حمایت از بورس فقط با ۳۰۰ میلیارد تومان!؟
علیرضا باغانی صحبت از صندوق سرمایهگذاری مشترک توسعه بازار سرمایه است. نهاد مالی که در بهمن ماه سال ۹۱ تشکیل شد تا با مشارکت حقوقیهای بزرگ به ایجاد تعادل در بازار سهام کمک کند. اما تنزل شاخص بورس ظرف ۶ ماه گذشته بهانهای شده تا عملکرد این صندوق مورد ارزیابی و زیر ذره بین اهالی بازار سرمایه قرار گیرد، غافل از اینکه مشکل بازار کنونی ابهامات و علامت سوالهای بزرگ متعدد در عرصه سیاسی و اقتصادی کشور است، نه یک نهاد مالی نو پا که خود نیازمند حمایت است. اما صندوق بازار سرمایه چگونه نهادی است؟آیا مدیریت آن دارای ضعف است یا اینکه اساسا توانایی لازم برای ایجاد تعادل در بازار سرمایه را دارد یا خیر؟ موضوع این نوشتار است.
علیرضا باغانی صحبت از صندوق سرمایهگذاری مشترک توسعه بازار سرمایه است. نهاد مالی که در بهمن ماه سال ۹۱ تشکیل شد تا با مشارکت حقوقیهای بزرگ به ایجاد تعادل در بازار سهام کمک کند. اما تنزل شاخص بورس ظرف ۶ ماه گذشته بهانهای شده تا عملکرد این صندوق مورد ارزیابی و زیر ذره بین اهالی بازار سرمایه قرار گیرد، غافل از اینکه مشکل بازار کنونی ابهامات و علامت سوالهای بزرگ متعدد در عرصه سیاسی و اقتصادی کشور است، نه یک نهاد مالی نو پا که خود نیازمند حمایت است. اما صندوق بازار سرمایه چگونه نهادی است؟آیا مدیریت آن دارای ضعف است یا اینکه اساسا توانایی لازم برای ایجاد تعادل در بازار سرمایه را دارد یا خیر؟ موضوع این نوشتار است. بد نیست در ابتدا نگاهی به اهداف راهاندازی صندوق توسعه بازار سرمایه بیندازیم؛ «افزایش اعتماد سرمایهگذاران در بورس تهران یا فرابورس ایران و افزایش تعادل در این دو بازار از طریق خرید اوراق بهادار پذیرفته شده در این دو بازار در شرایطی که به علت حاکمیت جو روانی، عرضه اوراق بهادار در این بازارها افزایش و قیمت آنها بیش از حد منصفانه کاهش یافته و فروش اوراق بهادار در شرایطی که در اثر افزایش غیر منطقی تقاضا، قیمت اوراق بهادار از قیمتهای منصفانه و عادلانه فاصله یافته و نگرانی از تشکیل حبابهای قیمتی وجود دارد.» «افزایش نقدشوندگی اوراق بهادار پذیرفته شده در بورس تهران یا فرابورس ایران و تحدید نوسان قیمت آنها.» «کاهش ریسک سرمایهگذاری، بهرهگیری از صرفهجوییهای ناشی از مقیاس و تامین منافع بلندمدت سرمایهگذاران.» همانطور که دیدید اهداف خوبی برای این نهاد مالی در نظر گرفته شده است. اما چرا اساسا این نهاد مالی نتوانسته در شرایط فعلی تعادل بخش بازار باشد یا به تعبیری واضحتر چرا نتوانسته نقش اساسی در ایجاد تعادل در بازار داشته باشد. آخرین وضعیت صندوق توسعه بازار سرمایه نشان میدهد که ۱۷ شخصیت حقوقی در این صندوق مالکیت دارند. بانکهای بزرگی همچون سپه، تجارت و کشاورزی و بیمه ایران و سرمایهگذاری غدیر جزو مالکان واحدهای این صندوق سرمایهگذاری هستند، اما آنچه بیش از هر چیز به چشم میخورد ضعف نقدینگی در این صندوق است و به نظر میرسد عامل مهم افت آن هم همین موضوع باشد. تا جایی که منابع این صندوق عددی در حدود ۳۰۰ میلیارد تومان ابراز شده است، در حالی که این عدد برای جمع آوری تنها صف فروش ۳ روزه هلدینگ خلیج فارس کافی است. بر این اساس در آسیب شناسی عدم توفیق صندوق توسعه بازار سرمایه در تعادل بخشیدن به اوضاع کنونی بازار سهام میتوان به عدم مشارکت حقوقیها و بازیگران عمده بازار در تجهیز نقدینگی آن اشاره کرد. نگارنده خود در یک محفل نیمه خصوصی از زبان یک حقوقی عمده شنیدم که نیازی به تزریق نقدینگی به صندوق نیست. او اعتقاد داشت: «صلاح خویش خسروان دانند و خود ما بیش از هر کس دیگری میتوانیم منابع خود را در بازار سهام مدیریت کنیم.»
پس آسیب اول این است که حقوقیهای عمده هنوز صندوق را فرزند بازار نمیدانند؛ بر این اساس یا در آن مشارکت نکردهاند یا اینکه به این نهاد مالی توجه ویژهای ندارند.اما آیا مدیریت این نهاد مالی هم دارای ضعف است؟ نگاهی به عملکرد صندوق مزبور در ماه گذشته نشان میدهد که صف فروش ۱۴ نهاد مهم در بورس توسط این نهاد مالی
جمع آوری شده است. مپنا، پالایشگاه بندرعباس، بانک تجارت، مخابرات، بانک ملت، بانک صادرات، فولاد مبارکه اصفهان، سرمایهگذاری غدیر، تاپیکو، هلدینگ خلیج فارس، ایران خودرو، چادرملو، گروه بهمن و سیمان فارس و خوزستان ۱۴ شرکتی هستند که در اردیبهشت ماه با جمع آوری کل صف فروش یا بخشی از صف فروش توسط این صندوق مواجه بودهاند. همانطور که مشاهده میکنید مداخله صندوق توسعه در بازار سرمایه و جمع آوری صفهای فروش نسبت به درجه اهمیت سهمها و انتظار بازار درست بوده است. بنابراین به لحاظ حرفهای تشخیص ادارهکنندگان این صندوق در حمایت از سهمها نسبتا مناسب بوده است. اما به هر حال اینکه این نهاد مالی مهم توسط یک شرکت تامین سرمایه اداره شود هم نمیتواند درست و منطقی باشد. هر چند مجمع اخیر این صندوق رأی داد که مدیریت صندوق تغییر نکند. اما با توجه به حساسیت کار این نهاد مالی و افزایش ضریب اعتماد حقوقیها به نظر میرسد که بهتر است یک شورای راهبردی که هم نهاد ناظر در آن حضور داشته باشد و هم ارکان اصلی بازار و حقوقیهای عمده در آن عضو باشند، مدیریت این صندوق را عهده دار شوند و این شورای راهبردی با چینش مدیران این صندوقها بتواند عملکرد مناسب تری را از صندوق توسعه بازار سرمایه رقم بزند و شائبه حمایت از یک یا چند سهم خاص از سوی مدیریت صندوق یا گزینشی عمل کردن آن هم از بین برود.در نهایت بررسی اجمالی عملکرد صندوق توسعه بازار سرمایه ضمن کارآیی وجود این نهاد و چنین نهادهایی در تعادل بخشی به بازار سهام، ایجاد اصلاحاتی در نحوه فعالیت آن را ضروری ساخته است.از جمله اینکه:
۱.مدیریت صندوق حتما تحت نظارت یک شورای راهبردی اداره شود.
۲. چون این صندوق حامی بازار است کارمزدهای معاملاتی آن به حداقل ممکن برسد تا تصمیم گیری در خصوص خرید و فروش سهام بهتر و سریعتر صورت گیرد و هزینههای اضافی به خریداران واحدها تحمیل نشود.
۳. گزارش خرید و فروشهای این صندوق بهطور شفاف منتشر شود تا حقیقیها هم بتوانند برای خرید واحدهای سرمایهگذاری این صندوق ترغیب شوند.
۴. عملکرد صندوق در بازار مثبت هم گزارش شود، به ویژه در تعادل بخشی به صفهای خرید.
۵. حقوقیهای بزرگ به ترکیب مالکان واحدهای سرمایهگذاری این صندوق دعوت شوند.
۶. خرید واحدهای صندوق توسعه دارای مشوقهایی باشد تا مشارکت حقوقیها را در آن افزایش دهد.
در پایان هم به زیاندیدگان بازار توصیه میکنیم که منتظر شفاف شدن شرایط حاکم بر اقتصاد ایران و سیاست خارجی باشند. اگر بخواهیم به دنبال مقصر این روزهای قرمز بازار سرمایه بگردیم، تعداد متهمان از عدد انگشتان دست هم فراتر میرود. پس بیاییم منطقی باشیم و انتظارات خود را از بورسی که منتظر تحولات آتی است، منطقیتر کنیم.
ارسال نظر