واژگانی که باید از واژه نامه حسابرسی داخلی حذف شوند
وحید منتی دانشجوی دکتری حسابداری دانشگاه تهران حسابدار رسمی در نوشتارهای قبلی بر حوزه ارتباطات در حسابرسی داخلی تاکید شد. اگر پیامدهای حسابرسی داخلی برای ارزشآفرینی جهت واحد تجاری یا سازمان را بهعنوان «اثر بخشی» تعریف کنیم، ارتباطات موثر با مدیریت از جمله پیش نیازهای حسابرسی داخلی اثر بخش است. آهنگ گزارش حسابرسی داخلی یکی از جنبههای مهم به منظور دستیابی به ارتباطات مناسب و موثر با مدیریت است. گزارش حسابرسی داخلی مجموعهای از واژگان است و اثر بخشی آن منتج از قدرت واژگان است. گزارش حسابرسی داخلی خوب، طرحی عالی برای اقدامات اجرایی است و در مقابل گزارشهای نامناسب، اقدام اجرایی ضعیفی در پی دارد یا اصلا نتیجهای را به همراه نخواهد داشت.
وحید منتی دانشجوی دکتری حسابداری دانشگاه تهران حسابدار رسمی در نوشتارهای قبلی بر حوزه ارتباطات در حسابرسی داخلی تاکید شد. اگر پیامدهای حسابرسی داخلی برای ارزشآفرینی جهت واحد تجاری یا سازمان را بهعنوان «اثر بخشی» تعریف کنیم، ارتباطات موثر با مدیریت از جمله پیش نیازهای حسابرسی داخلی اثر بخش است. آهنگ گزارش حسابرسی داخلی یکی از جنبههای مهم به منظور دستیابی به ارتباطات مناسب و موثر با مدیریت است. گزارش حسابرسی داخلی مجموعهای از واژگان است و اثر بخشی آن منتج از قدرت واژگان است. گزارش حسابرسی داخلی خوب، طرحی عالی برای اقدامات اجرایی است و در مقابل گزارشهای نامناسب، اقدام اجرایی ضعیفی در پی دارد یا اصلا نتیجهای را به همراه نخواهد داشت. شاید حسابرسان داخلی حقیقتا نمیخواهند گزارشهای مبهمی ارائه کنند یا اینکه آنها تمایل ندارند که مستبد یا ستیزه جو جلوه کنند. اما موارد «بسیار ظریف» میتواند سبب اختلاف نظرهای عمیق و برداشتهای ناصحیح از توصیهها و گزارشهای حسابرسی داخلی باشد. واژگانی وجود دارد که جهت اجتناب از این مسائل باید از واژه نامه حسابرسی داخلی به دور باشند. برخی از این واژگان عبارتند از:
موفق نبودن یا شکست (Failed): بهعنوان مثال «مدیریت در تسکین و ارزیابی ریسکها موفق نبوده است». بیمبالات ارائه کردن چنین توصیفی از شرایط و وضعیت، خطر عدم انجام اقدامات اصلاحی را در پی خواهد داشت و مضافا میتواند بر ارتباط حسابرسان داخلی با مدیریت تاثیر نامساعدی گذاشته و روابط را تیره و تار کند. نابسنده و ناکافی (Inadequate): بهعنوان مثال «طراحی و به کارگیری کنترلهای داخلی توسط مدیریت ناکافی است و به عبارت بهتر مدیریت کنترلهای داخلی کافی را طراحی، مستقر و اجرایی نکرده است.» واژه «ناکافی» از جمله صفاتی است که اگر مدیران برداشت نمایند که جهت توصیف اعمال آنها استفاده شده است، میتواند اختلاف شدیدی با آنها را در پی داشته باشد. لذا برای توصیف شرایط و وضعیتها باید معیاری را در نظر گرفت تا از واژههایی بهره جست که صفتی را متوجه اشخاص نکند. لذا اگر میخواهیم از واژه «ناکافی» استعمال نماییم، صحیح آن است که به جای «اقدامات مدیریت» آن را برای توصیف «کنترلهای داخلی» به کارگیریم.
غیرموثر (Ineffective): بهعنوان مثال «اقدامات مدیریت غیرموثر بوده است.» واژه «غیرموثر» نیز از جمله واژگانی است که در استعمال آن باید جانب احتیاط پیشه کرد؛ چراکه میتواند مدیریت را در حالت تدافعی شدید قرار دهد. به جای ترغیب و تشویق به منظور اخذ موافقت سریع مدیریت به منظور انجام اقدامات اصلاحی، به کارگیری چنین واژگانی میتواند مذاکرات طویلالمدت مدیریت را درخصوص شیوه نگارش گزارش در پی داشته باشد. بنابراین این موضوع میتواند بهرغم ایجاد چالشهایی بر جنبههای ارتباطی حسابرسان داخلی با مدیریت، انجام اقدامات به موقع را به تاخیر اندازد.
یافتن (Found): بهعنوان مثال: «یافتههای ما نشان میدهد.... یا ما یافتیم که....». چنین گزارههایی مشتمل بر نوعی خودنمایی و همراه با غرور و تکبر است. مسائل حادث شدهاند و ما صرفا آنها را گزارش کردهایم. اگر شیوه نگارش ما با این رویکرد باشد، فیالواقع بر خودمان تاکید نمودهایم. درست مشابه با واژه «موفق نبودن» که باعث تحقیر و بیگانگی مدیریت میشود، این واژه به جای تمرکز بر حل مشکل و اقدامات اصلاحی مورد نیاز، آهنگی جهت تاکید بر خود حسابرس است.
به نظر میرسد (Appears): این گزاره بهصورت صریح و روشن نیست یعنی وضعیتی را توصیف میکندکه حادث شده یا اتفاق نیفتاده است. چنین گزارههایی که مبتنی بر ذهنیت است، چه پیشنهادهایی میتواند داشته باشد؟ هر چند ارائه چنین گزارههایی برای حسابرسان سهلتر است چراکه به جزئیات واقعیات نمیپردازند، اما نمیتواند به خوبی پیشنهادهایی را به حقایق متصل کند. به همین خاطر است که برای استفاده از چنین گزارهای باید مراقبت لازم را به عمل آورد. شایان ذکر است که واژگان فوق مشتمل بر همه مواردی که در به کارگیری آنها باید احتیاط نمود، نیست. صاحبنظران و حرفهایها از نتایج به کارگیری واژههای مختلف تجربه کسب نموده و از چنین واژگانی دوری میجویند. فیالمثل: آنها علاوه بر موارد فوق الاشاره در استعمال واژگانی همانند: «باید...»، «میتوانید...» دقت لازم را بهعمل میآورند.
ارسال نظر