استمرار مصرف لوله فولادی در پروژههای نفت و گاز باعث شد
رونق بازار لوله های فولادی
ظرف سه سال گذشته افزایش قیمتهای گاز و نفت منتهی به افزایش سرمایهگذاری در زمینه اکتشاف انرژی و تولید آن شده و در نتیجه عرضهکنندگان لولههای نفت در جهان شاهد بازار پررونق این محصولات، طی این مدت بودهاند.
مترجم: علی غفوری
ظرف سه سال گذشته افزایش قیمتهای گاز و نفت منتهی به افزایش سرمایهگذاری در زمینه اکتشاف انرژی و تولید آن شده و در نتیجه عرضهکنندگان لولههای نفت در جهان شاهد بازار پررونق این محصولات، طی این مدت بودهاند.
در عرض دو سال گذشته تولیدکنندگان عمده لولههای نفتی سود خوبی را بهدست آوردهاند بهطوری که این محصول بالاترین مارجین را بهدست آورده است.
بهطور متوسط هزینه تولید و فروش یک لوله در مقطع کنونی میتواند در حد پایین ۶۰ ـ۵۰درصد سطوح بالای قیمتهای کنونی آن باشد. قیمتها نسبت به گذشته افزایش یافته و در مقایسه با دو دهه گذشته به بیش از دو برابر افزایش یافته است.
رشد مصرف لولههای نفتی از سال ۲۰۰۳ به بعد بهطور متوسط سالیانه ۱۵درصد بالا رفته است. با توجه به فراوانی نفت و گاز موجود که استخراج شدهاند، در مناطق دریایی برای استخراج نفت سرمایهگذاری میشود که بسیار پرهزینه است چون محلهای جغرافیایی این سکوها در اعماق دریاست که نیاز به لولههای ضدزنگ داشته و یا موادی که استخراج میشوند بسیار فرساینده هستند. با توجه به این شرایط رشد بازار تقاضا برای لولههای نفت و گاز استمرار خواهد داشت چون شرایط استخراج سختتر و پیچیدهتر شده و مصرف لوله را افزایش میدهد.
چشمانداز بازار
مجموع میزان مصرف لولههای نفت و گاز در یک چاه کاملا متفاوت است، مثلا یک چاه کمعمق ساحلی حدود ۶هزار فوتی تقریبا ۱۵۰ تن لوله و اتصالات مصرف میکند حال آنکه یک چاه دریایی با عمق ۱۲هزار فوت حدود ۷۰۰ تن لوله مصرف خواهد داشت. ضمنا چاههای غیرعمودی میتوانند بین ۷۰۰ و ۱۵۰۰ تن لوله و اتصالات مصرف کنند. تاثیرات چاههای عمیق در شرایط فرساینده فقط مصرف بیشتر لوله نیست، لوله باید دارای توانایی بالایی بوده و ادامه روند نشان میدهد که باید در جهان از لولههای مرغوب API (انستیتو نفت آمریکا) استفاده شود. لولههای مصرفی در چاههای عمیقتر نیاز به قدرتهای کششی بالاتری دارد تا بتواند اضافه وزن و فشار را تحمل کند، بهعلاوه لولههای با گرید بالاتر ضدفرسایشی است.
تغییرات عمده تقاضا برای انواع لولههای نفت و گاز مربوط میشود به افزایش تقاضا برای انواع لولههای گرمادهی شده (فرآیند گرمایی) که گرانتر از لولههای معمولی بوده و در سطح جهان نیز با کمبود مواجه است. کارشناسان تخمین میزنند که لولههای نوع heat-trated بالغ بر ۴۵درصد کل تقاضای جهانی در سال ۲۰۰۶ در جهان بوده که در مناطق مختلف متفاوت است.
با توجه به اینکه مصرف لولههای نفتی در سه سال گذشته افزایش یافته است میزان تولید آن نیز بالا رفته است به جز چین این افزایش تقاضا از طریق کارخانههای کنونی تامین شده است و ظرفیتهای جدیدی بهوجود نیامده است. این امر باعث مشکلاتی از طریق فرآیند تولید، افزایش زمان تحویل و بالا رفتن شدید قیمتها شده است.
سود بالای تولیدکنندگان موجب تشویق برای ایجاد شرکتهای جدید در این بخش شده است. پیشبینی میشود که ظرف ۵ سال آینده، ۵میلیون تن به ظرفیت لولهسازیهای نفت مانسمان (بدون درز) و به ظرفیت لولههای درزدار ۳۰۰هزار تن افزوده شود. این میزان ۵۰ درصد افزایش نسبت به سطح تولید کنونی است.
سوالی که در اینجا مطرح است این است که آیا مصرف میتواند همچنان با رشد بالا استمرار داشته باشد یا نه. با وجود اینکه ما در خصوص سطح کلی تقاضا خصوصا در رابطه با تقاضا برای لولههای heat treated خوشبین هستیم ولی معتقدیم که این رشد تقاضا از سطح دو رقمی آن کمتر خواهد شد. انتظار میرود که رشد عرضه از رشد تقاضا از سال ۲۰۰۷ به بعد پیشی بگیرد که فشار منفی روی قیمتها خواهد گذاشت و در نتیجه قیمتها رو به کاهش خواهند گذاشت. با توجه به اینکه در ابتدا این وضع فقط در خصوص لولههای با کیفیت پایین صدق خواهد کرد ولی بیشترین افزایش ظرفیت مربوط به لولههای کیفی heat-treated خواهد بود و مارجینهای این نوع لوله نیز تحت فشار قرار خواهد گرفت.
کارشناسان میگویند دیگر همانند گذشته قیمت لولههای نفتی به اوج نخواهد رسید اما تقاضا برای لوله با کیفیت بالا، آلیاژی و نوع heat-treated تقریبا به دو برابر در ظرف ۵ سال آینده افزایش خواهد یافت و تعداد تولیدکنندگان آن نیز محدود است، بنابراین قیمتها به نوعی محفوظ مانده و افزایش پیدا خواهد کرد.
پیشبینیهای منطقهای و کشوری
مهمترین مناطق واردکننده لولههای نفتی، خاورمیانه و آفریقا هستند. از تعداد دکلهای حفاری نفتی در کانادا به حد کافی کاسته شده و در آمریکای شمالی ثابت مانده است چون سرمایهگذاریها به سمت ماسههای نفتی حرکت کرده و از حفاری سنتی دور میشود. زمانیکه تعداد دکلهای حفاری به بالاترین سطح خود برسد رشد مصرف لولههای نفتی آهسته شده و در سطح منطقهای برای آن ظرف ۵ سال آینده رشد سالیانه ۶/۱درصدی پیشبینی میشود.
خاورمیانه به تنهایی ظرف سه سال گذشته رشد تقاضای چشمگیر دو برابری را تجربه کرده است، اما انتظار میرود پس از سال ۲۰۱۰ مجددا آهستهتر شود چون عربستان سعودی و دیگر کشورها هدفشان ایجاد ظرفیت تولید نفت بیشتر از نیازشان است، بنابراین به سرمایهگذاری کمتری پس از سال ۲۰۱۰ نیاز خواهد بود. رشد در بازارهای ثانویه مانند ایران و عراق تاثیر چندانی نخواهند داشت چون در این کشورها عمق چاه نفت کم است.
آفریقا جواهر پنهان بازار لولههای نفتی در جهان است. این قاره در حد خاورمیانه لولههای نفت و گاز مصرف میکند. اگر اکتشافات نفت در دریاهای کشورهای نیجریه، آنگولا و سایر کشورهای آفریقایی شروع شود میزان مصرف لولههای نفت و گاز در آفریقا بیشتر از خاورمیانه خواهد شد. ما معتقدیم که از توزیعکنندگان و واحدهای فرآیندی بهطور روزافزونی در آینده خواسته خواهد شد که تجهیزات یا تاسیسات کمکی روی زمین داشته باشند. کشورهای مستقل مشترکالمنافع (cis) دومین بازار بزرگ لولههای نفت و گاز در خارج از آمریکای شمالی هستند و ما پیشبینی میکنیم که بهطور میانگین سالیانه رشد تقاضا در این منطقه ۱/۶درصد باشد. به هرحال رشد تولید شرکتهایی مانند TMK و Maxi در حد قابل ملاحظهای بیش از این خواهد شد و صادرات بالاجبار افزایش خواهد یافت. ضمنا منطقهای که بالاترین رشد تقاضا را دارد مانند کاسپین شدیدا تحت نفوذ گروه نخست عرضهکنندگان بینالمللی قرار گرفته است که آنان سعی دارند محصولات کیفی و روابط خود را با شرکتهای بینالمللی نفت و گاز متعادل و همطراز کنند تا به سهم بازار بیشتری دست یابند. تقاضای اروپا احتمالا یکنواخت یا منفی باشد تا بازارهای تازهای بهوجود آیند حال اینکه رشد در آسیا (خارج از چین) نیز همچنان محدود خواهد بود. رشد در آمریکای لاتین بالا باقی خواهد ماند که برای آن بهطور متوسط سالیانه ۸/۹درصد رشد پیشبینی میشود اما طرح توسعه Valourec در برزیل یعنی اینکه منطقه به صادرات خود ادامه خواهد داد.
در سه سال گذشته چین از یک واردکننده صرف به یک صادرکننده صرف تبدیل شده است که بیش از یک میلیون تن در سال ۲۰۰۶ صادرات داشته است. تولیدکنندگان عمده چین (بائواستیل، TPCD، حنان هنگ یانگو و پانگانک) در سه سال آینده ۵/۱میلیون تن به ظرفیت خود اضافه خواهند کرد و این تولیدکنندگان نه تنها به حجم تولید خود میافزایند بلکه در زنجیره ارزشی نیز موقعیت خود را ارتقا میبخشند.
حتی با یک تخفیف اندک این تولیدکنندگان هنوز دارای مارجینهای سودآوری هستند و میتوانند در بازارهای رشد یافته رقابت سودمندی داشته باشند، حال آنکه تولیدکنندگان در این بازارهای رشد یافته به حفاظت تجاری دسترسی داشته، آنان باید خسارت وارداه را اثبات کنند و در این زمان ممکن است که قیمت کاهش پیدا کرده باشد.
منبع: متال بولتن
ارسال نظر