بررسی راهکارهای توسعه نفوذ بورس در جامعه
۱۰ درصد مردم بورس را میشناسند!
گروه بورس- مجید اسکندری: این روزها بازار سرمایه و اخبار مربوط به آن داغ است، خرید و فروش سهام رونق دارد، خیلیها راه «جنب پل حافظ» را پیش گرفتهاند و همه چیز از بازدهی بالای این بازار حکایت دارد، اما آنچه هنوز تا حدود زیادی مغفول مانده، فرهنگ سرمایهگذاری در بازار سرمایه است. آمارها نشان میدهد تنها ۱۰ درصد جمعیت کشور در بازار سرمایه حضور دارند و از میان چند هزار شرکت ثبت شده، کمتر از ۵۰۰ شرکت در بازار سرمایه به ثبت رسیدهاند. بسیاری از سرمایهگذاران حقیقی این بازار آن گونه که باید «حرفهای» نیستند و بازار نیز کارآیی لازم را ندارد.
گروه بورس- مجید اسکندری: این روزها بازار سرمایه و اخبار مربوط به آن داغ است، خرید و فروش سهام رونق دارد، خیلیها راه «جنب پل حافظ» را پیش گرفتهاند و همه چیز از بازدهی بالای این بازار حکایت دارد، اما آنچه هنوز تا حدود زیادی مغفول مانده، فرهنگ سرمایهگذاری در بازار سرمایه است.
آمارها نشان میدهد تنها 10 درصد جمعیت کشور در بازار سرمایه حضور دارند و از میان چند هزار شرکت ثبت شده، کمتر از 500 شرکت در بازار سرمایه به ثبت رسیدهاند. بسیاری از سرمایهگذاران حقیقی این بازار آن گونه که باید «حرفهای» نیستند و بازار نیز کارآیی لازم را ندارد.
مجموعه این دلایل موجب شده نقش بازار سرمایه در اقتصاد کشور، پررنگ نباشد؛ اگرچه طی سالیان اخیر این نقش برجستهتر شده است.
گفتوگوی دنیای اقتصاد یا دو تن از کارشناسان بازار سرمایه به دلایل این موضوع پرداخته است.
نفوذ بورس در جامعه ایران، کمتر از متوسط جهانی است
یک کارشناس بازار سرمایه در این باره نخست به پیشینه بورس در کشورمان اشاره کرد و گفت: تاریخچه بورس اوراق بهادار در ایران به حدود ۵۰ سال میرسد، اما این واژه هنوز هم برای بیشتر مردم ناشناخته است و بیشتر مرم واژه بورس را در نشریات، جراید و رسانهها دیده و شنیدهاند و از چگونگی کارکردهای آن اطلاع چندانی ندارند.
علیاکبر شورهکندی افزود: بورس ایران باوجود این سابقه طولانی طی سالیان گذشته به دلیل حجم بسیار کوچک آن عملا کارکرد آنچنانی نداشته، اما در چند سال اخیر با اجرای برخی سیاستها از جمله اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی و ورود شرکتهای مطرح به بازار سرمایه تمایل مردم به حضور در این بازار افزایش یافته است.
وی تصریح کرد: گواه این امر نیز حجم، ارزش معاملات و تعداد سهامداران فعال نسبت به چند سال قبل است. با توجه به کاهش ارزش پول ملی در سال گذشته و برآیند مثبت این امر بر سودآوری شرکتها و همچنین رکود در بازارهای موازی، بازار سرمایه سودآورترین بازار برای سرمایهگذاران است که باعث روانه شدن نقدینگی سرگردان به سمت این بازار و بالطبع افزایش میزان سهامداران در این بازار شده است.
شورهکندی یادآور شد: طبق آخرین اطلاعات ارائه شده توسط سازمان بورس و اوراق بهادار، تعداد کدهای سهامداری در ایران ۷/۶ میلیون کد اعلام شده است. این در حالی است که میتوان به این عدد سرمایهگذاران در صندوقهای سرمایهگذاری را نیز اضافه کرد. حال با توجه به جمعیت حدود ۷۸ میلیونی ایران، ضریب نفوذ بورس در میان جامعه به کمتر از ۱۰ درصد میرسد که از متوسط جهانی آن کمتر است، البته در صورت اجرایی شدن معاملات سهام عدالت، این ضریب به طور فوقالعادهای افزایش خواهد یافت.
این کارشناس بازار سرمایه درخصوص نبود شناخت کافی از این بازار در میان تحصیلکردهها توضیح داد: باوجود اینکه اخیرا در رسانهها به بحث سرمایهگذاری در بورس و آموزش افراد برای این کار پرداخته شده است ولی با این حال بسیاری از مردم مانند گذشته اطلاعات چندانی از بازار سرمایه ندارند. مطالعات صورت گرفته در رابطه با کارایی بازار سرمایه ایران حاکی از ناکارآیی این بازار است و بازار به جای تحلیل و بررسی به طور عمده بر مبنای اخبار و شایعات میچرخد که همین امر منجر به تصمیمگیری اشتباه متخصصان سرمایهگذاری و افراد تحصیلکرده شده است. البته میتوان عوامل دیگری از جمله استرسزا بودن بازار را نیز در وقوع این امر دخیل دانست.
وی خاطرنشان کرد: ارائه گزارشهای دقیق، صحیح و به موقع توسط شرکتها که در سامانه کدال درج میشود و قابلیت اتکا دارد میتواند در آشتی افراد تحصیلکرده و تحلیلگران با بازار سرمایه موثر باشد.
این کارشناس بازار درخصوص راهکارهای رفع ریسکگریزی سرمایهگذاران باوجود بازارهای کمریسک مانند بازار پول توضیح داد: میتوان با اقداماتی از جمله بیمه سهام، گسترش اختیارهای خرید و فروش، گسترش و تنوعسازی صندوقهای سرمایهگذاری (صندوقهای سرمایهگذاری مشترک در ابعاد کوچک و بزرگ، صندوق شاخصی، صندوق با درآمد ثابت، صندوقهای قابل معامله) یا سبدگردانی اختصاصی توسط مراجع صاحب صلاحیت و دارای مجوز، افراد ریسک گریز را به فعالیت و حضور در بازار سرمایه ترغیب کرد.
وی درباره دلایل اقبال کم شرکتها برای ورود به بورس اظهار کرد: به دلیل تفکرات دولتی و شبه دولتی که در بیشتر شرکتها حاکم است، مدیران آنها تمایل چندانی به حضور در بازار سرمایه ندارند. از سوی دیگر حضور شرکتها در بازار سرمایه مستلزم ارائه شفاف سازیها و گزارشهای ادواری در مورد فرآیندهای شرکت است که چندان مورد اقبال مدیران شرکتها نیست. گرچه با پیدایش بازار فرابورس شرایط پذیرش شرکتها نسبت به قبل آسان تر شده است ولی همچنان تمایل چندانی برای پذیرش شرکتها در بازار سرمایه دیده نمیشود.
شورهکندی با ترسیم چشمانداز مثبتی از نفوذ بورس در جامعه در آینده نزدیک، اظهار امیدواری کرد: با توجه به رونق چند وقت اخیر بورس و گزارشهایی که از رشد این بازار در نشریات، جراید و رسانهها منتشر میشود، تمایل افراد برای حضور در بورس بیشتر شده است. از سوی دیگر رکود در بازارهای موازی، حجم بالای نقدینگی سرگردان و همچنین امید به بهبود فضای سیاسی و اقتصادی باعث شده است که حجم بالایی از سرمایهها به سمت بورس سرازیر شود. از سوی دیگر توسعه ابزارهای مالی جدید و تنوع سازی خدمات از جمله معاملات آنلاین، اینترنتی مرکز تماس تلفن، صندوقهای سرمایهگذاری و ... میتواند انگیزه ورود به بازار سرمایه را در میان مردم بیشتر کند، نتیجه این عوامل در مجموع میتواند منجر به افزایش ضریب نفوذ بورس میان افراد کشور شود.
افزایش بازدهی به معنای توسعه بازار نیست
یک کارشناس بازار سرمایه درخصوص کارکرد این بازار به خبرنگار ما گفت: بازار سرمایه به عنوان محملی برای تامین مالی بلندمدت شرکتها، سازمانها و حتی دولتها از یکسو و بستری برای سرمایهگذاری بلندمدت از سوی دیگر توسط نیروهای گوناگونی احاطه شده است.
ابوالفضل صمدی افزود: این بازار نگاهی بلندمدت به فعالیت اقتصادی دارد و به فعالان اقتصادی اجازه میدهد در این افق زمانی فعالیت خود را برنامهریزی و ریسک آن را کنترل کنند و بدین ترتیب، به رشد باثبات اقتصادی کمک میکند.
صمدی در پاسخ به این سوال که چرا باوجود بازدهی بالای بازار سرمایه هنوز شناخت کافی از این بازار در بین مردم وجود ندارد، گفت: با توجه به ماهیت بازار سرمایه بهطور کلی نباید وجود یک رخداد خاص مانند افزایش بازدهی در یک دوره زمانی را به عنوان عامل مهم اثرگذار بر رشد و توسعه آن بدانیم (هر چند که نمیتوان اهمیت آن را نادیده گرفت). با وجود این به نظر میرسد توسعه این بازار و جذب سرمایههای جدید بیشتر از آنکه مرهون دارندگان منابع مالی مازاد باشد، در گرو عملکرد متقاضیان منابع مالی از یک سو و مقرراتگذاران و ناظران قانونی از سوی دیگر است.
این کارشناس بازار سرمایه درباره نقش این بازار در اقتصاد کشور گفت: برای سنجش نقش و جایگاه بازار سرمایه در اقتصاد یک کشور شاخصهای متفاوتی وجود دارد که مهمترین آنها نسبت ارزش بازار سرمایه به تولید ناخالص داخلی است که با استناد به سخنان مدیر شرکت بورس اوراق بهادار، این نسبت در اقتصاد ایران به دلیل توسعههای اخیر، اندکی بالاتر از ۵۰ درصد است که خود گویای افزایش نقش بازار سرمایه در چند سال اخیر بوده است.
صمدی درخصوص ضریب نفوذ بازار سرمایه در اقتصاد کشور تصریح کرد: اگر منظور از ضریب نفوذ بازار سرمایه در اقتصاد همان نسبت یادشده باشد، باید گفت رابطه مستقیمی بین حاکمیت دولت بر اقتصاد و مشارکت جامعه در فعالیـت اقتصادی وجود دارد؛ بهگونهای که رشد اخیر بازار سرمایه در چند سال گذشته در سایه اصل ۴۴ قانون اساسی و خصوصیسازی شرکتها، خود گویای این امر است.
وی پیشنهاد داد: برای افزایش کیفیت ضریب نفوذ در بازار سرمایه به نظر میرسد اقدامات بنیادیتری لازم باشد که شناساندن مکانیزم فعالیت اقتصادی در قالب شرکتهای سهامی در گام اول (در بازار اولیه) و فراهمساختن بسترهای فرهنگی و قانونی لازم برای ورود به بازار سرمایه (بازار ثانویه) در گام دوم از جمله این اقدامات است.
صمدی در زمینه ورود شرکتها به بورس گفت: ورود به بازار سرمایه باید به عنوان یک راهکار برای توسعه و ادامه فعالیت برای شرکتها و مؤسسات مطرح باشد تا این بازار عمق پیدا کند، فعالیت اقتصادی شفافتر باشد، بسترهای سرمایهگذاری امنتر شود، ریسک سرمایهگذاری کنترل شود و در نهایت ضریب نفوذش افزایش یابد.
صمدی سپس درباره ریسکگریزی موجود در شرکتها در میان سرمایهگذاران گفت: در اقتصاد بر مبنای دوره زمانی، دو نوع بازار اصلی تعریف میشود: بازار پول و بازار سرمایه که هر کدام شرایط، ابزارها و مکانیزمهای خاص خود را دارند و با توجه به کارکرد متفاوتشان، در شرایط عادی رقیبی برای هم محسوب نمیشوند، بلکه هر یک بر حسب ماهیت ابزارهای موجود دارای کاربران خاص خود هستند. اما در اقتصاد ایران به دلیل رویکرد سنتی به فعالیتهای اقتصادی این دو بازار رقیب همدیگر شدهاند، به گونهای که فعالان اقتصادی بدون در نظر گرفتن رابطه ریسک و بازده، منابع مالی خود را مدام در این بازارها جابهجا میکنند، بنابراین باید با تفکیک دارندگان منابع مالی مازاد و با نوآوریهای مالی و ایجاد ابزارهای جدید متناسب با سلایق آنها رابطه منطقی بین این دو بازار ایجاد کرده و با کنترل ریسک سرمایهگذاری بر ضریب نفوذ بازار سرمایه افزود. این کارشناس درباره چشمانداز بورس در آینده و راهکارهای لازم برای افزایش ضریب نفوذ بازار توضیح داد: انتظار میرود با کاهش تصدیگری دولت در اقتصاد، کاهش مقررات دستوپاگیر و بهروزسازی قوانین بازار سرمایه و تجارت، آسانسازی ورود
شرکتها به بازار سرمایه، طراحی ابزارهای مالی و پولی جدید بر حسب سلایق سرمایهگذاران متفاوت، کنترل ریسک سرمایهگذاران با افزایش شفافیت عملکرد شرکتها، بازنگری در مشوقهای قانونی برای فعالیت در قالب شرکتهای سهامی برای موسسان شرکتها در بازار اولیه، ایجاد ابزارهای مالی که بتواند فعالیت بازارهای دیگر مانند بازار مسکن را به بازار سرمایه مرتبط سازد و با پیوستن به بازارهای مالی منطقهای و جهانی، نقش بازار سرمایه در اقتصاد ایران به مرور افزایش یابد.
ارسال نظر