مطالبات ارکان بازار سرمایه از دولت روحانی (۲)
بازار شفافسازی واقعی میخواهد نه...
علیرضا باغانی سرانجام انتظارها برای استقرار دولت تدبیر و امید و معرفی کابینه پیشنهادی به سر آمد و تا چند روز دیگر همه مردان دولت روحانی مشخص میشوند. در این میان علی طیبنیا به عنوان وزیر پیشنهادی اقتصاد معرفی شده است. او چهره معتدل، آکادمیک و البته عملگرا است و به نظر میرسد که دو ویژگی اعتدالگرایی و عملگرایی او با تکیه بر دانشهای فراگرفته در طول سال های گذشته، میتواند به او کمک شایان توجهی کند. در حال حاضر جمعیت سهامداران کشور به حدود ۷ میلیون نفر رسیده که چیزی در حدود ۹ درصد از جمعیت کل کشور را شامل میشود و البته کمتر از ۱۰ درصد از این جمعیت به عنوان معاملهگران فعال در بازار سرمایه شناخته میشوند.
علیرضا باغانی سرانجام انتظارها برای استقرار دولت تدبیر و امید و معرفی کابینه پیشنهادی به سر آمد و تا چند روز دیگر همه مردان دولت روحانی مشخص میشوند. در این میان علی طیبنیا به عنوان وزیر پیشنهادی اقتصاد معرفی شده است. او چهره معتدل، آکادمیک و البته عملگرا است و به نظر میرسد که دو ویژگی اعتدالگرایی و عملگرایی او با تکیه بر دانشهای فراگرفته در طول سال های گذشته، میتواند به او کمک شایان توجهی کند. در حال حاضر جمعیت سهامداران کشور به حدود ۷ میلیون نفر رسیده که چیزی در حدود ۹ درصد از جمعیت کل کشور را شامل میشود و البته کمتر از ۱۰ درصد از این جمعیت به عنوان معاملهگران فعال در بازار سرمایه شناخته میشوند. مرور برنامههای پیشنهادی وزیر اقتصاد و دارایی نشان میدهد که طیبنیا و تیم مشاورانش درک درستی از وضعیت کنونی بازار سرمایه دارند و ایجاد تغییر و تحولات اساسی در آن را لازم و ضروری میدانند. طیبنیا در برنامههای خود اعلام کرده است: «بازار مالی ایران برای پاسخگویی به نیازهای مربوط از توانایی لازم برخوردار نیست، به همین دلیل، بنگاههای اقتصادی کشور عمدتا بانک محور شدهاند؛ طبیعی است این وضعیت نمیتواند دوام داشته باشد. اکنون توازن بین بازار پول و سرمایه یک اولویت است. بازار پول و سرمایه همانند دو بال برای حرکت اقتصاد عمل مینماید. بنابراین، این دو بال باید هماهنگ عمل کنند. اکنون بیشتر بار نظام اقتصادی بر دوش بازار پول قرار دارد و بازار سرمایه که توسعه آن نشانه کارآیی اقتصاد است، از جایگاه مناسبی در اقتصاد برخوردار نیست؛ بنابراین تلاش برای توازن و هماهنگی این دو بازار چه از لحاظ وزن و چه از لحاظ جهتگیریها و با هدف بهسازی ساختار مالی کشور و افزایش نقش بازار سرمایه در تامین مالی صنعت، اقدامات و اولویتهای راهبردی زیادی در دستور کار قرار خواهد گرفت.» طیبنیا در یکی از سرفصلهای کلی برنامه خود برای اداره بازار سرمایه به شفافیت اطلاعاتی در بازار سرمایه تاکید میکند. بدون تردید اشاره آن به ضعف های اساسی سیستم فعلی بورس از لحاظ شفافیت کامل است. درز اطلاعات، وجود اطلاعات نهانی، دسترسی برخی گروهها به این اطلاعات، شفاف نبودن ساز وکار توقف و بازگشایی نمادها، مشتی از خروارها ضعف سیستم نظارتی بازار سرمایه است در شرایط فعلی.در ۸ سال گذشته بارها دیدیم و شنیدیم سهمی قبل از اینکه اطلاعات آن به طور منصفانه در بازار توزیع شود، صف خرید یا صف فروش شد و پس از آن تازه سیستم نظارتی بورس وارد عمل شد و از طریق راهکارهایی مثل توقف و بازگشایی نماد یا دریافت اطلاعیههای موسوم به شفاف سازی نسبت به انجام امور نظارتی اقدام کرد. از سویی دیگر شاهد بودیم که بورس در برخی موارد برای پوشش ضعف در حوزه نظارت و گزارشگیری از شرکتها به روشهای مرسوم در کشورهای جهان سوم مثل محدودیت رسانهها روی آورد. محدودیتهایی که این روزها در کشورهای توسعه یافته و حتی در حال توسعه به ندرت به چشم میخورد. در اینجا برای واکاوی شفافیت بهتر است نگاهی عمیقتر به این موضوع داشته باشیم.وقتی بحث شفافیت به میان میآید، گوشها و چشمها حساس میشود. به این معنی که همه خرده میگیرند که یعنی ما سالم نیستیم؟ در حالی که اساسا بحثها در حوزه شفافیت بازار سرمایه به فساد یا مواردی از این دست برنمیگردد بلکه در یک جمله نیت ما از این نوشتار تاکید بر سالمسازی معاملات سهام، کالا و بخش های دیگر بازار سرمایه است و این که بدون هیچ رانتی اطلاعات موردنیاز در اختیار فعالان بازار سرمایه قرار گیرد. اینکه در بورس سهمی صف خرید سنگین میشود و تازه بعد از چند ساعت یا در برخی موارد دو یا سه روز سیستم نظارتی اقدام به دریافت شفافسازی یا توقف نماد میکند، یک ضعف بزرگ برای بورس است. یعنی این که نهاد ناظر بازار سرمایه نتوانسته عدالت لازم برای توزیع اطلاعات ویژه را برای همه فعالان بازار سرمایه فراهم کند و این اطلاعات قبل از این که بورس و بعد از آن کلیت بازار به آن دسترسی داشته باشند، نصیب سهامداران ویژه شده است. این به ضعف بورس برمیگردد و این که این نهاد نتوانسته باوجود اختیارات و ظرفیتهای قانونی وسیع، این وظیفه خود را به درستی انجام دهد و این طور شد که ضعف موجود سبب روی آوردن این سازمان به محدودیتهای رسانهای و سایر محدودیت ها مثل جلوگیری از تحلیل شده است. برخی از مدیران سازمان بورس معتقدند که چون بازار سرمایه حساس است رسانهها در پوشش اخبار این حوزه باید با دقت عمل کنند تا بورس هیجان زده نشود یا بالعکس آسیب نبیند. حال آن که نهاد ناظر بازار سرمایه به جای وقت گذاشتن روی این موضوعات بهتر بود از طریق افزایش عمق بازار، بورس و بورسهایی را طراحی میکرد که با یک خبر و شایعه تحت تاثیر قرار نگیرند. یعنی اگر بازار سرمایه کمعمق ما این روزها نوسانی است و از یک خبر یا حتی یک شایعه اثر میپذیرد، مشکل از رسانهها نیست بلکه مشکل از عدم انجام اقدامات لازم برای عمق بخشیدن به بازار است. ادارهکنندگان بازار سرمایه باید به گونهای بازار سهام را طراحی و اداره میکردند که با یک خبر و شایعه دگرگون نشود. اینجاست که مقوله شفافیت خود را بیش از پیش نشان میدهد. البته شفافیت و لزوم به کارگیری آن فقط محدود به حوزه انتشار اطلاعات نیست،بلکه مواردی همچون نحوه محاسبه شاخص میتواند در مقوله مهم شفافسازی خود را بیش از پیش نمایان کند. بورس ما از سال ۶۹ شاخصی دارد که دماسنج این بازار محسوب میشود. این شاخص در طول زمان با تعدیلهایی مواجه شده و از پستیها و بلندیهایی عبور کرده تا بالاخره در ارتفاع ۵۹ هزار واحدی اتراق کند. اما این شاخص چیست؟ چه کارکردی دارد؟ چگونه محاسبه میشود و چقدر مسوولان بازار این دماسنج را قبول دارند؟ خود دارای حرف و حدیثهای فراوانی است. البته مرکز پژوهشهای مجلس سال گذشته نحوه محاسبه شاخص را به چالش کشید و آن را دارای اشکالاتی دانست. حال اگر صحبت از شفافیت در میان است بهتر است قبل از هرچیز شاخص کنونی بورس مورد شفافیت قرار گیرد. ماهیت شاخص، کارکرد آن، اینکه چقدر میتوان به این نشانگر اعتماد کرد و اساسا از ابتدا تاکنون چه دخل و تصرفهایی در شاخص و با چه هدفی صورت گرفته به نظر میرسد که باید یک بار برای همیشه شفافسازی شود و اینکه اساسا این شاخص چقدر معیار و ملاک برای تشخیص اوضاع کلی بازار سرمایه محسوب میشود.آقایان در جایی میگویند که در بورس نباید فقط به شاخص متکی بود، اما در جایی دیگر همان افراد برای فرابورس شاخص طراحی میکنند. یا در رخدادی دیگر سال گذشته سهام پالایشگاه ها در بازار سرمایه پذیرش شد،آن هم در شرایطی کاملا غیر شفاف. شرایطی که سبب شد نمادی مثل پالایش نفت تهران پس از حضوری ۱۰ ماهه در فرابورس ایران فقط ۳۳ روز قابل معامله باشد و سرمایه سهامداران را برای مدت زیادی بلوکه کند. مخلص کلام اینکه مهمترین مطالبه فعالان بازار سرمایه از ادارهکنندگان بازار،شفافیت آن هم به معنای واقعی کلمه است. در بازار سرمایه که عنوان شفافترین بازار سرمایهگذاری کشور را یدک میکشد، شایسته نیست که حرف و حدیثهایی برای شفافیت وجود داشته باشد. اگر در نهایت بخواهیم تیتروار عنوان کنیم؛ جریان اطلاعات نهانی در بازار سرمایه، شاخص بورس و بحثهای مربوط به مهندسی شاخص (اخیرا نماد هلدینگ خلیج فارس در روز مثبت بازار بازگشایی شد که تاثیر قابل ملاحظه منفی بر شاخص بورس داشت و انتقاداتی را هم در پی داشت) و کنترل آن، و مواردی از این دست همه از جمله دغدغههای بازار در حوزه شفافیت است.
ارسال نظر