گروه بورس-شروین شهریاری: بورس تهران در سال ۹۲ صعودی ممتد و یکپارچه را تجربه کرده است. این روند با رشد ۲۰ درصدی شاخص از ابتدای سال تا زمان انتخابات ریاست جمهوری یازدهم آغاز شد؛ سپس، رونق رویایی بازار با یک رشد پرشتاب ۳۷ درصدی از روز ۲۵ خرداد تا پایان شهریور‌ماه ادامه یافت. اما از ابتدای پاییز همزمان با تداوم رکود بازارهای موازی، ناگهان بر شتاب ورود شدید نقدینگی به بورس افزوده شد و تنها در سه هفته نخست معاملاتی مهرماه شاخص کل ۱۸ درصد جهش کرده است. به این ترتیب میانگین بازدهی شاخص از ابتدای سال به مرز ۹۰ درصد رسیده که کمتر کارشناسی در ابتدای سال امکان تحقق آن را میسر می‌دانست. همزمان با این رشد شتابان، در روزهای اخیر، نگرانی‌‌هایی از هیجان زدگی و حرکت خریداران بر مبنای جو خوش‌بینی کاذب در بورس مطرح شده است. این نگرانی‌‌ها البته با عنایت به سابقه تاریخی رفتار بازارهای صعودی شتابان قابل درک است. واقعیت این است که وقتی بازار در مسیر رشد ممتد و بی‌وقفه قرار می‌گیرد، بیش از هر چیز اخبار مثبت و دلگرم‌کننده توسط عوامل بازار (رسانه‌ها، کارگزاران، فعالان روزانه تالار معاملات و...) منتشر می‌شود، و سرمایه‌گذاران را تشویق به خرید هر چه بیشتر سهام می‌کند. اصولا تشکیل حباب در بازارهای سهام نیز از همین روند پیروی می‌کند. هر چه قیمت‌ها بیشتر رشد می‌کند، حجم معاملات افزایش می‌یابد، زیرا انگیزه عرضه از سوی بسیاری از سهامداران (به‌ویژه نهادهای حقوقی، دولت و...) تقویت می‌شود. از سوی دیگر، خوش‌بینی مورد اشاره باعث می‌شود تا سرمایه‌گذاران به خرید هر چه بیشتر سهام روی آورند و به تدریج سبد سرمایه‌گذاران مملو از سهامی می‌شود که اکثرا قیمت‌شان از ارزش ذاتی بیشتر است. در اینجا یک پدیده متناقض رخ می‌دهد؛ هر مقدار نقدینگی در بازار نایاب‌تر می‌شود (صرف خرید سهام می‌شود) انتظار و خوش‌بینی نسبت به تشدید روند صعودی نیز بیشتر می‌شود. این مسیر در نهایت منجر به ایجاد شکاف بین عرضه و تقاضا و آغاز روند نزولی بازار می‌شود. با چرخش بازار معمولا حجم عرضه‌ها بسیار زیاد می‌شود، زیرا تعداد زیادی از سرمایه‌گذاران وجود دارند که در قیمت‌های پایین‌تر خرید کرده و خواهان شناسایی سود و فرار از تبعات آغاز یک سقوط هستند. حال پرسش این است که آیا وضعیت کنونی بورس تهران که شباهت‌هایی با ویژگی‌‌های مورد اشاره دارد، در مسیر همان صعود بیش از اندازه و سقوط بعدی گام بر می‌دارد یا خیر؟ برای پاسخ به این سوال یکی از بهترین روش‌‌ها، مطالعه نماگرهای تحلیلی در گذشته و مقایسه آن با شرایط حاضر است که با اتکا بر چهار نسبت تحلیلی این بررسی انجام شده است: ۱- نسبت قیمت بر درآمد سهام (Price/Earning): نسبت قیمت بر درآمد از تقسیم قیمت بر سود هر سهم به دست می‌آید. اگر P/E سهام یک شرکت ۵ باشد، به این معنی است که سرمایه‌گذاران حاضرند ۵ ‌ریال برای هر یک ‌ریال از سود شرکت بپردازند و این عدد، نرخ بازگشت سرمایه ۲۰ درصدی سالانه را در خصوص سهام این شرکت با فرض ثبات سودآوری و تقسیم کامل سود نشان می‌دهد. باید توجه داشت به علت شرایط متفاوت کشورها از لحاظ نرخ سود بدون ریسک (که به نحو مستقیم بر سود مورد انتظار سرمایه‌گذاران از بازار سهام و P/E تاثیر می‌گذارد) نسبت P/E از قابلیت مقایسه بین کشورهای مختلف برخوردار نیست و مطالعه تغییرات آن به صورت درونی و در مورد یک بازار خاص معنادار است. نمودار شماره یک، تغییرات میانگین قیمت بر درآمد کل شرکت‌های بورس تهران در هفت سال گذشته را نشان می‌دهد. همانطور که در نمودار مشاهده می‌کنید، میانگین P/E سهام در بورس تهران در هفت سال گذشته برابر ۸/۵ واحد بوده است. پس از رکوردشکنی‌‌های بازار، از اوایل سال ۹۰ این نسبت کلیدی رو به نزول حرکت کرده است تا جایی که در اوج رکود بازار در مرداد ماه گذشته به محدوده ۵/۴ واحد رسید. در پایان هفته گذشته نیز بر اساس آخرین پیش‌بینی سود شرکت‌ها (مربوط به پایان شهریور ماه) میانگین P/E بازار از ۷/۴ واحد عبور کرده است. کل سود کنونی مورد پیش بینی بنگاه‌‌های بورسی برای سال ۹۲ حدود ۴۷ هزار میلیارد تومان است که این رقم، سود شرکت‌های سرمایه‌گذاری (که در محاسبه P/E کلی محاسبه نمی‌شود) را در برندارد. نکته جالب این است که حتی اگر بازه زمانی مورد مقایسه را طولانی تر کنیم و از سال ۷۶ به تغییرات P/E نگاه کنیم باز هم به‌رغم تشکیل حباب سال‌های ۸۲ و ۸۳، رقم ۶ واحدی به عنوان متوسط طولانی مدت نسبت قیمت بر درآمد سهام به دست می‌آید. بنابراین، میانگین P/E ۶واحدی یک نسبت کلیدی و تاریخی مهم در بورس تهران فارغ از نوسانات اقتصادی و سیاسی در طول زمان به شمار می‌رود. روند نمودار یک به خوبی نشان می‌دهد که در سالیان اخیر، هر گاه نسبت P/E بازار فاصله قابل توجهی از سطح ۶ واحد پیدا کرده است این «دور شدن از میانگین» را با تمایل به اصلاح وضعیت خود در طول زمان خنثی کرده است. نمونه بارز این روند در ابتدای سال ۸۸، اردیبهشت ۹۰ و مرداد ۹۱ قابل مشاهده است که خط روند پس از یک دوره حرکت مخالف در نهایت به سمت میانگین جذب می‌شود. در شرایط کنونی، نسبت P/E بازار به سرعت در حال فاصله گرفتن از میانگین‌‌های تاریخی خود است. هر چند ممکن است این روند صعود تا نقطه نامعلومی ادامه یابد (همچنانکه در سال ۸۲ تا فراتر از ۱۰ واحد بالا رفت)، اما بر اساس نظریه «بازگشت به میانگین» (که با شواهد تجربی اثبات می‌شود)، این وضعیت پایدار نیست و در آینده نسبت P/E به سمت متوسط بلند مدت (محدوده ۶واحد) جذب خواهد شد. به عبارت دیگر، ادامه رشد P/E از سطوح فعلی به معنای افزایش قابل ملاحظه ریسک بازار در میان مدت و کاهش توجیه سرمایه‌گذاری در بورس تهران خواهد بود. باید توجه داشت امکان تعدیلات بالقوه سود شرکت‌ها نمی‌تواند این نتیجه‌گیری را مخدوش سازد؛ چرا که به طور تاریخی همواره شرکت‌ها دارای بخشی از تعدیلات اعلام نشده هستند و تاثیر این مساله به طور دائمی در میانگین تاریخی نسبت P/E بازار منعکس می‌شود؛ بنابراین عامل همیشگی مزبور مانع از قابلیت مقایسه نسبت قیمت بر درآمد با گذشته نیست. ۲- نسبت قیمت به ارزش دفتری (Price/Book Value): ارزش دفتری در اصطلاح حسابداری به حقوق صاحبان هر شرکت اطلاق می‌گردد که از کسر مجموع دارایی‌ها از بدهی‌‌ها به دست می‌آید. برای محاسبه ارزش دفتری هر سهم، مجموع حقوق صاحبان سهام را بر تعداد سهام شرکت تقسیم می‌کنند؛ سپس از تقسیم قیمت روز بر ارزش دفتری هر سهم نسبت مهمی حاصل می‌شود که به اختصار به صورت P/B نمایش داده می‌شود. این نسبت به خوبی نشان می‌دهد که ارزش روز سهام شرکت چند برابر حقوق صاحبان سهام است و به این ترتیب می‌توان آن را معیاری جهت سنجش ارزش ایجاد شده برای سهامداران محسوب کرد. نسبت P/B از آنجا که با ارزش دفتری و بهای تمام شده تاریخی مرتبط است در حقیقت هیچ گونه بازتابی از دورنمای آتی شرکت را در بر ندارد. به همین دلیل نسبت مزبور از جمله نماگرهایی است که فارغ از وضعیت آینده و نیز با صرفنظر از متغیرهای جاری (نظیر نرخ بهره، تورم و ...)، یک امکان مقایسه مناسب بین سهام شرکت‌ها در بازارهای مختلف فراهم می‌کند، حال آنکه این قابلیت مقایسه در مورد P/E صادق نیست. در بورس تهران به‌رغم انتشار نسبت قیمت بر درآمد، نسبت مهم P/B توسط نهاد رسمی منتشر نمی شود و تحلیلگران باید خود به محاسبه آن اقدام کنند. محاسبه این نسبت برای ۵۰ شرکت بزرگ بورس تهران (که نماینده خوبی از وضعیت کل بازار است) نشان می‌دهد که P/B میانگین این شرکت‌ها در هفته گذشته از مرز ۳ واحد عبور کرده است. بدیهی است کارشناسان با صرف وقت لازم و محاسبه این نسبت برای شرکت‌های بیشتر می‌توانند به میانگین‌های دقیق‌تری جهت انجام مقایسه دست یابند. در هر حال نسبت مزبور نشان می‌دهد که قیمت سهام شرکت‌های بزرگ اکنون به طور متوسط سه برابر ارزش دفتری آنها معامله می‌شود. میانگین این نسبت در ۷ سال اخیر در بورس تهران ۲ واحد بوده است. نکته جالب توجه اینکه در گزارش تحلیلی بانک مشهور آمریکایی ‍Citi، تحقیقی بر روی این نسبت در بازارهای آسیایی به جز ژاپن انجام شده است که نشان می‌دهد حداقل نسبت متوسط P/B در بازارهای سهام آسیا در ۳۵ سال گذشته یک واحد و حداکثر ۳ واحد بوده است. به این ترتیب طی چهار سیکل رونق و رکود بازارها در این دوره، چهارمرتبه سطوح P/B یک و سه واحد لمس شده‌اند. مقایسه این نسبت با شرایط کنونی بورس تهران حاکی از قرار داشتن نسبت P/B در حالت سقف خود (چه در مقایسه با روند تاریخی و چه در مقایسه با بازارهای آسیایی) است؛ وضعیتی که طبیعتا بستر مناسبی برای توجیه تداوم افزایش قیمت‌ها فراهم نمی‌کند. ۳- نسبت ارزش روز بازار به تولید ناخالص داخلی: از نظر یکی از ثروتمندترین افراد جهان که از قضا یک سرمایه گذار بورس است (وارن بافت) نسبت مورد اشاره بهترین نماگر برای تشخیص وضعیت بازار سهام از نظر ارزندگی در هر لحظه است. بر اساس دیدگاه تاریخی، میانگین بلند مدت این نسبت در اقتصادهای توسعه یافته ۸۰ درصد است و باید وضعیت بازار در هر لحظه را با این معیار سنجید. طبیعتا فراتر رفتن این نسبت از ۱۰۰ درصد به معنای آن است که ارزش بازار از اندازه اقتصاد یک کشور بزرگ‌تر شده که می‌تواند نشانه حباب تلقی شود. همانطور که در نمودار شماره دو مشاهده می‌کنید، نسبت مزبور در بازار سرمایه ایران برای سال‌های متمادی در محدوده کمتر از ۲۰ درصد قرار داشته است. علت این مساله عدم توسعه یافتگی بازار سهام و فقدان حضور شرکت‌های بزرگ و مهم اقتصاد کشور در بازار سرمایه است. البته از سال ۸۵ تا ۹۱، همزمان با اجرای سیاست‌های اصل ۴۴ قانون اساسی، عمده شرکت‌های بزرگ دولتی به بورس آمدند تا جایی که در پایان سال ۹۱، وضعیت بازار سرمایه را می‌توان تا حد زیادی معرف اقتصاد ملی کشور دانست. بر اساس آمار رسمی، نسبت مجموع ارزش بازار بورس و فرابورس در ابتدای امسال به کل تولید ناخالص داخلی (به قیمت جاری) ۴۳‌درصد بوده است. در اثر رشد شدید قیمت‌های سهام و ورود برخی شرکت‌های جدید این نسبت اکنون به مرز ۸۰ درصد رسیده است که با میانگین بلند مدت اقتصادهای توسعه یافته برابری می‌کند؛ به این ترتیب هر چند هنوز در مقایسه با مقیاس‌‌های بین المللی از محدوده منطقی خود خارج نشده، اما تداوم رشد پرشتاب کنونی (مثلا یک افزایش ۲۵ درصدی دیگر در شاخص کل) موجب سبقت ارزش بازار از رقم تولید ناخالص داخلی به قیمت‌های جاری می‌شود که مطابق منطق اقتصادی و رویه‌‌های تاریخی پایدار نبوده و در طول زمان موجب تحقق رکود و تعدیل ارزش بازار سهام می‌شود. ۴- نسبت ارزش روز بازار سرمایه به کل نقدینگی: ارزش روز بازار سهام از ضرب کردن تعداد سهام شرکت‌ها در قیمت آنها به صورت تجمیعی به دست می‌آید. تفسیر ساده این رقم به ما می‌گوید که برای خریداری کل سهام موجود در بورس در هر زمان چه پولی مورد نیاز است. ارزش روز بورس تهران در سالیان طولانی در محدوده کمتر از ۱۰۰ هزار میلیارد تومان بوده است. اما در ۱۴ ماه اخیر، به لطف رشد شدید قیمت‌های سهام و نیز ورود برخی شرکت‌های بزرگ به بازار سرمایه، این متغیر با جهش خیره‌کننده‌ای مواجه شده است. بر این اساس، در پایان هفته گذشته، مجموع ارزش روز بورس و فرابورس به مرز اعجاب‌انگیز ۴۳۴ هزار میلیارد تومان رسید. اهمیت این رقم زمانی روشن‌تر می‌شود که به حجم کل نقدینگی کشور (۵۰۰ هزار میلیارد تومان برپایه آخرین آمار) توجه کنیم. به این ترتیب برای نخستین بار در طول تاریخ اقتصادی ایران، نسبت ارزش بازار سرمایه به کل نقدینگی به ۸۷ درصد رسیده است. البته با عنایت به سهام شناور حداقل ۱۵ درصدی کل بازار، می‌توان گفت ارزش سهام قابل معامله ۶۵هزار میلیارد تومان است. از آنجا که وجوه لازم برای خرید سهام از پایه پولی (و نه سپرده‌های بلند‌مدت بانکی یا همان شبه پول) تامین می‌شود، نسبت ارزش سهام قابل معامله به کل پایه پولی ۶۵ درصد به دست می‌آید که رقمی قابل تامل است. این روند به خوبی از سرازیر شدن بخش قابل توجهی از نقدینگی کشور به سمت بازار سهام حکایت می‌کند و حجم معاملات بیش از ۵۰۰ میلیارد تومانی این روزهای بورس هم گواهی بر همین مطلب است. مطالعه روندها نشان‌ می‌دهد ارزش بازار سهام نسبت به کل نقدینگی کشور با شتاب زیادی از سال گذشته افزایش یافته و سهم بورس از کل نقدینگی را افزایش داده و باعث فاصله گرفتن نسبت مورد بحث از میانگین‌‌های تاریخی خود شده است. طبیعتا بخشی از این رشد ارزش بازار به دلیل ورود شرکت‌های جدید است، اما نقش اصلی را در این میان افزایش سه برابری قیمت‌های سهام از نیمه مرداد ۹۱ تا کنون ایفا می‌کند؛ امری که تداوم آن با عنایت به روند کند رشد نقدینگی کشور پرچالش به نظر می‌رسد. به عبارت دیگر، ارزش کل بازار سرمایه امروز تنها ۱۳ درصد با حجم کل اعتبارات موجود در کشور فاصله دارد. امری که نشان‌دهنده افزایش قابل ملاحظه ارزش دارایی سهامداران عمده (البته روی کاغذ) است و طبیعتا انگیزه برای افزایش عرضه از سوی سهامداران نهادی را فراهم خواهد کرد. به عنوان نتیجه‌گیری، با توجه به چهار متغیر تحلیلی مورد‌بحث، می‌توان گفت جهت فعلی قیمت‌های سهام از منظر ارزش‌گذاری در مسیر فاصله گرفتن از میانگین‌‌های تاریخی خود است. بنابراین، تداوم رونق حاکم بر بورس تهران نیازمند رشد فزاینده سودآوری شرکت‌ها، ایجاد رونق اقتصادی مطلوب در سطح کلان یا کاهش معنادار نرخ سود بانکی است که تحقق هیچ یک در کوتاه‌مدت آسان به نظر نمی‌رسد. در این میان، کسری بودجه دولت که منجر به تعریف هزینه‌‌های جدید در بودجه سال آینده برای اکثر صنایع خواهد شد (نظیر افزایش قیمت خوراک پتروشیمی، افزایش حق بهره‌برداری از معادن، رشد قیمت حامل‌های انرژی و ...)، در کنار چشم‌انداز ثبات ارزی (که امکان رشد قیمت‌های فروش را محدود می‌کند) ریسک‌های مهمی را در جهت کنترل خوش‌بینی نسبت به پتانسیل افزایش سودآوری شرکت‌ها در سال ۹۳ مطرح می‌کند؛ از این رو می‌توان توصیه به احتیاط و پرهیز از شتابزدگی و تصمیم‌گیری عجولانه بر مبنای جو کنونی بازار سهام را نزد سرمایه‌گذاران مطرح کرد. بدیهی است این تحلیل در مورد کلیت بازار ارائه شده و شرایط هر یک از سهام بر اساس داده‌های اقتصادی یک شرکت خاص متفاوت خواهد بود. Shervin.shahriari@turquoisepartners.com

بورس به سقف خود نزدیک شد؟

بورس به سقف خود نزدیک شد؟