رسانهها را بپذیرید
علیرضا باغانی پیشتر در نوشتاری با عنوان «بورس حساس است، مراقب باشید» به بررسی تغییر و تحولاتی پرداختیم که نهاد ناظر بازار سرمایه پیش رو دارد. این نوشتار حاکی از آن بود که تغییر در مدیریت سازمان بورس و اوراق بهادار به عنوان یکی از مهمترین سازمانهای تحت نظارت وزیر امور اقتصادی و دارایی حق وزیر دولت دکتر حسن روحانی است، اما لازم است در این تغییرات به سبقه و عملکرد نسبتا خوب و مناسب مدیران فعلی هم توجه شود و اگر هم تغییری قرار است اتفاق بیفتد این موضوع با حساسیت بیشتری دنبال شود. همان طور که وعده داده بودیم در سلسله نوشتارهایی که تا انتخاب کابینه دولت دکتر حسن روحانی ادامه خواهد داشت به بررسی مطالبات ارکان مختلف بازار سرمایه از کابینه روحانی و بهطور مشخص وزیر جدید امور اقتصادی و دارایی میپردازیم.
علیرضا باغانی پیشتر در نوشتاری با عنوان «بورس حساس است، مراقب باشید» به بررسی تغییر و تحولاتی پرداختیم که نهاد ناظر بازار سرمایه پیش رو دارد. این نوشتار حاکی از آن بود که تغییر در مدیریت سازمان بورس و اوراق بهادار به عنوان یکی از مهمترین سازمانهای تحت نظارت وزیر امور اقتصادی و دارایی حق وزیر دولت دکتر حسن روحانی است، اما لازم است در این تغییرات به سبقه و عملکرد نسبتا خوب و مناسب مدیران فعلی هم توجه شود و اگر هم تغییری قرار است اتفاق بیفتد این موضوع با حساسیت بیشتری دنبال شود. همان طور که وعده داده بودیم در سلسله نوشتارهایی که تا انتخاب کابینه دولت دکتر حسن روحانی ادامه خواهد داشت به بررسی مطالبات ارکان مختلف بازار سرمایه از کابینه روحانی و بهطور مشخص وزیر جدید امور اقتصادی و دارایی میپردازیم. برای شروع این سلسله یادداشتها، اظهارات چندی پیش دکتر حسین عبدهتبریزی دبیرکل سابق سازمان کارگزاران بورس اوراق بهادار بهانهای شد، برای اینکه نخستین یادداشت خود درباره انتظارات ارکان مختلف بازار سرمایه از دولت دکتر روحانی را به «مطالبات رسانهها» اختصاص دهیم. عبدهتبریزی در قسمتی از این مصاحبه ضمن بیان ویژگیهای دقیق رییس آینده سازمان بورس و اوراق بهادار میگوید «اگر بخواهند کاری را درست انجام بدهند، دردسرهای بسیاری هم دارد، از جمله اینکه باید فضای رسانهای را باز کنند و دائما در معرض نقد قرار گیرند. به هر حال بازار سرمایه و نظارت بر آن، آن هم در شرایطی دموکراتیک کاری بس دشوار است.» اشاره عبدهتبریزی احتمالا به محدودیتهای رسانهای است که در چند سال گذشته برای رسانههای فعال در بازار سرمایه ایجاد شده است. در این دوره چه بسیار از زبان مسوولان بورس شنیدیم که چرا رسانهها به بازار هیجان میدهند؟ چرا از یک صنعت زیاد تعریف میکنید؟ چرا از فلان صنعت چیزی نمینویسید؟ در زمان بازار بد چرا از بازار حمایت نمیکنید؟ چرا مینویسید شاخص فرو ریخت. اما جالبتر اینکه در زمانی که ضعف شفافسازی اطلاعات وجود دارد گاه به برخی مدیران بنگاههای اقتصادی تذکر داده میشد که چرا با فلان رسانه مصاحبه کردهاید و اطلاعات دادهاید؟ آغاز محدودیت جریان آزاد اطلاعات به زمانی برمیگردد که در خلال تصویب دستورالعملهای جدید تدوین شده پس از ابلاغ قانون جدید بازار اوراق بهادار، دستورالعملی هم درخصوص افشای اطلاعات نهانی تدوین شد. چکیده این دستورالعمل این است که اطلاعاتی که میتواند قیمت سهام را تحت تاثیر قرار دهد باید از طریق سیستم یکپارچه ناشران بورس منتشر شود. دقت کنید، اطلاعات نهانی؛ بدون تردید حق مقام ناظر بر بازار سرمایه است که از درز اطلاعات نهانی در بازار جلوگیری کند و در واقع اطلاعات تاثیرگذار بر سرنوشت یک نماد در شرایطی عادلانه و برای همه منتشر شود، اما اطلاعاتی که واقعا نهانی باشد نه هرگونه اطلاعاتی که قابلیت انتشار دارد. حتی این ایراد را وارد کردهاند که گزارشهای شرکتهای پیشرو پالایشگاهی که سهامداران هیجانی دارند، نباید برجستهسازی شود؟ حال ارتباط این موضوع با اطلاعات نهانی چیست، نمیدانیم!به نظر میرسد که در چند سال اخیر چند موضوع مهم در بازار سرمایه در حوزه اطلاعرسانی با یکدیگر اشتباه گرفته میشود. در بازارهای سرمایهگذاری، اساسا درز اطلاعات نهانی مشکلساز است نه اطلاعات به اصطلاح رسانهای. به هر حال مقام ناظر بازار سهام باید رسانهها را به عنوان یکی از ارکان مهم و اصلی بازار سرمایه بشناسد و قبول داشته باشد. چه بسا روزنامهها و رسانههای تخصصی مثل «دنیایاقتصاد» با اختصاص بخش قابل توجهی به بورس سالهای سال تلاش کردند تا بورس و قابلیتهای آن را به مردم آموزش دهند و بشناسانند. در همین روزنامه خودمان به یاد داریم که قبل از تولد سایت کدال، اطلاعیههای شرکتهای بورسی را به صورت دستی از تالار حافظ آن هم به صورت روزانه دریافت میکردیم تا سهامداران در روزنامه فردا از آخرین اطلاعیههای شرکتها مطلع شوند. اینکه در بازار سرمایه هرگونه اطلاعات ارزشمند باید با هماهنگی مقام ناظر منتشر شود آن هم به بهانه حساسیت این بازار، امری پذیرفتنی نیست. به نظر میرسد که این روزها در بورس حساسیت به یک «کلید واژه» تشریفاتی مبدل شده است، حال آنکه در کشور ما هماکنون مراکز حساستر از بورس هم وجود دارد که درج هرگونه اطلاعات یا تحلیل درباره آنها ممنوع نیست. به عنوان مثال شما میتوانید آمار دقیق و مشخصی از صنعت نفت ایران داشته باشید و حتی تحلیل کنید که تا ۵ سال آینده میتواند چه اتفاقی در صنعت نفت ایران رخ دهد. اما جالب است در بورس نمیتوانید درباره یک شرکت یا یک صنعت تحلیل خود را ارائه کنید، چرا چون بورس حساس است...!؟ البته در این نوشتار نمیشود خیلی از مسائل را مطرح و برخی از مصداقها را عنوان کرد، اما با توجه به مقدمه نسبتا مبسوطی که از نظرتان گذشت، میتوان مطالبات اهالی رسانه از دولت جدید را این گونه برشمرد: ۱- مدیران جدید بازار سرمایه تحمل انتقاد داشته باشند. به هر حال اگر قراراست شفافترین بازار سرمایهگذاری کشور را اداره کنند، باید بپذیرند که رسانهها هم باید آزادتر از سایر بازارها برای شفافسازی در بازار سرمایه حرکت و تلاش کنند. ۲- اگر ضعفی در سیستم نظارتی بورس وجود دارد، نباید با اعمال محدودیت برای ناشران، کارگزاران و کارشناسان جهت اطلاعرسانی و تحلیل، فضای رسانهای و انتقاد را محدود کرد بلکه حتی میشود در فضای تعامل با اصحاب رسانه از حداکثر ظرفیت موجود برای محدود کردن سفتهبازان و استفادهکنندگان از اطلاعات نهانی استفاده کرد. ۳- بورس دارای یک شاخص است و اگر آن شاخص را قبول دارید نباید زمانی که شاخص بالا میرود از هیجانی شدن بازار هراس داشته باشیم و وقتی شاخص پایین میآید، نگران از عملکرد خود به دنبال جلوگیری از انعکاس اخبار منفی شاخص در رسانهها باشیم. شاید بهتر باشد برای نشان دادن عملکرد مدیران بورس، اساسا فقط به تغییر و تحولات شاخص نگاه نکرد و برای این مهم، موارد دیگری همچون توسعه بازار سرمایه، تعداد کدهای معاملاتی، راهاندازی بورسها و بازارهای جدید و مواردی از این دست در نظر گرفته شود. ۴- و اما بزرگترین مطالبه اهالی رسانهها از مدیران بازار سرمایه پرهیز از تحرکات موازی است. در شرایط کنونی از آنجا که اطلاعات ناشران در سامانهای مجزا ارائه میشود و اخبار کلان بازار هم در رسانهای دیگر؛ در واقع فضای لازم در اختیار رسانههای مستقل و تخصصی قرار نگرفته است و عملا همه اخبار مهم خرد و کلان از طریق مجاری رسمی تحت نظر سازمان بورس منتشر میشود. حال به نظر میرسد غیر از اطلاعات مربوط به ناشران که تحت ضوابط بورس باید منتشر شود، مابقی اطلاعات خرد و کلان بازار سرمایه به طوری عادلانه باید بین جراید، خبرگزاریها و سایر رسانههای مجازی توزیع شود و همه رسانهها بنا بر استعداد و توان و پتانسیل نیروهای تخصصی خود بتوانند به کسب خبر و ارائه تحلیل در بازار سرمایه بپردازند. ادارهکنندگان بازار سرمایه باید باور داشته باشند که رسانهها ناظر بر عملکرد آنها هستند و بورس هم یکی از نهادهایی است که رسانهها نظارت بر عملکرد آنها را با حساسیت و دقت ویژهتری دنبال میکنند. بنابراین با انعکاس واقعیتهای موجود در بازار سرمایه و تحلیل رخدادها، قضاوت را بر اهل خود میسپارند. در یادداشتهای بعدی که تا زمان استمرار دولت تدبیر و امید و معرفی اعضای کابینه ادامه خواهد یافت به بررسی مطالبات سایر ارکان بازار سرمایه از دولت جدید از جمله کارگزاران، نهادهای مالی، بورسها و... میپردازیم. البته شما هم اگر پیشنهاد یا دغدغهای در این خصوص دارید، با ما در میان بگذارید.
ارسال نظر