حسابرسی حاکمیت شرکتی
عباس سلیمی * هدف از این نوشته ارزیابی تغییر مسیر حسابرسی به سمت ارزیابی نظام حاکمیت شرکتی است. حسابرسی امروزه به عنوان حرفه، تخصص و رشتهای است که پیشینه آن به بیش از یک قرن میرسد. اما همزمان و همراه با تحولات شتابآمیز، حرفه حسابرسی به سرعت خود را با شرایط و اوضاع و احوال زمان تطبیق داده، به عنوان یک دانش تخصصی مطرح و علاوه بر نشریات مراجع و جوامع حرفهای مولفان و پژوهشگران متعددی، رسالات، مقالات و کتابهای گوناگونی را تهیه کردهاند که به بیان اصول، روشها و عملکرد این رشته از فعالیتها میپردازد.
عباس سلیمی * هدف از این نوشته ارزیابی تغییر مسیر حسابرسی به سمت ارزیابی نظام حاکمیت شرکتی است. حسابرسی امروزه به عنوان حرفه، تخصص و رشتهای است که پیشینه آن به بیش از یک قرن میرسد. اما همزمان و همراه با تحولات شتابآمیز، حرفه حسابرسی به سرعت خود را با شرایط و اوضاع و احوال زمان تطبیق داده، به عنوان یک دانش تخصصی مطرح و علاوه بر نشریات مراجع و جوامع حرفهای مولفان و پژوهشگران متعددی، رسالات، مقالات و کتابهای گوناگونی را تهیه کردهاند که به بیان اصول، روشها و عملکرد این رشته از فعالیتها میپردازد.
در عین حال فرآیند تکاملی حسابرسی با بهکارگیری علوم و فنون دیگر، مانند آمار و ریاضیات، مدیریت، روانشناسی و سیستمهای اطلاعاتی در حسابرسی و حسابداری همراه بود و تغییرات وسیع در تکنولوژی اطلاعات که به گسترش فزاینده سیستمهای رایانهای پردازش اطلاعات مالی انجامید، حسابداری را متحول و تغییرات و تحولات سریع حسابرسی را الزامی کرده است علاوه بر این با وضع قوانین و مقررات تازه حاکم بر واحدها و فعالیتهای اقتصادی، قوانین مالیاتی و تدوین استانداردهای حسابداری و حسابرسی توسط مراجع حرفهای و نهادهای عمومی بهویژه از دهه هفتاد به بعد، رشته حسابرسی را به رشتهای پیچیده و پویا تبدیل کرده است که دامنه آن به سرعت گسترش مییابد و چشم انداز آتی آن به حسابرسی حاکمیت شرکتی و رسیدگی به آثار اجتماعی - اقتصادی فعالیت واحدهای حسابرسی اجتماعی میرسد.
جریانها، اتفاقات و بحرانهای مالی که در ۲ دهه اخیر سطح وسیعی از کشورهای جهان را تحت تاثیر قرار داده است، نشانگر این مطلب است که ارزیابی نظام کنترلهای داخلی دیگر در حسابرسی، جوابگو نیست زیرا ارزیابی نظام کنترلهای داخلی محیط کنترلی آنطور که باید مورد توجه قرار نگرفته و چون محیط کنترلی اساس کنترلهای داخلی اثربخش است، پس به نتیجه نمیرسد.
در دنیای امروز حسابرسی به سمت ارزیابی نظام حاکمیت شرکتی پیش میرود. از نظر حاکمیت شرکتی، هیات مدیره باید در جریان مستقیم هدایت و اداره فعالیتهای شرکت باشد. هیات مدیره باید اهداف شرکتی را تدوین و شیوه کسب و کار روزانه را ترسیم کند، مسوولیت پاسخگویی در قبال سهامداران و توجه به منافع سایر ذینفعان را به عهده گیرد، فعالیتها و رفتارهای شرکتی را به شیوهای درست و ایمن با قوانین و مقررات لازم الاجرا همراستا سازد.
در حسابرسی حاکمیت شرکتی، ارزیابی محیط کنترلی در اولویت نخست قرار دارد، محیط کنترلی، وظایف راهبردی و مدیریت نگرشی، آگاهی و اقدامات مدیریتی نسبت به کنترلهای داخلی و اهمیت آن را در واحد مورد رسیدگی دربرمیگیرد. محیط کنترلی با تنظیم جو واحد تجاری، بر هشیاری کنترلی کارکنان اثر میگذارد. محیط کنترلی، اساس کنترلهای داخلی اثر بخش است و نظم و ساختار را بهوجود میآورد. حسابرسی در ارزیابی حاکمیت شرکتی، عناصر زیر و چگونگی به کارگیری آن را در واحد مورد رسیدگی مورد توجه قرار میدهد:
الف: اشاعه و تقویت درستکاری و ارزشهای اخلاقی- عناصر زیر بنای موثر بخشی طراحی، اجرا و نظارت بر کنترلها.
ب: پایبندی به صلاحیت - توجه مدیریت به سطوح صلاحیت لازم برای مشاغل خاص و چگونگی بر تبدیل آن به تجربه و دانش مورد نیاز.
پ: مشارکت هیات مدیره - استقلال هیات مدیره، از مدیران اجرا، تجربه و شأن آنان، میزان مشارکت و فعالیتهای بازبینی آنان، اطلاعات دریافتی آنان، میزانی که مسائل دشوار با آنان طرح و پیگیری میشود و تعامل هیات مدیره با حسابرس داخلی و مستقل.
ت: وجود یک واحد حسابرسی داخلی پویا مقتدر و مستقل و نحوه تعامل آن با کمیته حسابرسی، هیات مدیره و مدیران راهبردی شرکت و تعداد گزارشهای صادره طی سال، کیفیت گزارشهای صادره، نحوه برخورد مدیریت با گزارشهای صادره و میزان اختیار حسابرسی داخلی در خصوص پیگیری گزارشهای حسابرسی.
ث: نگرش و شیوه اجرا مدیریت - رویکرد مدیریت نسبت به پذیرش و کنترل خطرهای تجاری و نگرش و اقدامات مدیریتی نسبت به گزارشگری مالی، پردازش اطلاعات و وظایف و کارکنان حسابداری.
ج: ساختار سازمانی - چارچوب لازم برای برنامه ریزی، اجرا، کنترل و بررسی فعالیتهای واحد مورد رسیدگی برای دستیابی به اهداف آن.
چ: تعیین اختیار و مسوولیت - چگونگی تعیین اختیار و مسوولیت فعالیتهای عملیاتی و نحوه برقراری روابط گزارشگری و سلسله مراتب اختیارات.
ح: سیاستها و روشهای منابع - استخدام، آشناساز، آموزشی، ارزیابی، مشاوره، ارتقا، حقوق و مزایا و اقدامات اصلاحی.
حسابرسی در شناخت اجزای حاکمیت شرکتی، اعمال شدن یا نشدن آنها را نیز مورد توجه قرار میدهد. معمولا حسابرسی شواهدی، حسابرسی مربوط را از طریق ترکیبی از پرس و جو، مشاهده یا بررسی مدارک کسب میکند. شواهد حسابرسی درباره اجزای حاکمیت شرکتی باید در دسترس باشد. تعهد مدیریت به حفظ صلاحیت و ارزشهای اخلاقی باید از طریق تدوین آیین رفتار حرفهای و تدوین روشهای ارزیابی و کنترل رعایت آن مورد آزمون واقع شود. آییننامه رفتار حرفهای و روشهای ارزیابی و کنترل آن در حاکمیت شرکتی از اهمیت خاصی برخوردار است.
مسوولیتهای کلی مدیریت در اساسنامه و آییننامه یا بهموجب سایر مقررات، مشخص میشود، یکی از نقشهای هیاتمدیره، متعادل کردن فشارهای وارده بر مدیران اجرایی در ارتباط با گزارشگری است. برای مثال مبنای حقوق و مزایای مدیران اجرایی میتواند به دلیل وجود تضاد بین الزامات گزارشگری مطلوب و منافع محسوس حاصل از نتایج عملکرد بهتر، مدیران اجرایی را تحت فشار قرار دهد. در حاکمیت شرکتی، استقلال هیات مدیره و توانایی آنان در ارزیابی اقدامات مدیران اجرایی مورد توجه قرار دارد. در حاکمیت شرکتی وجود کمیتههای نظارتی و همچنین کمیتههای اجرایی از اهمیت برخوردار است.
حسابرسی با بررسی صورتجلسات هیات مدیره و موضوعات مندرج در آن و اقدامات انجام شده در شرکت درخصوص مصوبات جلسات هیات مدیره، نسبت به ارزیابی حاکمیت شرکتی اقدام میکند، در بررسی صورتجلسات هیات مدیره، دو هدف را پیگیری میکند: ۱- میزان ارتباط،
اثر بخشی یا تاثیرگذاری و نقش آن در راهبری شرکتی و در نظر گرفتن حقوق تمام دینفعان بنگاه. ۲- پیگیری میزان اجرای مصوبات هیات مدیره.
امروزه در راهبری شرکتی، هیات مدیره باید دارای یک دبیرخانه باشد که مسوولیت اجرایی تشکیل و مستند سازی جلسات هیات مدیره، جمع آوری اطلاعات مورد نیاز و پیگیری انجام امورکارشناسی مورد درخواست هیات مدیره و حصول اطمینان از انجام تکالیف قانونی هیات مدیره را بر عهده داشته باشد. مستندات و اطلاعات ارسالی کمیتههای تخصصی هیات مدیره باید در اسرع وقت و بدون هیچ مانعی در اختیار دبیر هیات مدیره قرار گیرد.
حاکمیت شرکتی به مجموعه روابط میان مدیریت اجرایی، هیات مدیره، سهامداران و سایر طرفهای مربوط در یک شرکت میپردازد و در مرحله اول چهار موضوع اساسی واحد را در نظر دارد: بیطرفی، شفافیت، حسابدهی و پاسخگویی مسوولیت.
قدرت نامحدود مدیر عامل مشکلی بزرگ و از علائم ضعف حاکمیت شرکتی است. نامحدود بودن اختیارات مدیر عامل، یکی بودن رئیس هیات مدیره و مدیرعامل، مستقل نبودن مدیران غیرموظف از نقاط ضعف حاکمیت شرکتی است. شفافیت جزءضروری یک سیستم صحیح حاکمیت شرکتی است. ضعف اخلاقی و فرهنگی مدیریت و ساختار نامناسب آن، عملکرد مدیران غیرموظف، بیتوجهی به ذینفعان و ضعفهای ناشی از گزارشگری مالی همچنین نبود یک کمیته حسابرسی کارآ و اثربخش از دیگر نشانههای ضعف حاکمیت شرکتی در یک مجموعه است. باید توجه داشت به صرف تشکیل کمیته حسابرسی نمیتوان بیان کرد که یک سیستم حاکمیت شرکتی به کار گرفته شده است، بلکه داشتن دانش تجربه، استقلال و مدیریت از ویژگیهای یک کمیته حسابرسی پویا و مفید است.
*حسابدار رسمی
ارسال نظر