آسیب‌شناسی سقوط سنگین بورس
علیرضا باغانی پس از آنکه بورس اوراق بهادار تهران در 9 ماه منتهی به آذرماه رشد اعجاب‌انگیز 130 درصدی را از خود نشان داد و خیل عظیم دارندگان نقدینگی را به سمت خود کشاند تا تنها بازار سرمایه‌گذاری دارای بازدهی در سال 92 باشد، از آغاز زمستان رو به سرازیری گذاشت تا طعم واقعی ریسک را به فعالان خود نشان دهد.
شاخص بورس اوراق بهادار تهران از ابتدای دی‌ماه سال جاری تاکنون 6/5 درصد کاهش داشته و در پی سقوط معنادار بورس در این ماه و البته روزهای گذشته از بهمن ماه بازدهی بازار سرمایه در سال 92 تا زمان نوشتن این مطلب به سطح 116درصد عقب‌نشینی کرده است. اما چرا بازار سرمایه پس از رشد سنگین سال طلایی 92 یکباره منفی شده، چرا سرمایه‌گذاران صف‌نشین نمادهای بزرگ و کوچک بورس و فرابورس ناگهان پشت صف‌های خرید را خالی کردند؟ چگونه بازاری که به یک خبر معمولی واکنش هیجانی مثبت نشان می‌داد به جایی رسید که حتی از کنار تعدیل مثبت سنگین بزرگ‌ترین شرکت بورس به راحتی بگذرد و حتی بیش از آنکه خریدار آن باشد، فروش گسترده و نوسان منفی را برای آن به نمایش بگذارد؟
دلایل رفتار عجیب بورس در ماه گذشته را می‌توان از زوایای مختلف بررسی کرد.
شکی نیست که بازار سهام ایران در ماه‌های سپری شده از سال ۹۲ در بسیاری از نماد‌ها رشدی غیرمنطقی را شاهد بود، اما این رشد غیرمنطقی به سطحی نرسید که بتوان عنوان حباب را بر آن گذاشت. اما دلیل رشد عجیب قیمت سهام در بورس را بیش از هر چیز می‌توان به جریان نقدینگی وارد شده به بازار سهام نسبت داد؛ جریان نقدینگی که به راحتی توانست حتی سهام شرکت‌هایی که فاقد پیش‌بینی سود یا همان «EPS» بودند را تحت تاثیر قرار دهد.حال به نظر می‌رسد این جریان نقدینگی با سرعت قابل اعتنایی در حال خروج از بازار سرمایه است؟
نقدینگی که بخش عمده‌ای از آن توسط افراد غیرحرفه‌ای یا همان مردم عادی و از طریق صندوق‌های سرمایه‌گذاری وارد بورس شده بود.مردم عادی که پس از فروکش کردن تلاطم ارزی ۹۱-۹۰ و کاهش چشمگیر قیمت طلا، سکه، ارز و رکود مسکن جایی را غیر از بورس برای سرمایه‌گذاری پیدا نکرده بودند به سرعت به بازار سرمایه آمدند و بازدهی اغواکننده صندوق‌های سرمایه‌گذاری که تا همین چندی پیش حتی تا مرز ۲۰۰ درصد هم پیش رفته بود، خیلی از مردم را به سمت این نهادهای مالی کشاند.
مکانیزم سرمایه‌گذاری در صندوق‌ها این گونه است که سرمایه‌گذار می‌تواند با خرید ۱۰ واحد سرمایه‌گذاری دارای ارزش پایه یک میلیون ریال در این نهادهای مالی ورود پیدا کند.
در این مکانیزم مدیر صندوق که اصطلاحا کارگزار یا حرفه ای بازار سرمایه است، با سرمایه این سرمایه‌گذاران به خرید و فروش سهم در بورس و فرابورس می‌پردازد.خرید و فروش‌های مدیر صندوق هم تاثیر خود را در ارزش هر واحد صندوق سرمایه‌گذاری می‌گذارد، اتفاقی که موجب شده ارزش هر واحد صندوق‌های حاضر در بازار از پایه یک میلیون ریال، در زمان پیک بازار به حتی ۱۵ میلیون ریال هم در برخی از صندوق‌های بزرگ و دارای قدمت چند ساله برسد. اما مشکل اینجا است این صندوق‌ها که حجم نقدینگی مردمی بالایی را در خود جای داده‌اند، اصطلاحا سرمایه‌گذارانی فوق‌العاده هیجانی دارند و همان‌طور که ورود این افراد به بازار هیجانی بوده و به رشد اعجاب‌انگیز بازار در ماه‌های گذشته دامن زده، به همان سرعت هم موجب منفی شدن بازار و ایجاد پدیده صف‌‌‌نشینی در بورس شده است. سرمایه‌گذاران غیرحرفه‌ای این صندوق‌‌ها به محض منفی شدن بازار به مدیر صندوق متبوعه خود درخواست ابطال می‌دهند و مدیر صندوق هم چون متعهد به بازپرداخت سرمایه سرمایه‌گذار است ناچار خواهد بود از طریق نقد کردن بخشی از سبد سهام خود، دارایی سرمایه‌گذار یا سرمایه‌گذاران متقاضی را به وجه نقد تبدیل کند. اتفاقی که سبب شده تا ظرف دو هفته گذشته درخواست ابطالی‌های صندوق‌های سرمایه‌گذاری به سرعت رشد کرده و مدیران صندوق‌ها به ناچار اقدام به فروش گسترده سهام در بورس کنند.
پس وجود سرمایه‌گذاران غیرحرفه‌ای در بازار که اصطلاحا «پاسوز» بازار نیستند یکی از دلایل سقوط بازار سرمایه ظرف چند روز گذشته است، اما وضعیت قرمز بازار تنها به این موضوع ختم نمی‌شود چراکه دولت هم در این وضعیت سهیم است.
در آذرماه سال جاری بود که به سازمان خصوصی‌سازی دستور داده شد برای رفع عطش خرید سهام در بورس اقدام به عرضه‌هایی گسترده کند، اما فروش گسترده سهام توسط خصوصی‌سازی در بورس آن‌قدر سنگین و دارای اشکالاتی بنیادی بود که ترس عجیبی را در دل سهامداران ایجاد کرد.
نحوه فروش سهام توسط خصوصی‌سازی در بورس به گونه‌ای بود که به محض ایجاد صف خرید، این صف با عرضه‌ای فراتر از تقاضا پاسخ داده می‌شد و عملا سهامداران از بیم گرفتار شدن در عرضه‌های خصوصی‌سازی رفته رفته از سهام دارای پتانسیل بنیادی مثل بانک‌ها و بیمه‌ها خارج شدند و سرمایه‌ها روانه سهم‌های کوچکی شد که برخی محمل سرمایه‌گذاری سفته‌بازان بود.
در گوشه‌ای دیگر هم متاسفانه اظهارنظرهای نسنجیده درباره بازار سهام به ایجاد نگرانی در میان اهالی بازار سرمایه دامن زد، اینکه بازار سرمایه بازاری برای نوسان‌گیری و مناسب دلالان است یا اینکه رشد بازار حبابی است، قسمتی از اظهارنظرهای نسنجیده برخی از افراد و البته افرادی به اصطلاح کارشناس است که گاه غیررسمی هم عنوان می‌شد، اما در نهایت با ضریب انتشار بالا در فضای مجازی اصطلاحا موجب شد که ته دل سهامداران خالی شود.
البته در این بین برخی از تصمیمات متولیان بازار سهام نیز در ایجاد نگرانی در فعالان بورس و فرابورس بی‌تاثیر نبود. یکی از این تصمیمات مربوط به تصمیم یکباره برای انتقال برخی از نمادها به بازار توافقی است. بازار توافقی غیرشفاف‌ترین بازار موجود در فرابورس است که نمادهای حاضر در آن به شیوه معاملات حراجی معامله می‌شوند و هر کس می‌تواند قیمت مورد دلخواهش را برای خرید و فروش یک سهم پیشنهاد دهد. اما در حالی تصمیم به انتقال ۱۴ نماد به بازار توافقی گرفته شده که پیش از این نمادهای مزبور در بازار پایه بودند، روزانه قیمت می‌خوردند و نحوه معاملات این نماد‌ها برای همه شفاف بود.به نظر می‌رسد این تصمیمی شتابزده برای کنترل سفته‌بازی در بازار بود و مسوولان می‌توانستند از طریق ابزارهایی مانند اخطار به انتقال به بازار توافقی یا توقف چند هفته‌ای معاملات این نمادها بر جولان سفته‌بازان در برخی از این نماد‌ها پایان دهند و البته چون هنوز یک ماهی به مهلت انتقال این نمادها به بازار توافقی مانده، بهتر است برای جلب اعتماد سرمایه‌گذاران این تصمیم ناگهانی مورد تجدید نظر قرار بگیرد. اما یکی از مواردی که در سال‌های گذشته سبب شد تا بازار سهام آسیب ببیند تصمیمات خلق‌الساعه بود.
دولت محمود احمدی‌نژاد ید طولایی در تصمیمات خلق‌الساعه داشت، اما با روی کار آمدن دولت حسن روحانی این انتظار وجود داشته و دارد که تصمیمات اقتصادی با تدبیر بیشتری اتخاذ شود که البته تا این لحظه برخی از این تصمیمات بدون در نظر گرفتن منافع سرمایه‌گذاران بازار سهام گرفته شده است.
بهره مالکانه ۳۰ درصدی معادن سنگ‌آهن و برنامه افزایش ۸ برابری قیمت خوراک پتروشیمی‌ها بخشی از تصمیماتی است که بازار سرمایه را نگران کرده است.بهره مالکانه و افزایش غیرمنطقی قیمت خوراک جامعه سهامداری را نسبت به این موضوع نگران کرده که دولت برای پوشش درآمدهای خود بنا را بر این گذاشته که هزینه صنایع پربازده و استراتژیک کشور را با دریافت‌هایی اینچنینی بالا ببرد.
اما در نهایت شایعات مربوط به تغییرات مدیریتی در سازمان بورس و اوراق بهادار یکی دیگر از ریسک‌هایی است که چند هفته‌ای است بر بورس اوراق بهادار تهران سایه افکنده است. علی صالح‌آبادی که از ابتدای دولت محمود احمدی‌نژاد ریاست سازمان بورس و اوراق بهادار را بر عهده دارد بعد از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید به دلیل عملکرد قابل اعتنایش در رشد و توسعه بازار و عدم وابستگی به جریانات سیاسی، باز هم در سمت خود که البته خواسته بازار بود تثبیت شد. اما متاسفانه یک ماهی است که عده‌ای در فضای مجازی بر طبل رفتن وی می‌کوبند و بازار هم نگران است از این تغییر. البته اینکه بگوییم بازار سرمایه با عمق کنونی با رفتن یک فرد یا ماندن آن منفی و مثبت می‌شود درست نیست، اما نگرانی موجود از ابهام در این تغییر است. به هر حال بازار از این موضوع استقبال می‌کند که فردی کارآ مثل علی صالح‌آبادی در سمت خود باقی بماند و اساسا یکی از پارامترهای رشد بازار در سال جاری هم همین موضوع بود. اما برخی از جریانات در چند هفته اخیر با پراکنده کردن شایعات تغییر مسوولان بورس به متزلزل شدن ثبات در بورس دامن زدند.
در مجموع این نوشتار بازگوکننده بخشی از دلایل منفی شدن بازار طی چند هفته گذشته بود که البته در این بین می‌توان به بخشی از ریسک‌های سیاسی همچون لغو حضور ایران در نشست ژنو درباره سوریه هم اشاره کرد. ولی به هر حال متغیرهای مهم بورس در حال رسیدن به نقطه هشدار است، اگر افت شاخص و تلاطمات اخیر را حتی ناشی از نیاز بورس به استراحت تحلیل کنیم افت چشمگیر متغیر مهمی مثل ارزش معاملات که در برخی از روزهای سال ۹۲ به هزار میلیارد تومان هم رسیده بود، قطعا باید ما و مسوولان امر را نگران کند.
بهتر است مسوولان امر و در راس آنها وزیر اقتصاد و دارایی به عنوان رئیس شورای بورس و بالاترین مقام بازار سرمایه در دولت و همچنین نمایندگان بازار سرمایه در مجلس فکری اساسی در مورد وضعیت کنونی بورس کنند زیرا بورس آبروی اقتصاد ایران است و باید بترسیم از روزی که نقدینگی ۵۴۰ هزار میلیارد تومانی شناور در کشور مسیرهایی همچون ارز، طلا، سکه و مسکن را در پیش بگیرد....