این روزها سرمایه‌گذاران در بازار سهام، با شکلی از رخوت و کسادی مواجه هستند. این شرایط که خود را در معاملات، در قیمت‌ها و حتی در انتظارات سرمایه‌گذاران نشان می‌دهد، سبب شده که گردی از بی رمقی فضای بورس را در‌بر‌‌گیرد و سرمایه‌گذاران مرتبا از یکدیگر بپرسند که چرا بازار این‌گونه است؟ در پاسخ و تبیین شرایط کنونی بازار سهام دلایل متعددی عنوان می‌شود. برای نمونه برخی پیشواز رفتن مذاکرات هسته‌ای را دلیل فضای بی‌رونقی بازار می‌دانند و گروهی نیز عدم افزایش قیمت کالاها و خدمات را موجب فضای فعلی بازار اعلام می‌کنند و طیفی نیز لجبازی حقوقی‌ها با نهاد ناظر را دلیل رخوت بازار می‌دانند. اما گمان داریم که دلایل اصلی و مهم ایجاد شرایط فعلی کسادی بازار دیگر مواردی است که کمتر مورد تایید و اقبال عمومی است. در ادامه به برخی از مهم‌ترین‌ آنان اشاره می‌کنیم:

• نگاهی به فضای عمومی اقتصاد ایران نشان می‌دهد که رخوت و کسادی تقریبا در تمامی بخش‌های اقتصادی وجود دارد و این مهم منحصر به بازار سهام نمی‌شود. برای نمونه در بازار سیمان؛ تعلل در تغییر نرخ؛ شکلی از بی رونقی را در این بازار ایجاد کرده است. در بخش ساختمان؛ فعالان و سرمایه‌گذاران در انتظار برای مذاکرات هسته‌ای و سیاست‌های مالیاتی دولتی، سر در جیب مراقبت فرو برده‌اند‌. در بازار لبنیات، مساله افزایش نرخ شیر پیوسته به تعویق می‌افتد و در بازار خودرو، تعیین نرخ با تعلل و پاسکاری بین نهادهای تصمیم گیر همراه می‌شود و ... در واقع شاید بتوان اذعان داشت که شکلی از فضای رخوت و کسادی در بازار تعمدی و در نتیجه تعلل در تصمیم‌گیری‌های بخش دولتی است. برای نمونه اظهار نظر وزیر صنعت در باب نرخ خودرو که «نه با افزایش نرخ موافقم و نه با کاهش آن» در زمره چنین تصمیم‌گیری‌هایی جای دارد. در این مدل از سیاست‌گذاری دولت با تاخیر در تصمیمات خود شکلی از کسادی و کاهش تقاضای کل در اقتصاد که در کاهش تورم نقش ایفا می‌کند را به صورت غیر‌ارادی دنبال می‌کند. این در شرایطی است که طیفی از منتقدان سیاست‌های اقتصادی دولت بر این باورند که این رویه دولت در باب تعلل در تصمیم‌گیری‌ها ارادی نیست، بلکه از ضعف دولت در تصمیم گیری و تاکید زیاد بر کارشناسی بودن تصمیمات است که سبب بی‌تصمیمی یا تاخیر آن شده است. در واقع دولت جدید نگران از تعدد تصمیمات غیر‌کارشناسی دولت قبل و به جهت جبران آن، وجه کارشناسی و جمع کردن نظرات مختلف را آنچنان غلظت بخشیده است، که اکنون دیگر نمی‌تواند تصمیم بگیرد. باید توجه داشت فارغ از آنکه این تعلل‌ها عمدی و یا ناخواسته باشد؛ اما در نهایت سبب شده که فضای بازارها، اقتصاد و در نهایت بورس تهران هم دچار شکلی از کسادی و بی‌رمقی گردد. تسریع در تصمیم‌گیری‌ها و از میان برخاستن تعلل در سیاست‌گذاری‌ها می‌تواند شکلی از بهبود را به بازارها و از جمله بازار سهام باز گرداند.

• نگاه عمومی سرمایه‌گذاران، فعالان اقتصادی و مشارکت‌کنندگان در بازارهای مختلف به سیاست هسته‌ای و مذاکرات بین‌المللی که خود فرآیندی زمانبر است، باعث شکل‌گیری فرهنگ انتظار برای نتیجه مذاکرات و تعویق و تاخیر در تصمیمات اقتصادی شده است. در این میان بسیاری از سرمایه‌گذاران منتقد از طولانی شدن روند این مذاکرات به جهت اطمینان بخشی به سرمایه‌گذاری‌های خود در تولید یا بازارهای مختلف، سعی در پارک منابع خویش در بانک‌ها و ورود آن به چرخه فعالیت در زمان اعلام نتایج مذاکرات هسته‌ای داشته که همین مهم باعث رخوت و کسادی در بازارها و از جمله بورس تهران شده است.

• اما بی‌رمقی در بازار سهام دلیل دیگری نیز دارد. ادامه سیاست‌های نظارتی پیشین، بدون توجه به تغییرات فضای اقتصادی کشور نیز از جمله دلایل کسادی بورس تهران به شمار می‌رود. برای نمونه عدم تغییر در پارامترهایی مانند حجم مبنا که در ۱۱ سال گذشته در بورس تهران استفاده شده است یا عدم تجدید نظر در محدودیت درصد نوسان سهام که اکنون سال‌ها است در بازار سهام وجود دارد، خود را در شرایط کسادی بازار بیشتر نمایان می‌سازند و بازار را دچار رخوت می‌کنند. هر‌چند شاید اجرای سیاست انتشار اطلاعات بیشتر در بازار، چندان مهم ننماید، اما تغییر رویه نشر اطلاعات از سه ماه به یک ماه به طور قطع رونق را به بازار باز می‌گرداند و شادابی را در بازار نمایان می‌سازد. در این مسیر تکرار رویه‌های پیش‌بینی خود شکلی از تعلل در تغییرات تصمیم‌گیری را نمایان می‌سازد و بازار را همچنان در کسادی نگاه می‌دارد و سرمایه‌گذاران را از بورس می‌راند.