام شوروی بر خلاف جوامع غربی نه فقط هیچ دستاورد قابل ذکر به آن معنایی که ما می‌شناسیم نداشته، بلکه هیچ تلاش قابل توجهی هم در این زمینه‌ها انجام نداده است، علت این ناکامی پیچیدگی حسابرسی و دشواری نظریه‌پردازی در آن نبوده، بلکه در آن جامعه منقبض، نیازی به حسابرسی و در نتیجه نظریه پردازی و امثالهم نبوده است. مرور تاریخ مختصر و جمع و جور جامعه حسابداران رسمی ایران هم به همین ترتیب است. سال‌ها بعد از تصویب ماده واحده تشکیل جامعه حسابداران رسمی ایران، بالاخره در دولت اصلاحات و در دوره‌ای که کم و بیش صحبت از جامعه مدنی و مردم سالاری بود این جامعه توانست پابگیرد و به‌رغم همه محدودیت‌ها افتان‌و‌خیزان به پاخیزد.
مختصری که بیان کردم، توصیف و برداشت اقتصاد سیاسی از حرفه حسابرسی است. با عنایت به تصویر ارائه شده، مشاهده می‌فرمایید که رشد و توسعه حسابرسی، یک درخواست و یک خواسته صنفی نیست، بلکه یک ضرورت اجتماعی برای اعمال سیاست‌های عدالت اجتماعی و نظارت عمومی است و اعتلا و تحکیم آن با تحکیم پایه‌های مردم‌سالاری و دموکراسی رابطه مستقیم دارد. آینده ما و تحقق آرزوهای ما به‌عنوان جامعه حسابداران رسمی ایران دقیقا به میزان درک ما از مصالح کلان کشور و مشارکت ما در حیات اجتماعی و اقتصادی کشورمان بستگی دارد. اگر بتوانیم به‌طور کمی و کیفی و به‌طور مستمر و فزاینده نقشی را که گفته شد ایفا کنیم موفق خواهیم شد و در غیر آن نه. ما (جامعه حسابداران رسمی) برای اینکه بتوانیم موفق شویم و برای اینکه بتوانیم رسالت عظیم و نقش مهم خود را در اعتلای کشور ایفا کنیم باید بتوانیم جامعه حسابداران رسمی را از موقعیت فعلی آن که یک «تشکل حرفه‌ای» است به یک «سرمایه اجتماعی» ارتقا بدهیم. نکته کلیدی برای توسعه پایدار حرفه حسابرسی همین مساله است.
«گذر جامعه حسابداران رسمی ایران از یک تشکل حرفه‌ای به یک سرمایه اجتماعی» یا اگر بخواهیم با ترم‌ها و اصطلاحات حسابداری سخن بگوییم باید بگویم فرآیند تبدیل جامعه حسابداران رسمی ایران به یک دارایی نامشهود ملی که وجودش یک ارزش ملی باشد و خودش همانند یک سرمایه، ارزش‌زا و ارزش‌آفرین باشد به‌طوری که بتوانیم آن را یک «سرمایه اجتماعی» خطاب کنیم. منشور توسعه پایدار حسابرسی سندی است که فرآیند ارتقای جامعه حسابداران رسمی ایران را از یک تشکل حرفه‌ای به یک سرمایه اجتماعی تئوریزه می‌کند. منشور توسعه پایدار حرفه‌ حسابرسی منبعث از قوانین طبیعی حسابرسی و ماهیت ذاتی حسابرسی است و در نتیجه می‌تواند کمترین تاثیر را از ذهنیت‌ها داشته باشد.