راهکارهای مقابله باپس لرزههای معامله بزرگ بورس
دنیای اقتصاد- روند معاملات سهام در بورس تهران پس از انجام معامله یکهزار میلیارد تومانی به گونهای پیش رفته که برخی از سهام مورد اقبال سرمایهگذاران دچار رکود سنگین شده است و همگان از تعمیق این رکود و سرایت آن به سایر سهم بارز بورس نگرانند و بهاین فکر میکنند که آثار و پیامدهای رکود ناشی بعد از معامله بزرگ را چگونه میتوان عقیم کرد؟ راهکارهای برونرفت از رکود
گروه بورس- علیرضا کدیور: آثار و پیامدهای رکود ناشی بعد از معامله بزرگ در بازار را چگونه میتوان عقیم کرد؟
هر چه از زمان انجام معامله ۲۰درصدی بلوک مس سپری میشود، نگرانی فعالان بازار سرمایه نسبت به نحوه تامین نقدینگی از سوی خریداران افزایش مییابد. در حقیقت روند معاملات سهام در بورس تهران پس از انجام معامله یکهزار میلیارد تومان به گونهای پیش رفته که برخی از سهام مورد اقبال سرمایهگذاران دچار رکود سنگین شده است و همگان از تعمیق این رکود و سرایت آن به سایر سهم بارز بورس نگرانند.
با توجه به اینکه عمده شرکتهای خریدار بلوک ملی مس، شرکتهای سرمایهگذاری هستند و دارایی نقدشونده آنها نیز سهام شرکتهای بورسی است، در عمل تنها روش تامین بخش نقدی معامله مزبور، فروش سهام شرکتهای بورسی است که با توجه به عمق کم و ارزش پایین معاملات روزانه بورس، تامین نقدینگی از این روش به معنای به رکود کشیده شدن کل بورس است. برای خروج از رکود دو راه فراروی تصمیمگیران قرار دارد. نخست اینکه بدون ایجاد جو فروش، نقدینگی مورد نیاز خریداران تامین شود و روش اعمال آن، اعطای تسهیلات از سوی سیستم بانکی به خریدارن است که نباید از تحمیل هزینه مالی به این شرکتها که عملا مترادف با افزایش قیمت خرید بلوک فعلی است، صرفنظر کرد.
اما در روش دوم، ایمیدرو و سازمان خصوصیسازی میتوانند با توجه به فروش نرفتن بلوک ۲۰درصدی به صورت کامل، معامله یکهزار میلیارد تومانی را ابطال کنند، چرا که یکی از شرایط معامله که همانا فروش بلوک به صورت کامل بوده، محقق نشده است.
این اقدام میتواند چند مزیت و عیب بزرگ داشته است: اولین مزیت اینکه فعالان بازار به لحاظ روانی از عدم عرضه سهام از سوی خریداران بلوک اطمینان حاصل میکنند که این مورد میتواند در کنار نقدینگی موجود در بازار، به تغییر جو کلی بورس منجر شود. درواقع جو حاکم بر بورس در حال حاضر، ترس از عرضه گسترده سهام از سوی خریداران بلوک است که به همین دلیل، بازار حالت تدافعی نسبت به خریداران بلوک اتخاذ کرده است.
دومین مزیت ابطال معامله این است که دولت به عنوان سهامدار عمده شرکت ملی مس میتواند با بازپسگیری بلوک فروخته شده، مزایده مجددی را این بار با عرضه ۵۱درصد سهام شرکت ملی مس برگزار کند که از یک سو با توجه به ارزش مدیریتی بلوک اخیر، خریداران خارجی را به خرید سهام این شرکت ترغیب کند و از سوی دیگر به دلیل ارزش مدیریتی این بلوک، اینبار با قیمت بالاتری نسبت به معامله ۲۰درصدی اقدام به فروش سهام ملی مس کند. به بیان دیگر، دولت از یکسو با ابطال معامله میتواند جو آرامش را بر بورس حاکم کند و از سوی دیگر درآمد بیشتری از محل فروش بلوک جدید ملی مس کسب کند. در این میان، ابطال یا عدم ابطال معامله نمیتواند استراتژی حاضران کنسرسیوم را در خرید سهام ملی مس توجیه کند. خریدارانی که به دلیل کمبود نقدینگی، بورس را به لحاظ روانی دچار رکود کردهاند.
همچنین باید توجه داشت که این تصمیم معایب زیادی دارد و واضحترین آن این است که ابطال این معامله نباید به صورت رویهای در عرضههای آتی سهام از سوی دولت تلقی شود، چرا که در غیر این صورت خریداران بلوکهای بعدی سایر شرکتهای دولتی نیز میتوانند با توسل به حربههایی اینچنینی، درخواست ابطال معاملهها را داشته باشند.
متاسفانه تاکنون بسیاری از معاملات بزرگ در بورس همانند مزایده پارسیان و معامله اول هپکو ابطال شده است که این موضوع به اعتبار تصمیمهای بزرگ در بازار لطمه وارد کرده است. از سوی دیگر، معایب چنین تصمیمی این نکته را فراهم میکند که نباید اقدام خریداران به خرید گران سهم توجیه کند. یعنی این سوال پیش میآید که چگونه خریداران قبل از خرید از مزایا و ریسکهای دارایی مالی تحلیلی نداشتهاند که هماکنون نسبت به تامین منابع آن دچار مشکل شده و زیان برایشان غیرقابل تحمل است؟ بنابراین پیشنهاد یک مقام مسوول که در نهایت بازار میداند که این پیشنهاد از سوی کدام نهاد ارائه شده، مبنیبر ورود ۲۰درصد مردم سهام ملی مس به سبد سهام عدالت، راه برونرفت این نحوه «خصوصیسازی» نیست!
ارسال نظر