بورس جای سوداگری نیست
دکتر بهمن آرمان رئیس اسبق مطالعات و بررسیهای اقتصادی بورس تهران در مقایسه بورسهای گوناگون در کشورهای مختلف، نکتهای که به نظر میرسد این است که در هیچ کدام از این بورسها حتی بورس استانبول اثری از افراد حقیقی مشاهده نمیشود. در زمان مسوولیت اینجانب و در پی بازدید از بورس استانبول یک سوال کلیدی مطرح شد: اینکه پرداخت سود سهام شرکتها در بورس استانبول تا چه اندازهای در تصمیمگیری مردم برای سرمایهگذاری در بورس تاثیر دارد؟ پاسخی که از سوی مسوولان این بورس دریافت شد این بود: کسی برای سود سهام(Capital Gain) دربورس سرمایهگذاری نمیکند و سرمایهگذاران به دنبال افزایش قیمت سهام هستند.
دکتر بهمن آرمان رئیس اسبق مطالعات و بررسیهای اقتصادی بورس تهران در مقایسه بورسهای گوناگون در کشورهای مختلف، نکتهای که به نظر میرسد این است که در هیچ کدام از این بورسها حتی بورس استانبول اثری از افراد حقیقی مشاهده نمیشود. در زمان مسوولیت اینجانب و در پی بازدید از بورس استانبول یک سوال کلیدی مطرح شد: اینکه پرداخت سود سهام شرکتها در بورس استانبول تا چه اندازهای در تصمیمگیری مردم برای سرمایهگذاری در بورس تاثیر دارد؟ پاسخی که از سوی مسوولان این بورس دریافت شد این بود: کسی برای سود سهام(Capital Gain) دربورس سرمایهگذاری نمیکند و سرمایهگذاران به دنبال افزایش قیمت سهام هستند. نکته دیگر این بود که برخلاف بورس تهران، در بورس استانبول اثری از سهامدارانی که به طور مستقیم سرمایهگذاری میکنند، وجود ندارد، مگر افراد خاصی که صاحب سرمایه زیادی باشند، بنابراین بیشتر سهامداران بورس را موسسات مالی تشکیل میدهند. این موسسات مالی بانکها ی سرمایهگذاری هستند و تنها برای سرمایهگذاری حرفهای در بورس تشکیل شدهاند و عمده سرمایهگذاری حرفهای توسط صندوقهای سرمایهگذاری انجام میشود. در انگلستان این صندوقها یونیتتراست نام دارند و بالغ بر ۵۲۰ واحد از این صندوقهای سرمایهگذاری وجود دارد.
سازوکار این صندوقها به گونهای است که سرمایههای اندک مردم را جذب کرده، بنابراین از حضور مستقیم مردم در بورس جلوگیری میکنند، زیرا سرمایهگذاری در بورس یک کار حرفهای است، بنابراین توان تصمیمگیری حرفهای برای سرمایهگذاران حقیقی مشکل است و افراد به طور مستقیم در بورس سرمایهگذاری نمیکنند و عمده سرمایهگذاری در بورس اوراق بهادار از طریق نهادهای سرمایهگذاری
صورت میگیرد.
در بین این نهادها، صندوقهای بازنشستگی سهم زیادی دارند برای مثال ارزش داراییهای صندوق دانشگاه هاروارد ۱۰ سال قبل بالغ بر ۸۵ میلیارد دلار بود که عمدتا به صورت سهام پسانداز استادان و دانشجویان دانشگاه را ذخیره کرده و منابع مالی این صندوق به قدری زیاد است که شرکتهای کارگزاری بین خودشان رقابتی دارند مبنی بر اینکه بتوانند با دانشگاه هاروارد وارد قرارداد شوند، زیرا درآمد زیادی به همراه خواهد داشت.
البته نمونه چنین صندوق سرمایهگذاری در دانشگاه صنعتی شریف تاسیس شده که سرمایه آن حدود ۵۰۰ میلیون تومان است و این مقدار نقدینگی چندان چشمگیر نیست. صندوقهای بازنشستگی ناجا، ارتش و سپاه پاسداران هم نمونه دیگری از این نوع صندوقها است.
ضمنا اگر بورسی در طول یک ماه، ۶ ماه یا حتی یک سال بتواند بازدهی ۱۰۰ درصدی به دست بیاورد (بازدهی سال گذشته بورس تهران ۱۰۸ درصد بوده است) به این معنا است که این بورس سالم نیست، بنابراین سرمایهگذاران خرد و غیرحرفهایها نباید بدون اطلاعات به بورس وارد شوند، چراکه این بازار را به مرکز سوداگری مالی تبدیل میکنند.
در ایران با توجه به اینکه مدیریت جدید بورس پس از تلاشهای بسیار، موفق به ایجاد صندوقهای سرمایهگذاری به صورت رسمی شده که این صندوقها از کارشناسان خبره استفاده میکنند، بنابراین باید مردم را تشویق کنیم که از طریق این صندوقها وارد بازار شوند و نگاه بلندمدت و میان مدت به سرمایهگذاری در بورس داشته باشند.
ممکن است خوانندگان این مطلب خرده بگیرند که حتی صندوقهای سرمایهگذاری هم بازده منفی داشتند، در این رابطه باید گفت: واقعیت بحران بورس عملا از زمانی که نرخ خوراک پتروشیمی به یکباره ۶ برابر شد و به تدریج دامن سایر صنایع را دربرگرفت، آغاز شد و از آنجا که شرکتهای سرمایهگذاری بخش عمده سهامشان مربوط به شرکتهای پتروشیمی بوده، این ۶ برابر شدن نرخ خوراک دلیل اصلی بازدهی منفی این صندوقها بود.
در پایان باید گفت که یکی از راههای برون رفت بورس از بحران این است که بورس را از هجوم غیر حرفهایها نجات دهیم و موسسات مالی بزرگ ایجاد کنیم، چراکه این موسسات باید بازارگردان این گونه سهام باشند.
تهیه و تنظیم: زهرا رحیمی
ارسال نظر