علی دهدشتی‌نژاد صنعت سیمان به عنوان یکی از صنایع پایه، نقش اساسی را در توسعه زیر بنای اقتصادی هرکشور برعهده دارد. این صعنت در کشور ما همواره در حال توسعه بوده، به طوری که طی سال‌های اخیر، ایران در بین ۲۰ کشور تولید‌کننده بزرگ دنیا، از رتبه ۹ جهانی در سال ۲۰۰۹ به رتبه 3 جهانی در سال 2011 بعد از کشورهای چین و هند ارتقا یافته است.
از این‌رو، سیمان و بازار آن یکی از مهم‌ترین کالاها و بازارهای کالایی در اقتصاد ایران به حساب می‌آید. اهمیت این کالا از ویژگی این محصول به عنوان یکی از تامین‌کنندگان نیازهای اساسی فعالیت‌های سازه‌ای ناشی می‌شود. علاوه بر آن، قیمت سیمان به طور مستقیم در قیمت تمام شده بسیاری از طرح‌ها اثر دارد؛ به گونه‌ای که تغییرات و تکانه‌های وارده بر این صنعت (اعم از تغییرات تولید، مصرف، همچنین قیمت) بلافاصله بر پیکره‌ صنایع پیشین و پسین مرتبط با آن منعکس خواهد شد.
در سال‌های گذشته به دلیل سیاست‌های دولت و نگاه انقباضی حاکم بر صنعت سیمان فاصله زیادی بین سرمایه‌گذاری‌های انجام‌شده با ارزش بازار سیمان در کشور به وجود آمده بود، اما در حال حاضر دوره بحران در صنعت سیمان ایران سپری شده است، به طوری که عرضه سیمان بر مصرف آن در بازار داخلی پیشی گرفته و این امر، موجب افزایش صادرات گردیده است. به این معنا که در سه‌ماهه نخست امسال صادرات سیمان کشور بالغ بر ۳/۵ میلیون‌ تن بوده است و پیش‌بینی می‌شود صادرات سیمان کشور در سال جاری از مرز ۲۰‌میلیون تن بگذرد که در صورت تحقق این هدف، شاهد رشد ۶۰‌درصدی صادرات این صنعت خواهیم بود.
از طرف دیگر، با اجرای طرح‌های جدید سیمانی، ظرفیت تولید سیمان تا پایان سال ۹۲ به ۸۵ میلیون تن می‌رسد که این امر پیش‌بینی تحقق تولید حدود ۷۷ میلیون تن سیمان برای سال ۹۲ از سوی واحدهای فعال سیمانی کشور را به همراه دارد. از طرف دیگر، ظرفیت تولید در سال ۹۱ حدود ۸۰ میلیون تن بوده که ۷۱ میلیون تن سیمان در کشور تولید شده است که در مقایسه با سال قبل حدود شش درصد افزایش نشان می‌دهد. همچنین پیش‌بینی می‌شود، ظرفیت تولید سیمان تا پایان برنامه پنجم توسعه از مرز ۱۱۰ میلیون تن نیز فراتر رود.

جایگاه صنعت سیمان در بازار سرمایه
ارزش جاری صنعت سیمان در بازار سهام در حال حاضر ۸۶ هزار میلیارد ریال است که حدود ۵/۲ درصد ارزش جاری کل بازار را تشکیل می‌دهد. این صنعت ظرف ۵ سال گذشته حدود ۳۹۲ درصد بازدهی داشته است که در مقایسه با بازدهی صنایع پیشتاز دیگر در همین بازه زمانی، بازدهی پایین تری بوده است.
از طرف دیگر، ارزش بازار این صنعت با نرخ ۲۸ درصد در سال ظرف ۵ سال گذشته رو به افزایش بوده است. نسبت ارزش معاملات روزانه این صنعت به کل معاملات نیز حدود ۴۲/۱ درصد است که پیش‌بینی می‌شود این مقدار در ماه‌های آتی رشد بیشتری داشته باشد.
در چند سال اخیر به جز در زمانی که به واسطه افزایش قیمت محصولات، سرمایه‌گذاری در این صنعت مورد اقبال اهالی بازار سرمایه قرار گرفت، در دیگر زمان‌ها به دلایلی که در زیر آّمده است، صنعت سیمان آن‌طور که باید، مورد توجه سرمایه‌گذاران واقع نمی‌شد. (مشکلات اصلی از حیث بازار سرمایه)
۱- هدفمندی یارانه‌ها و تاثیرپذیری بیشتر صنعت سیمان از این امر
۲- نگاه انقباضی دولت به این صنعت
۳- افزایش نرخ ارز و به تبع آن افزایش میزان بدهی‌های ارزی شرکت‌های این صنعت
۴- تصویب مصوبه بازپرداخت تسهیلات ارزی با نرخ مبادله ای
۵- نحوه قیمت‌گذاری محصولات
۶- مشکلات تولید و کمبود عرضه سیمان و غیره.
بنابراین، سوال اول در این خصوص این است که آیا مشکلات اخیر هنوز هم به قوت خود باقی است یا اتفاقات و قوانین جدید، نه تنها بخش عمده‌ای از مشکلات را حل کرده بلکه موجب پدیدار شدن یک دورنمای مثبت هم شده است؟
پاسخ به این سوال در خلال مطالب آتی مقاله به‌طور کامل آمده است اما به طور کلی از دیدگاه بازار سرمایه عمده مشکلات مذکور این صنعت از بین رفته و راه را برای افزایش قیمت سهام و رشد آتی آن هموار ساخته است. به این معنا که با اجرای طرح و پروژه‌های جدید، ظرفیت تولید سیمان کشور افزایش یافته و در نتیجه امروزه با تولید بیشتر، عرضه از تقاضا پیشی گرفته که موجب صادرات بیشتر و سودآوری بیشتر می‌شود. از طرف دیگر، تغییر در نحوه بازپرداخت تسهیلات ارزی و اصلاح در استاندارد ۱۶حسابداری در مورد نحوه اعمال زیان ناشی از تسعیر ارز در حساب‌های خود، تاثیر بسزایی بر میزان سودآوری سال جاری این صنعت خواهد داشت.


با بررسی جدول شماره ۳ موارد زیر استنباط می‌شود:
۱- میانگین P/E صنعت ۲/۷ می‌باشد که ۹ درصد از P/E بازار بیشتر است و ناشی از انتظار رشد سودآوری آتی صنعت بوده و در ماه‌های آتی به‌واسطه تعدیل مثبت EPS این نسبت پایین خواهد آمد..
۲- قیمت سهام این صنعت کمی بیش از سه برابر ارزش دفتری سهام و دو برابر میزان فروش هر سهم در بازار معامله می‌شود.
۳- نسبت PEG این صنعت معادل ۶۵/۰ می‌باشد که برای شرایط اقتصادی کنونی کمی پایین‌تر از انتظار است که مشخصا با تغییرات بنیادی حادث شده در این صنعت، ظرف سال جاری این نسبت نیز تعدیل خواهد شد.
۴- ضریب بتا این صنعت ۵/۰ می‌باشد که نشان می‌دهد میزان نوسان این صنعت دقیقا نصف میزان نوسان شاخص کل می‌باشد که این مساله به دلیل عدم استقبال معامله گران از این صنعت در چند سال گذشته بوده است.
سوال دوم این است که چه عواملی در این صنعت در سال جاری می‌توانند سودآوری صنعت را ارتقا داده یا موجب تهدید این صنعت شوند؟
برای پاسخ به این سوال عوامل کیفی صنعت را در قالب مزایا و تهدیدهای آن مورد ارزیابی قرار می‌دهیم.

مزیت‌های صنعت
۱- رشد ظرفیت اسمی و تولید سیمان در کشور باعث افزایش مازاد عرضه در داخل خواهد شد که راه را برای صادرات بیشتر هموار می‌سازد.
۲- بستر‌سازی مناسب برای صادرات در شرکت‌های سیمانی و جذابیت صادرات با توجه به نوسانات اخیر نرخ ارز و پیش‌بینی رشد ۶۰ درصدی در صادرات سال جاری سیمان کشور موجب افزایش درآمد و سودآوری بیشتر شرکت‌های صادرات محور سیمانی خواهد شد. بنابراین این گروه از شرکت‌ها، احتمالا رشد قیمتی چشمگیری را در سال جاری تجربه خواهند کرد.
۳- از سوی دیگر بالاتر بودن قیمت جهانی سیمان نسبت به قیمت‌های داخلی و افزایش سه تا ۱۰ دلاری قیمت هر تن صادرات سیمان باعث بهبود عملکرد صادراتی و مالی تولیدکنندگان سیمان شده است.
۴- دو برابر شدن دوره بازپرداخت تسهیلات ارزی موجب افزایش بهره وری و سودآوری این صنعت خواهد شد.
۵- افزایش مصرف در کشورهایی چون عراق و عربستان به‌دلیل افزایش درآمدهای نفتی و افزایش ساخت و ساز موجب افزایش واردات سیمان از ایران خواهد شد و همچنین، شناسایی بازارهای صادراتی جدید در نواحی شمالی کشور ازجمله آذربایجان، تاجیکستان، ترکمنستان، قزاقستان، روسیه و غیره و نواحی جنوبی از جمله قطر، کویت، عربستان و غیره و همچنین نفوذ در بازارهای رقبای اصلی از جمله ترکیه و امارات، موجب توسعه هرچه بیشتر صادرات و صنعت سیمان کشور خواهد شد.
۶- اصلاح استاندارد حسابداری شماره ۱۶ که در مجموع به نفع کلیه شرکت‌هایی خواهد بود که تغییرات شدید نرخ ارز موجب افزایش بدهی‌های ارزی و شناسایی زیان تسعیر ارز در صورت‌های مالی آنها می‌شود. حال آنکه شرکت‌های سیمانی نیز در زمره این مجموعه‌ها می‌باشند. در نتیجه این اصلاح، سود سال جاری این صنعت افزایش خواهد یافت.
۷- افزایش روز به روز ارزش جایگزینی صنعت سیمان یکی دیگر از محاسن این صنعت به شمار می‌رود که باعث کاهش ریسک شرکت‌های موجود و کاهش رقابت پذیری در این صنعت خواهد شد.
۸- امید به بهبود وضعیت اقتصادی کشور در سطح کلان و خرد می‌تواند آثار مثبتی بر سودآوری صنعت داشته باشد.

تهدیدهای صنعت
۱- بعد از هدفمندی یارانه‌ها یکی از صنایعی که بیشترین تاثیر متوجه آن شد، صنعت سیمان بوده است؛ به‌طوری‌که بسیاری از واحدها حتی در تامین هزینه‌های روزمره خود دچار مشکل شده بودند. بنابراین اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها می‌تواند بار دیگر بخشی از سودآوری این صنعت را تحت‌الشعاع قرار بدهد.
۲- اعمال تحریم‌های بین‌المللی و ایجاد مشکلات ناشی از آن هم در عملکرد داخلی صنعت و هم در کیفیت صادرات محصولات این صنعت، موجب بروز مشکلاتی بوده و هست.
بنابراین ملاحظه می‌شود که با توجه به مسائل مذکور، عملکرد صنعت سیمان در سال جاری متفاوت از سال‌های قبل خواهد بود.
سوال سوم این است که پیش‌بینی چه میزان افزایش سودآوری برای این صنعت معقول به نظر می‌رسد؟
راه‌های افزایش سودآوری این صنعت در سال جاری عبارت است از: ۱- افزایش تولید و فروش بیشتر ۲- افزایش قیمت محصولات داخلی ۳- انتفاع از ارز گران تر در شرکت‌های صادراتی ۴- استفاده از مزایای اصلاح استاندارد ۱۶ حسابداری صرفا در سال جاری ۵- استفاده از افزایش قیمت محصولات صادراتی.
بنابراین وقوع هر یک از این عوامل یا وقوع همگی آنها در یک شرکت می‌تواند نقش بسزایی بر میزان سودآوری شرکت‌های این صنعت داشته باشد.
برای بررسی این عوامل ابتدا روند تولید، فروش و سود و زیان صنعت را مورد ارزیابی قرار می‌دهیم.
همانطور که ملاحظه می‌شود عوامل موجود در جدول شماره ۴ در سال ۹۰ به لحاظ مشکلات گفته شده در اول مقاله منفی بوده‌اند، ولی در سال ۹۱ همگی این عوامل به لحاظ بهبود شرایط، مثبت شده و میزان سود خالص ۳۱ درصد نسبت به سال ۹۰ افزایش داشته است. همچنین این شرایط در پیش‌بینی سال ۹۲ این صنعت تا حدودی تکرار شده است به این معنا که میزان تولید ۵ درصد، مقدار فروش ۱ درصد، مبلغ فروش ۱۳ درصد و در نهایت سود خالص به میزان ۱۹ درصد بیشتر از سال گذشته توسط شرکت‌های این صنعت پیش‌بینی شده است.
اما از طرف دیگر، اوضاع مثبت این صنعت در میزان فروش و میزان صادرات و نرخ تسعیر ارز ناشی از صادرات و مستهلک کردن زیان ناشی از تسهیلات ارزی طی چند سال می‌تواند میزان پیش‌بینی افزایش ۱۹ درصدی سود این صنعت را بالاتر برده و تعدیل مثبت برای این صنعت ایجاد کند.

بررسی عوامل موثر بر سودآوری صنعت
۱- افزایش تولید: با توجه به گزارش‌های مالی جدید این صنعت میزان تولید به‌طور حتم از پیش‌بینی ۵ درصد رشد این صنعت، بیشتر خواهد بود که این روند می‌تواند میزان مبلغ فروش شرکت‌ها را حداقل ۲۰ درصد افزایش دهد. افزایش ۲۰ درصد مبلغ فروش با توجه به حاشیه سود خالص ۳۱ درصدی می‌تواند سود خالص شرکت‌ها را ۲/۶ درصد افزایش دهد.
۲- افزایش نرخ تسعیر ارز: شرکت‌های صادراتی این گروه به‌طور میانگین ۳۵ درصد از محصولات خود را صادر می‌کنند. در نتیجه، طبق جدول بالا افزایش ۲۰ درصد تفاوت در نرخ تسعیر ارز، فروش صنعت را به میزان ۷ درصد رشد خواهد داد که سود عملیاتی صنعت را با توجه به حاشیه سود عملیاتی ۳۳ درصد، مقدار ۲۱ درصد افزایش خواهد داد. بدیهی است در این حالت کلیه هزینه‌ها ثابت فرض می‌شود ولی در عمل ممکن است، یکی دو درصد هزینه جانبی ایجاد کند.
۳- افزایش نرخ محصولات: افزایش ۱۴ تا ۵/۲۱ درصدی قیمت سیمان در اوایل سال جاری می‌تواند دست کم بر اساس حاشیه سود عملیاتی صنعت که معادل ۳۳ درصد می‌باشد، سودآوری را ۴۲ تا ۶۰ درصد افزایش دهد. بدیهی است در این حالت کلیه هزینه‌ها ثابت فرض می‌شود ولی در عمل ممکن است، یکی دو درصد هزینه جانبی ایجاد کند.
۴- تاثیر اصلاح استاندارد ۱۶ حسابداری: براساس این اصلاحیه شرکت‌ها می‌توانند تغییرات شدید نرخ ارز را که باعث افزایش بدهی‌های ارزی از یک سو و از سوی دیگر شناسایی زیان تسعیر ارز سنگین در یک دوره مالی می‌شد را به بهای تمام شده دارایی‌های مربوطه اضافه نمایند. اصلاح انجام شده در استاندارد مذکور به این ترتیب است که بدهی‌های ارزی از این پس به حساب قیمت تمام شده دارایی‌ها برود، حال آنکه پیش از این در یک دوره مالی منظور می‌شد و در نتیجه این نحوه گزارشگری ممکن بود سود و زیان یک دوره را تحت تأثیر نوسان بهای ارز قرار دهد. اما به دلیل ابهاماتی از قبیل میزان بدهی، زمان ایجاد بدهی، نوع قرارداد تسهیلات، کاری که با تسهیلات دریافتی صورت گرفته است از یک طرف و عدم اعلام جزئیات این اصلاحیه از طرف دیگر امکان محاسبه دقیق اثر مالی بر سودآوری این صنعت در حال حاضر میسر نیست ولی آنچه مشخص است این است که مطابق این اصلاحیه سود صنعت فقط در سال جاری (سال اول) افزایش خواهد یافت و در سال‌های آتی با توجه به افزایش استهلاک دارایی‌ها سود سنوات آتی کاهش پیدا می کند.
ولی با توجه به استهلاک دارایی‌ها طی یک دوره حداقل ۸ تا ۱۰ ساله اثر آن بر کاهش سود سال‌های آتی کم خواهد بود و در صورت کاهش نرخ ارز، میزان کاهش سود سنوات آتی نیز کمتر خواهد شد. نکته مهمی که در این خصوص باید به آن توجه داشت این است که به واسطه این اصلاحیه درآمد واقعی عاید شرکت نمی‌شود، بلکه به دلیل نشان دادن زیان ناشی از تسعیر ارز به مبلغ کمتر، موجب نشان دادن سود بیشتر می‌شود. بنابراین تنها نحوه ثبت هزینه‌ها و بدهی‌ها تغییر می‌کند.

تحلیل تکنیکال صنعت
همان‌طور که ملاحظه می‌شود این صنعت در موج ABC آخر به مقاومت قبلی خود برخورد کرده است که در صورت شکست این مقاومت هدف قیمتی آن خط ۶/۱۲۳ و ۲/۱۳۸ فیبوناچی که رقم ۸۵۰ و سپس ۸۸۰ است، خواهد بود.