بورس حساس است، مراقب باشید
علیرضا باغانی «بورس، سودهای رویایی و دیگر هیچ» این شاید کوتاهترین و البته بهترین تعبیر خلاصه از شرایط کنونی بازار سرمایه ایران باشد. اما چرا و چگونه بورس توانست به شرایط کنونی دست یابد و آیا رشدهای کنونی بورس واقعی است، شاید مهمترین پرسش فعالان بازار سرمایه در شرایط فعلی باشد؟ بدون تردید خوشبینی فعالان بازار سرمایه به نتایج انتخابات ریاستجمهوری اصلیترین دلیل رغبت مردم به سرمایهگذاری در بورس باشد. این روزها بدون هیچ مقدمهای هرگونه اتفاق مثبت در کشور به انتخاب حسن روحانی به عنوان رییسجمهور دولت یازدهم نسبت داده میشود.
علیرضا باغانی «بورس، سودهای رویایی و دیگر هیچ» این شاید کوتاهترین و البته بهترین تعبیر خلاصه از شرایط کنونی بازار سرمایه ایران باشد. اما چرا و چگونه بورس توانست به شرایط کنونی دست یابد و آیا رشدهای کنونی بورس واقعی است، شاید مهمترین پرسش فعالان بازار سرمایه در شرایط فعلی باشد؟ بدون تردید خوشبینی فعالان بازار سرمایه به نتایج انتخابات ریاستجمهوری اصلیترین دلیل رغبت مردم به سرمایهگذاری در بورس باشد. این روزها بدون هیچ مقدمهای هرگونه اتفاق مثبت در کشور به انتخاب حسن روحانی به عنوان رییسجمهور دولت یازدهم نسبت داده میشود. از راهیابی تیم ملی فوتبال ایران به جام جهانی گرفته تا رکوردهای خیرهکننده والیبالیستهای ایرانی و مهار سرکشیهای بازار ارز و سکه همه و همه به خوشقدمی روحانی نسبت داده میشود و حتی موجب طراحی این شعار در فضای مجاز شده که «روحانی مچکریم». در بورس تهران هم رکوردهای خیرهکننده بورس به خوشبینی فعالان بازار سرمایه نسبت به آینده تعبیر میشود. بدون تردید این اعتقاد فعالان بازار سرمایه که با روی کار آمدن دولت جدید اوضاع اقتصادی بهتر میشود، انتظاری بجا و شایسته است. قطعا دولت جدید برنامههای مدون و مشخصی برای بهبود اوضاع اقتصادی کشور دارد و بورس هم چون آئینه تمامنمای اقتصاد کشور به شمار میرود اتفاقات مثبت آینده را با خوشبینی موجود تلفیق کرده و هر روز رکوردهای جدیدی را به ثبت میرساند. از طرفی دیگر این روزها قیمت هر چیزی در مملکت ما با دلار سنجیده میشود. هر کس به دنبال خرید یک دارایی است. فروشنده یک دارایی بلافاصله نوسانات دو سال گذشته دلار را به خریدار یادآوری میکند، گویی دلار شده ملاک و معیاری برای ارزشگذاری داراییهای مردم و حتی کالاهایی که ۱۰۰ درصد تولید داخلی هستند. حال در شرایط کنونی اینکه بورس ۱۲۰ میلیارد دلاری ابتدای سال ۹۱ که در شرایط کنونی در حال حرکت به سمت ارزش دلاری یک سال گذشته خود است، بیشتر جای تعجب دارد. در حال حاضر بورس تهران دارای ارزشی معادل ۲۶۰ هزار میلیارد تومان است که با نرخ تعادلی دلار در شرایط فعلی یعنی حدود ۸۰ میلیارد دلار. تحلیلهای موجود هم حاکی از آن است که ۸۰ درصد شرکتهای بورسی متاثر از نوسانات ارزی هستند و در واقع نرخ ارز فضای کسب و کار و حاشیه سود آنها را متاثر میکند. با این تفاسیر میتوان به این نتیجه رسید که در شرایط کنونی بورس سخن گفتن از حباب محلی از اعراب ندارد. گرچه معتقدیم که قیمت سهام شماری از شرکتها هم دارای حباب قیمتی است. البته قصد نگارنده از این نوشتار تکرار مکررات و بازگو کردن و توجیه دلایل رشد بازار سرمایه نیست، چراکه خوشبختانه رفتار کنونی فعالان بازار گویای این واقعیت است که تحلیلهای اهالی بازار سهام در این خصوص عمیق شده و خود آنها با حفظ شرایط موجود، منطقی بودن شرایط فعلی را نشان میدهند. رفتارهایی که خوشبختانه منطبق بر اظهارنظرها و تحلیلهای ناظران و مجریان بازار سرمایه است. اما در شرایط کنونی شاید بورس از محل حوادث سیاسی و اقتصادی ریسکی در پیش رو نداشته باشد، اما آنچه که به عنوان دغدغه کنونی فعالان بازار سرمایه مطرح است، احتمال تغییرات مدیریتی در سازمان بورس و اوراق بهادار است. البته خوشبختانه اتفاقی که بعد از تدوین قانون جدید در بورس رخ داد موجب شد تغییرات مدیریتی بورسهای فعال در کشور به مجامع این بورسها سپرده شود، به این معنی که خوشبختانه تغییر دولتها نمیتواند تغییراتی را در بورس اوراق بهادار، بورس کالا، فرابورس و بورس انرژی به همراه داشته باشد. اما بدون شک مطلع هستید که سازمان بورس و اوراق بهادار تحت نظر شورای عالی بورس اداره میشود که ریاست این شورا با وزیر اقتصاد و دارایی است. وزیر اقتصاد و دارایی هم که به احتمال بسیار زیاد در دولت جدید تغییر خواهد کرد. از این رو احتمال تغییرات مدیریتی در سازمان بورس و اوراق بهادار که بالاترین مقام نظارتی بازار سرمایه است و در واقع عنان بازار را در اختیار دارد نیز بسیار محتمل است. بر همین مبنا دغدغه کنونی فعالان بازار سرمایه در شرایط کنونی حتیالامکان حفظ مدیران کنونی است که بدون جهتگیریهای سیاسی دولت نهم و دهم به خوبی توانست در فضایی کاملا تخصصی بازار سرمایه کشور را اداره کند، نگرانی که حتی حسین عبدهتبریزی دبیرکل سابق سازمان بورس و اوراق بهادار که در زمان اصلاحات مسوولیت اداره بازار را بر عهده داشت به آن اذعان کرد. این نشاندهنده این واقعیت است که بورس چقدر برای بازیگرانش مهم است، حتی اگر ادارهکنندگان آن به لحاظ فکری با دیگر بازیگران اصلی آن تفاوت داشته باشند. چون در بورس تخصص است که حرف اول را میزند. این یکی از واقعیتهای دولت نهم و دهم است که بورس در شرایط خوبی اداره شده و اجرای درست قانون جدید بازار سرمایه مصوب سال ۸۴، قانون توسعه ابزارها و نهادهای مالی مصوب سال ۸۹، قانون اصل ۴۴ و ایجاد بورسها و بازارهای مالی جدید همه و همه از جمله اقدامات مفید و ارزشمند بورس است، این روزها کمتر کسی را پیدا میکنید که حداقل با بورس آشنایی نداشته باشد. اینها واقعیتهایی است که در شرایط کنونی باید به آن اعتراف کرد هرچند شاید ادارهکنندگان بازار با انتقاداتی هم مواجه باشند اما در مجموع میتوان به آنها کارنامه قابل قبولی داد و حتی از آنها در اداره بازار سرمایه در دولت یازدهم هم استفاده کرد. البته یکی از مشکلات اداره بازار سرمایه در دوره گذشته هم اختیارات بیحد و هم نهاد ناظر بود به این معنی که عملا سازمان بورس هم ناظر بود و هم مجری قانون و این رخداد کمسابقه سبب شد که بخش نظارتی بورس با انتقادات گستردهای روبهرو شود و حتی در برخی موارد اقداماتی توسط این سازمان انجام شود که این اقدامات بهزعم نایب رییس کمیسیون اقتصادی مجلس فراقانونی هم خوانده شود و اعتراضاتی را برانگیزد. بر این اساس بدون شک در دولت جدید سطح اختیارات سازمان بورس هم باید مورد بررسی و قطعا بازنگری جدی قرار گیرد و در یادداشتهای بعدی قطعا به بررسی مطالبات ارکان مختص بازار از دولت روحانی میپردازیم: اما در اینجا بار دیگر تاکید میکنم که بدون شک اگر تغییرات مدیریتی در بازار سرمایه توسط دولت محترم دکتر روحانی با حساسیت بیشتری نسبت به سایر مراکز و دستگاههای دولت صورت گیرد، نتیجه آن در عملکرد اقتصاد این دولت و اداره بهتر دماسنج اقتصاد کشور خود را نشان خواهد داد.
ارسال نظر