حسابدار
شکسته استخوان داند
این روزها اغلب شاهدیم که برخی از دیدگاههای انتخاباتی پس از ارائه تعدادی مطالب پندآموز و هدایتکننده که به قول شیخ فریدالدین عطار باید گفت: «مرحبا ای هدهد هادی شده»، و آگاهیدهنده که به قول مرحوم فروغ «هر گاه آمدم نان و پپسی را به تساوی قسمت خواهم کرد»، خواستار توجه انتخاباتی اعضای جامعه حسابداران رسمی هستند.
هوشنگ خستویی
این روزها اغلب شاهدیم که برخی از دیدگاههای انتخاباتی پس از ارائه تعدادی مطالب پندآموز و هدایتکننده که به قول شیخ فریدالدین عطار باید گفت: «مرحبا ای هدهد هادی شده»، و آگاهیدهنده که به قول مرحوم فروغ «هر گاه آمدم نان و پپسی را به تساوی قسمت خواهم کرد»، خواستار توجه انتخاباتی اعضای جامعه حسابداران رسمی هستند. این موارد میتواند ما را به این فکر وادارد که فارغ از انتخاب شدن یا نشدن، باید به چه اصولی توجه کرده و به آن پایبند باشیم.
۱ - شناخت عضو با تبار حرفهای - جامعه حسابداران رسمی از اساس مرکزی است برای با هم آمدن و هماندیشی حسابدارانی که به قول معروف دی.ان.ای حرفهای دارند و این تنها راهی است، برای اشتغال و گذران آنها و در این میان باید کسانی را با تبار حرفهای دانست که چهار فصل آنها در حرفه میگذرد و به قول معروف حسابدار حرفهای توریست نیستند که در بهار و تابستان به داخل حوزه حرفهای سفر کنند و در پاییز و زمستان در جای دیگری باشند، زیرا «شکسته استخوان داند قدر مومیایی را». میبینیم خوشنشینانی را که حسب تفرج و انتفاع، سکان سفینه خود را چندان که افتد و دانی به سوی حرفه متمایل میکنند. حسابداری که داوطلب عضویت در شورا است، باید بگوید که کیست، مهم نیست که مشهور است یا نه، مانند نادر باید بتواند بگوید پسر شمشیر و شمشیر پسر شمشیر تا از تبار حرفهای او آگاه شویم و بدانیم که چندی پیش و هم اینک و چندی بعد در کجای مختصات حرفه خواهد بود.
۲ - باور به NGO بودن جامعه حسابداران رسمی ایران - اساس این جامعه با تفکر و بینش غیردولتی بنیان نهاده شده و به همین علت نیز یک NGO یا «سازمان مردم نهاد» (سمن) است. با پذیرش چنین بینشی که خود علت ایجاد جامعه است و از پذیرش آن یا بیرون رفتن از جامعه گریزی نیست، ایجاب میکند همراهی و همسویی غیردولتی باشد وگرنه سازمان مردم نهاد، افاده به معنی نمیکند و باید بر اساس مبانی پذیرفتهشده، دولتیها از دستورات و مقررات دولتی پیروی کنند که اگر نکنند در حقیقت ناراستی با دولت و مقررات مربوط است. درست به همین علت است که مساله به تبار بر میگردد و به خون حسابدار، نه خاک حسابدار. هر حسابداری میتواند به درون جامعه بیاید و خود را کاندیدا هم بکند، اما نه با اهداف و پیشبرد دیدگاههای دولتی که اگر حسابداری چنین کند، جفاکار است و غیرقابل اعتماد.
رویارویی بین حسابداران سالم و معتقد به جامعه حرفهای و آنانی که حسب ضرورت و از پی حشمت و جاه به میدان میآیند همواره برقرار است، مانند نور و ظلمت. بنابراین برای انتخاب اول باید در خصوص باور عمیق داشتن به سازمان مردم نهادی مانند جامعه به اطمینان کامل رسید و این راه نیز بسیار ساده است. باید داوطلبان به صراحت به این امر اقرار و اعتراف کنند تا اگر خداینکرده در آینده معلوم شد، اینطور نبوده و انتخابکنندگان دچار غبن آن هم از نوع فاحش شدهاند، حق داشته باشند به قول معروف با شمشیر کج چنین بینشی را راست کنند.
اگر افرادی با چنین ایدهای را انتخاب کنیم، دیگر هراسی نداریم که حاکمیت جامعه مورد تعرض قرار گیرد و شورایی با این بینش بیتردید هماهنگ با منافع ملی کشور حافظ منابع حسابداران و ایجاد امکانات لازم، مانند اشتغال، رفاه و ارتقا را در پی خواهد گرفت.
اگر چنین دیدگاهی موفق شود هدایت امور جامعه را در دست گیرد که شکر خدا وگرنه حکایت اعضای جامعه با منتخبان نااهل همان حکایت یعقوب لیث و خلیفه خواهد بود.
* رییس شورایعالی انجمن حسابداران خبره ایران
ارسال نظر