یکی از مباحثی که در زمان عرضه اولیه سهام در بورس (IPO) مطرح می‌شود، نحوه ارزش‌گذاری سهام است. ساده‌ترین روش ارزش‌گذاری سهام استفاده از روش قیاسی است. در این روش سهام شرکت تازه‌وارد با قیمت سهام سایر شرکت‌های حاضر در بورس که دارای زمینه فعالیت مشابه هستند، مقایسه می‌شود و براساس این مقایسه، مبنایی برای احتساب نسبت قیمت به درآمد برای شرکت تازه‌وارد به دست می‌آید.

حال اگر شرکت تازه‌وارد، از حضور شرکت‌های مشابه خود در بورس بی‌بهره باشد یا نیاز به تحلیل دقیق‌‌تر و ارزش‌گذاری مستدل‌تری احساس شود، باید با استفاده از صورت‌های مالی و پیش‌بینی عایدات آتی شرکت، از مدل‌های ارزش‌گذاری بهره برد.
یکی از مواردی که همواره در مورد شرکت‌های تازه‌وارد مورد بحث است و تاثیر آن در اعداد و ارقام موجود در صورت‌های مالی مشهود نیست، ویژگی‌های مدیران ارشد و هیات‌مدیره و نحوه اداره شرکت از سوی این افراد است. در حقیقت اعداد و ارقام موجود در صورت‌های مالی نتیجه عملکرد این افراد در راهبری شرکت است و نادیده در گرفتن تاثیر آنها در بهبود یا تنزل سودآوری، امری غیرممکن است.
برای توضیح بیشتر به عنوان نمونه می‌توان به شرکت‌هایی که ساختار پیمانکاری دارند، اشاره کرد. شرکت‌های پیمانکاری معمولا به دلیل عدم ‌ارتباط مستمر مدیران ارشد اجرایی با کارفرمایان، شرکت‌هایی متکی به فرد هستند، به این معنا که مدیران این شرکت‌ها نه تنها در جریان نحوه انعقاد قراردادها و پیمانی‌ها هستند.
بلکه اشراف کاملی نیز نسبت به جزئیات و مراحل اجرای کار و وضعیت مالی شرکت متبوع خود دارند. به بیان دیگر ریسک مدیریت این شرکت‌ها بسیار بالا است که این موضوع می‌تواند به صورت یک نقطه ضعف و قوت تلقی شود. نقطه قوت این موضوع در صورت عملکرد مثبت مدیریت شرکت، احساس اطمینان سهامداران و ذی‌نفعان شرکت از تداوم سودآوری است؛ اما در نقطه مقابل تغییرات این مدیران به هر دلیلی می‌تواند سودآوری این شرکت‌ها را با تهدید مواجه سازد. اهمیت موارد فوق زمانی بارز می‌شود که بورس تهران در آستانه عرضه سهام شرکت‌های بزرگ دولتی و سایر شرکت‌های بخش‌خصوصی قرار دارد. شرکت‌ها و صنایعی که بعضا تاکنون در بورس تهران عرضه نشده‌اند و حتی ممکن است به لحاظ تحلیل صورت‌های مالی برای تحلیلگران و سهامدارن غریبه باشند.