گروه بورس - زهرا رحیمی: چند ماه پیش اعضای شورای پول و اعتبار در حالی به تثبیت نرخ بانکی تا پایان سال جاری رای دادند که نگاه‌های متفاوتی در این رابطه در کشور وجود دارد؛ برخی کاهش تورم کشور را مستلزم افزایش سود بانکی دانسته و معتقدند نقدینگی برای آنکه از متن جامعه جمع شود نیازمند این تصمیم هستیم، برخی نیز عقیده دارند به صلاح نیست نرخ سود افزایش یابد، چراکه اقتصاد بخش تولید را با خطر مواجه می‌سازد. در این بین اولویت نخست دولت کاهش نرخ تورم تا حدود 35 درصد تا پایان سال است و بازنگری در نرخ سود بانکی به سال 93 موکول شده است.
همه این موارد در شرایطی است که گفته می‌شود در راستای متناسب‌سازی نرخ سود بانکی با تورم موجود و تورم انتظاری برخی از مؤسسات مالی اعتباری غیر بانکی حتی سودی بیشتر از نرخ سود تعیین شده از سوی بانک مرکزی را می‌پردازند. البته پرداخت سود توسط این موسسه‌ها طی سال‌های اخیر هیچ‌گاه منطبق بر بخش نامه‌ها و بسته‌های پولی بانک مرکزی نبوده است. در حال حاضر با اینکه نرخ سود بانکی برای سپرده‌های یک‌ساله براساس آخرین دستورالعمل‌های بانک مرکزی حدود ۱۷ درصد است، در بعضی از موسسات مالی غیر‌بانکی این رقم به صورت روز‌شمار تا ۲۰ درصد و در بعضی موارد تا ۲۵ درصد نیز اعمال می‌شود و برای پرداخت سود تسهیلات این رقم به صورت علنی ۲۸ درصد نیز عنوان می‌شود.
نتیجه اینکه قیمت تمام شده پول برای مشتری در برخی مؤسسات فراتر از قوانین و بخش‌نامه‌های بانک مرکزی است و بر اساس یک قانون نانوشته نرخ تورم اسمی، حقیقی و انتظاری ملاک عمل قرار می‌گیرد. با توجه به این تفاسیر انتظارات از بازدهی پول در سیستم بانکی چندان هم زیر فشار شرایط موجود قرار نگرفته است.
با این حال آزاد شدن نرخ سود بانکی می‌تواند به طور موثر‌تری در تعادل بخشی به بازار سرمایه نقش ایفا کند، به خصوص آنکه رئیس کل بانک مرکزی صریحا اعلام کرده که سیاست‌های دستوری برای بانک‌ها دیگر به صلاح نیست.
سوال اساسی اینجا است که آیا بازنگری و احتمالا افزایش نرخ سودهای بانکی در آینده همان طور که در حال حاضر در موسسات مالی اعمال می‌شود، به نفع بازار سرمایه خواهد بود یا خیر؟ در پاسخ به این سوال، ابتدا باید دید که شورای پول و اعتبار به بازنگری در نرخ سود بانکی تن خواهد داد یا این اقدام را کنار خواهد گذاشت، لیکن در این گزارش به‌ طور مختصر، اثرات چنین تصمیمی را بر بورس اوراق بهادار بررسی خواهیم کرد.
شاهین شایان‌آرانی، کارشناس بازار سرمایه با اشاره به بازنگری احتمالی نرخ سود بانکی در سال ۹۳، گفت: از نظر اقتصادی باید بین نرخ سود بانکی و نرخ تورم رابطه معقول و منطقی وجود داشته باشد. وقتی تورم ۴۰ و نرخ سود بانکی ۲۰ درصد باشد، نباید از نظام بانکی کشور توقع خاصی داشت. وی ادامه داد: اقتصاد یک علم است و به همین دلیل جایگاه و شرایط خاص خود را دارد، از این‌رو بانکداری نیز به عنوان یکی از حوزه‌های اقتصاد اصول خاص خود را می‌طلبد، پس باید با ایجاد نگاهی مناسب در این حوزه سعی کرد که شرایط اقتصاد را با توجه به اوضاع کشور طراحی و عملیاتی کرد.
وی گفت: افزایش نرخ سود بانکی برای متعادل‌سازی بازارهای پول و سرمایه ضروری است. به عقیده وی، نرخ سود بانکی برای هماهنگ شدن با نرخ تورم مساله مهمی است که هم وزیر اقتصاد و هم رئیس بانک مرکزی در مورد آن نظرمثبت دارند.
وی افزود: افزایش نرخ سود بانکی موجب می‌شود مقدار زیادی از منابع نقدینگی در کشور به سمت نظام بانکی رفته و اینها منابعی هستند که ذاتا ریسک‌گریزند. به گفته این فعال بازار سرمایه، یکی از عوامل افزایش تورم همین نقدینگی است که الآن به دلیل عدم تناسب بین نرخ تورم و نرخ سود از نظام بانکی خارج شده و این موضوع باعث می‌شود که منابع نقدینگی برای ارائه تسهیلات برای بخش تولیدی و صنایع کاهش یابد. تجربه افول بازار سرمایه در روزهای اخیر نیز ثابت کرده صرف حرکت نقدینگی به بازار سرمایه نمی‌تواند مبین جذب بالای این بازار باشد، چراکه حضور سرمایه‌گذاران ریسک‌گریز در هر بازاری می‌تواند به آشوب در آن بازار در شرایط وجود شایعات یا صف‌های فروش منجر شود، لذا حرکت سرمایه به سمت بانک‌ها از این منظر قابل توجه است.
وی در ادامه گفت: دولت باید ابتدا نرخ تورم را پایین آورد و بعد نرخ سود بانکی را به نسبت تورم تغییر دهد تا این نرخ برای جذب نقدینگی جذاب باشد.
شایان‌آرانی تصریح کرد: افزایش نرخ سود بانکی طبیعتا موجب افزایش نرخ تسهیلات و همچنین افزایش هزینه‌های تولید می‌شود، اما برای تولید‌کننده ابتدا تامین منابع مهم است وتوجه به نرخ آن در مرحله بعد قرار می‌گیرد.
وی گفت: افزایش نرخ سود بانکی قطعا تاثیر منفی بر روی بازار سرمایه دارد، اما این تاثیر کوتاه مدت است. به عقیده شایان آرانی برای اینکه شوک در بازار سرمایه به حداقل برسد و بورس ضربه نخورد، افزایش نرخ سود باید به تدریج صورت پذیرد. به عقیده وی در شرایط فعلی اکثر واحد‌های تولیدی زیر ظرفیت اسمی تولید می‌کنند، به این دلیل که بانک‌ها با فقدان نقدینگی برای ارائه تسهیلات به بخش تولیدی و صنایع مواجهند، بنابراین افزایش نرخ سود بانکی که به موجب آن نقدینگی به سمت نظام بانکی می‌رود، باعث می‌شود صنایع و بخش تولیدی سرمایه در گردش خود را از بانک‌ها تامین کنند و این خود نیز باعث می‌شود تولید رونق پیدا کند و اشتغال افزایش یابد . وی در پاسخ به این سوال که آیا بین نظام بانکی و بازار سرمایه بر سر راه جذب منابع، تقابلی ایجاد می‌شود، گفت: بین نظام بانکی و بازار سرمایه برای جذب نقدینگی باید رقابت وجود داشته باشد. نظام بانکی دارای بازده کمتر و در عین حال ریسک کمتر و بازار سرمایه دارای بازده بیشتر و در عین حال ریسک بیشتری است و این رقابت باعث می‌شود که سرمایه‌گذاران حق انتخاب بین بازار سرمایه و پول داشته باشند، بنابراین کسی که ریسک‌پذیری بالایی دارد، به سمت بازار سرمایه و آن که ریسک‌گریز است، به سمت نظام بانکی می‌رود.
وی تاکید کرد: البته تصویب و ابلاغ مصوبه افزایش نرخ سود بانکی قطعا بر بازار سرمایه در سال جدید اثر منفی خواهد گذاشت، اما در بلند‌مدت تعیین عقلایی‌تر نرخ سود بانکی به نفع اقتصاد کشور و در نتیجه به نفع بورس اوراق بهادار خواهد بود.
حیدر مستخدمین حسینی، کارشناس مسائل بانکی نیز با اشاره به لزوم بازنگری در نرخ سود بانکی و تناسب آن با نرخ تورم گفت: تعادل بخشیدن بین نرخ تورم و نرخ سود در اقتصاد موضوعی بسیار مهم است و اگر این دو نرخ با هم متناسب نباشند، باعث ایجاد شکاف در فعالیت‌های اقتصادی می‌شود.
وی تاکید کرد: بازار سرمایه و بازار پول مهم‌ترین بازارهای مالی هر اقتصادی هستند و بنابراین فعالیت‌های این دو بازار باید به گونه‌ای تعیین شود که فعالیت مثبت یکی باعث فعالیت‌های منفی در دیگری نشود، بنابراین تناسب نرخ سود بانکی با نرخ تورم که باعث تعادل در بازار پول می‌شود، نباید تاثیر منفی بر بازار سرمایه بگذارد.
به عقیده مستخدمین حسینی، تناسب بین نرخ سود و نرخ تورم، بنا به دلایلی، در مجموع تاثیر منفی بر بازار سرمایه نخواهد داشت. یکی از آن دلایل این است که بخش قابل توجهی از حجم معاملات در بازار سرمایه از طریق سهام بانک‌ها صورت می‌گیرد و افزایش نرخ سود بانکی موجب افزایش ارزش سهام بانک‌ها می‌شود و این موضوع بر رشد شاخص بورس اثر مثبت خواهد گذاشت.
وی گفت: دلیل دوم این است که نقدینگی‌های سرگردان بازار پرنوسان ارز و سکه (طلا) به سمت سرمایه و بانک‌ها حرکت کرده‌اند. افزایش نرخ سود بانکی قادر است تلاطم بازارهای واسطه‌ای را کاهش دهد، بنابراین ممکن است بخشی از سرمایه‌های خارج شده از این بازارها جذب بازار سرمایه شوند که این اثر ممکن است بخشی از اثر خروج سرمایه را جبران کند.
وی افزود: دلیل دیگر بحث بودجه دولت برای سال ۹۳ است که در آن شاهد سه برابر شدن سهم بودجه‌های عمرانی (برای پروژه‌های با پیشرفت فیزیکی بیش از ۸۰ درصد) هستیم و از آنجا که بودجه‌های عمرانی صرف فعالیت‌های سازندگی و زیر‌ساخت‌ها می‌شوند، برای این مهم نیاز به بنگاه‌های اقتصادی است. بخش عمده این بودجه‌ها به بنگاه‌های عظیم کشور که عمدتا بورسی هستند، اختصاص می‌یابد و بنابراین درآمد این شرکت‌ها افزایش خواهد یافت و شاخص بورس هم رشد خواهد کرد.
وی در رابطه با اینکه افزایش نرخ سود بانکی منجر به افزایش نرخ تسهیلات می‌شود، گفت: از این بابت نگرانی وجود ندارد، زیرا به طور متوسط هزینه‌های تامین مالی تولید، تنها حدود ۱۵‌درصد هزینه‌های کل یک شرکت را تشکیل می‌دهد و به لحاظ اینکه متناسب‌سازی نرخ سود و نرخ تورم دو منفعت بالا را در پی خواهد داشت، افزایش هزینه‌ها، در جمع جبری موجب افزایش در‌آمد شرکت‌ها می‌شود و در نتیجه وضعیت شرکت‌های بورسی را مثبت خواهد کرد.
در این میان علیرضا کدیور، کارشناس بازار سرمایه نیز در گفت‌وگو‌ با «دنیای اقتصاد»، گفت: دولت در قبال نرخ بهره اشتباه عمل کرده است و باید نرخ بهره را با توجه به بالا بودن نرخ تورم افزایش می‌داد، نه اینکه با تصور سرازیر شدن نقدینگی از بانک‌ها به بورس، بازار را به شرایط فعلی می‌رساند.
به عقیده کدیور، این تصور اشتباهی است که با سرازیر کردن سپرده‌های بانکی به بازار سهام، بتوان روند سرمایه‌گذاری در بورس را تقویت کرد، زیرا اگر در کوتاه‌مدت این اتفاق به افت نرخ تورم از طریق کاهش نقدینگی کمک کند، در بلند‌مدت به ایجاد حباب در قیمت سهام برخی شرکت‌ها منجر خواهد شد.
وی افزود: زمانی که اغلب سهم‌ها به قیمت‌های فعلی نمی‌ارزند، بالا بودن نقدینگی در بورس به ایجاد حباب منجر شده و مانند سدی که در برابر آب تنها به ذخیره کردن آن می‌پردازد، سر‌ریز شدن و شکستن این سد سیل ویرانگری را به سوی پایین‌دستی‌ها هدایت می‌کند.
کدیور در پاسخ به این پرسش که آیا خلق ابزارهای مالی جدید، نمی‌تواند نگرانی بالابودن حجم نقدینگی در بازار سهام را برطرف کند، می‌گوید: اجرایی شدن ابزارهای مالی جدید زمان‌بر است. نقدینگی در بازار سرمایه مرتبا در حال بزرگ‌تر شدن است و نمی‌توان سرش را با این ابزارها گرم کرد.
به گفته وی، افزایش شدید نقدینگی برای بازار سهام یک تهدید است و اگر سیگنالی از بازار دیگری بیاید و بخشی از این نقدینگی را جذب کند، بازار به تعادل بهتری می‌رسد، از طرفی بانک‌ها در شرایط فعلی نمی‌توانند تسهیلات کافی بدهند که این امر شرایط عدم تعادل را تشدید می‌کند.