محمد مسعود غلامپور مدیر تحقیقات و بازاریابی تامین سرمایه نوین بازده و عدم اطمینان تحقق عایدی مورد انتظار همواره شالوده بنیادین پارادایم اصلی علم مالی بوده است و تئوری‌های ارائه شده از سوی صاحبنظران مالی تلاش کرده تا بتواند الگو و نظام دقیق‌تری را برای تبیین این عوامل توسعه دهد. یکی از این نوآوری‌ها که در اواسط قرن بیستم معرفی شد، Private equity یا صندوق‌های‌ سهامی خاص بود که با دو استراتژی‌ اصلی تامین مالی یا سرمایه‌گذاری در شرکت‌های سهامی خاص عمدتا کوچک و متوسط و همچنین تامین منابع مالی برای کارآفرینان یا همان سرمایه‌گذاری‌های مخاطره‌پذیر (VC) به وجود آمدند. این نهادهای مالی بیشتر با هدف کاهش و مدیریت عدم اطمینان پروژه‌های مختلف ریسکی و افزایش بازده مجموعه‌ای از پروژه‌ها و شرکت‌ها، تحت مدیریت اصلی شرکت‌های تامین سرمایه یا بانک‌های سرمایه‌گذاری، کارآفرینان و متخصصان کسب و کارها، فعالیت می‌کردند و تامین‌کنندگان منابع مالی آنها نیز با مشارکت محدود در این صندوق‌ها، ایفای نقش می‌کردند. این نهادهای مالی با جذب سالانه حدود ۴۰۰ میلیارد دلار و مدیریت منابعی بالغ بر ۵ هزار میلیارد دلار در حال حاضر رکنی استراتژیک در بازارهای مالی دنیا به حساب می‌آیند و با توجه به استراتژی ماندگاری منابع سرمایه‌گذاران یا شرکای محدود برای پنج تا ۱۰ سال در این صندوق ها، ریسک سرمایه‌گذاران را با ایجاد تنوع در تخصیص منابع آنها به پروژه‌های با همبستگی‌های متفاوت، مدیریت و به حداقل ممکن می‌رسانند. شرایط موجود اقتصاد ایران که حاکی از فعالیت زیر ظرفیت یا تعطیلی تعداد بی‌شماری از شرکت‌های کوچک و متوسط و نبود ابزارهای مناسب برای تامین مالی فعالیت‌های کارآفرینانه یا دانش بنیان است، فضا را برای این نهادهای مالی باز می‌کند. از سوی دیگر رفتار فعالان حقیقی بازار سرمایه که به‌طور مستقیم و با قرارگرفتن در لایه‌های دفاعی این بازار و به واسطه انتظار عدم ثبات و ابهام از آینده، موجب حرکت‌های موجی و هیجانی می‌شوند، با استفاده از این ابزار نیز قابل مدیریت خواهد بود. اگرچه در این راستا با مشارکت فعال شرکت فرابورس ایران اقدام به ایجاد بورس ایده و تدوین اساسنامه صندوق پروژه یا قبل‌تر از آن صندوق‌های زمین و ساختمان تحت نظارت سازمان بورس اوراق بهادار شده ولی ساختار بومی‌سازی شده آن شاید به نحو مطلوبی ریسک را برای سرمایه‌گذاران نتواند مدیریت کند و با تامین منابع برای یک پروژه خاص، هیچ‌گونه مهندسی مالی یا مدیریت ریسک در جهت تنوع‌سازی عدم اطمینان‌ها یا مخاطرات احتمالی مربوطه انجام نمی‌شود. الگوی به کار گرفته شده در ایران که تاحدودی برگرفته از مفهوم Project fund است، به دلیل ریسک ذاتی هر پروژه‌ تمایزی را نسبت به تاسیس یک شرکت سهامی عام که قابلیت پذیره‌نویسی عمومی را نیز دارد، ایجاد نمی‌کند.

در این راستا بهترین راهکار، الگوگرفتن از تجربه سایر کشورها در حوزه تامین مالی پروژه (Project finance) و توسعه ابزارهای متنوع و ساختاریافته مرتبط با آن و همچنین صندوق‌های سهامی خاص (Private equity‌) جهت تامین مالی شرکت‌های کوچک و متوسط و طرح‌های کارآفرینی ضمن عدم الزام به ثبت نزد مقام ناظر یا سازمان بورس و تعریف فرآیندها با مشارکت سرمایه‌گذاران نهادی و شرکت‌های تامین سرمایه است.