جواد عشقی نژاد
هنگامی که صحبت از معامله اوراق بهادار می‌شود، افکار عمومی به سمت پذیره‌نویسی‌ها و یا معاملات سهام در بورس اوراق بهادار می‌رود، اما آنچه همواره برای درصد زیادی از سهامداران به عنوان علامت سوال باقی می‌ماند، معامله اوراق بهادار شرکت‌های غیربورسی است که حجم آن شاید بیشتر از اوراق پذیرفته شده در بورس نیز هست.

توجه به این نکته ضروری است که حجم بالای ورودی سرمایه در بازار اولیه با توجه به بازده حاصل از آن از طرف سرمایه‌گذاران صورت می‌گیرد که در صورت دست نیافتن به اهداف مورد نظر، اصل موضوع را زیر سوال خواهد برد. امنیت فضای سرمایه‌گذاری، کسب انتفاع متناسب با ریسک صرف شده و قرار گرفتن در فضایی با امکان جابه‌جایی سرمایه برخی از خواسته‌های یک سرمایه‌گذار حقیقی و یا حقوقی است.
بازار اولیه یکی از راه‌های تامین مالی فعالیت‌های اقتصادی است و آنچه که در ادامه این بازار نیاز خود را نشان می‌دهد، بازار ثانویه‌ای جهت‌ دادوستد اوراق بازار اولیه است. بازار ثانویه منسجم، سال‌ها با عنوان بورس اوراق بهادار فعالیت داشته و آنچه که در این فضا مشاهده می‌شود حضور حدود ۴۳۰ شرکت از بین چندین هزار شرکت در کشور است.
حال باید دید چه عواملی باعث حضور نیافتن شرکت‌ها در بازار سرمایه شده و راه‌حل تامین نیازهای سهامداران چیست؟
بسط کامل این عوامل در این مجال نبوده و آنچه که به عنوان پاسخ و راه‌حل تامین نیاز سهامداران است دارا بودن فضایی جهت عرضه و تقاضای خود نسبت به کالاهای مالی و نهایتا دادوستد سهام است که ضرورت ایجاد بازارهای فرابورس در اینجا خود را نشان می‌دهد. در مورد تاریخچه این بازارها فقط می‌توان گفت به‌رغم جوان بودن و شروع آن از سال ۱۹۰۴ میلادی با سرعتی چشمگیر در حال حرکت است. همچنین با توجه به مرتفع کردن نیازهای سهامداران ضرورت وجود آن دو چندان احساس می‌شود. مهمترین مزیت بازارهای فرابورس، عرضه تسهیلات بیشتر در بازار معاملات است، زیرا شرایط قرارداد خرید و فروش با هماهنگی طرفین معامله قابل تعیین بوده و نحوه پرداخت وجه معامله را خود انتخاب می‌کنند. البته این موضوع به ریسک اعتباری طرفین معامله مربوط می‌شود که با مسوولیت خود طرفین معامله بوده و در صورت عمل بر اساس قوانین معامله نقدی در بازار فرابورس و با استفاده از تدابیر کاهش ریسک در روش‌های مهندسی مالی می‌توان از این نگرانی دوری کرد. در مجموع بازارهای فرابورس در بیشتر کشورها دارای ویژگی‌های زیر هستند. دلیل اول به قوانین این بازار برمی‌گردد. به دلیل تسهیل قوانین این بازار تعداد شرکت‌هایی که به عرضه اوراق بهادار خود مبادرت می‌ورزند بسیار بیشتر از بورس‌های رسمی است.
موردی به هزینه‌های صرف شده از سوی شرکت‌های فعال در این بازار است.
به‌طوری که شرکت‌ها جهت پذیرفته شدن در بورس رسمی اوراق بهادار باید هزینه‌های زیادتری نسبت به بازارهای فرابورس تقبل کنند. در حالی که هزینه‌های این بازار بسیار کمتر از بورس اوراق بهادار است، ریسک و بازده این بازار هم در درجه بعدی مقایسه میان این بازار و بازار ثانویه به‌شمار می‌رود. در انجام معاملات اوراق بهادار در بورس غیررسمی به طور طبیعی باید انتظار ریسک بالایی را داشت. گروه‌های خاصی از این ریسک استقبال خواهند کرد چرا که در قبال آن سود احتمالی زیادی را نیز دارند. در این‌گونه بازارها ریسک‌های دیگری همچون ریسک افشا نشدن اطلاعات و سیستماتیک نیز وجود دارد که افزایش جذابیت گفته شده در تلاش خریداران سهام، در اخذ اطلاعات واقعی از منابع مورد وثوق و بررسی علمی بازده سرمایه‌گذاری خود است. بررسی نقدشوندگی مورد چهارم است. به شکلی که بازار غیررسمی محل عرضه و تقاضای کالاهای مالی سرمایه‌گذاران و تعیین قیمت از طریق آنها است. بنابراین تسهیل کردن شرایطی جهت افزایش ضریب نقدشوندگی
اوراق بهادار و حتی استفاده از ابزارهای مختلف مالی در دسترس، یکی دیگر از ویژگی‌های این بازار است و رونق چنین بازارهایی به نقدشوندگی اوراق در آنها بستگی خواهد داشت. در نهایت میزان گردش سرمایه و بحث‌های پیرامون آن به‌عنوان ویژگی بعدی این بازار مطرح می‌شود. اغلب اوراق بهادار خریداری شده در بازار اولیه از گردش دادوستد بسیار پایین برخوردار بوده یا به ارزش واقعی خود معامله نمی‌شوند. آنچه با یک نگاه به بازار فرابورس مشاهده می‌شود شکستن این سد و نزدیک شدن به ارقام واقعی ارزش هر سهم و همچنین دادوستد آن در طول سال است. انتقال وجوه و تامین سرمایه جهت تسهیل در تامین منابع سرمایه‌ای از محلی جدا از بازار پول و با دامنه‌ای بسیار وسیع‌تر از آن است.
*کارشناس بازار سرمایه