ابراهیم نعمت پژوه*

برادر عزیزم جناب آقای «مرتضی علی اکبری» طی مقاله‌ای تحت عنوان «وجه تمایز برترین‌های بورس در امر حسابرسی »که در روز دوشنبه ۲/۱۱/۱۳۸۵ در جریده وزین دنیای اقتصاد به چاپ رسید، نکات قابل تعمقی را در رابطه با بخشنامه سازمان بورس مبنی بر ضرورت حسابرسی شدن اطلاعات مالی آتی شرکت‌ها (در رابطه با پیش‌بینی سود و EPS) قبل از ارائه آنها به بورس مطرح کرده‌اند و آن را به چالش کشیده و در نهایت با بی‌فایده دانستن آن، خواستار لغو بخشنامه بورس در این زمینه شده‌اند. در کنار مطالب طرح شده توسط این برادر گرامی، موارد دیگری نیز قابل طرح است که در نظر گرفتن آنها خالی از فایده نیست.

۱ - به طور قطع، هیچ کس با نفس اعمال کنترل بر اطلاعات (آن هم اطلاعاتی که می‌تواند مبنای تصمیم‌گیری اقتصادی اشخاص قرار گیرد) مخالف نیست. بلکه بحث بر سر فزونی منافع اعمال کنترل مورد نظر بر هزینه‌های انجام آن است. اعلام نظر ناکارآمد بودن حسابرسی بودجه شرکت‌های پذیرفته شده در بورس و موجد اتلاف هزینه و وقت‌گیر بودن آن، به طور عمده بر این ادعا استوار شده است که «سهامداران شرکت‌ها با گزارش حسابرسی اطلاعات مالی آتی معامله نمی‌کنند، بلکه با شواهد و مدارک و عملکرد گذشته شرکت‌ها ارقام بودجه آتی آنها را با سایر اطلاعات مدنظر قرارداده و اقدام به معامله می‌کنند» و همان‌طور که ملاحظه می‌شود ،نقض ادعا در درون استدلال نهفته است، چرا که چنانچه ارقام بودجه آتی و اطلاعات مالی آتی را مبنای تصمیم‌گیری سهامداران نسبت به معامله سهام بدانیم، کنترل این اطلاعات (که یکی از آنها حسابرسی است) ضرورت می‌یابد.

۲ - آنچه مسلم است اینکه بازار سهام نسبت به تغییرات EPS شرکت‌ها بسیار حساس است و متناسب با تغییرات آن واکنش نشان می‌دهد، بنابراین به هیچ وجه غیرمنطقی نخواهد بود، چنانچه سازمان بورس، به عنوان متولی حفظ و حراست از منافع سهامداران و سلامت بازار سهام، نسبت به این بخش از اطلاعات، حساسیت قائل شده و خواستار اعمال کنترل مناسبی بر آن شود. در چند سال اخیر، این احساس در بازار سهام وجود داشت که برخی اشخاص و گروه‌ها از طریق اعلام EPSهای بی‌محتوا و تغییرات غیرواقعی آنها و خرید و فروش سهام مربوطه، به بهای ضرر زدن به بخشی از سهامداران و تضعیف اعتبار بازار سرمایه، منافع قابل توجهی را نصیب خود و گروه‌های وابسته به خود کرده‌اند. لذا پر بیراه نیست که سعی شود با استفاده از مکانیزم‌های موجود و در حد مقدورات، این شائبه را از میان برداشت.

۳ - استفاده از بخش ۳۴۰ استانداردهای حسابرسی، یکی از مکانیزم‌هایی است که ریشه در استانداردهای بین‌المللی داشته و توسط مجامع بین‌المللی نیز به کار گرفته شده است و می‌توان با توسل به آن، از طریق استفاده از فردی مجرب و مستقل (حسابرس) اطلاعاتی را که مدیریت شرکت (که قاعدتا شخص بی طرف و مستقلی نیست) جهت ارائه به بورس تهیه می‌کند، کنترل نمود و قابلیت اتکای این اطلاعات را افزایش داد. پرواضح است از آنجا که اطلاعات پیش‌بینی سود و EPS مربوط به آینده است‌، نه تنها از حسابرس، بلکه از هیچ کس و هیچ مرجع دیگری نیز نمی‌توان توقع و انتظار داشت که نسبت به وقوع پیش‌بینی‌ها اطمینان قطعی ارائه کند. هیچ سهامدار مطلع و آگاهی نیز این انتظار را ندارد، لیکن این انتظار را دارد که اطلاعات ارائه شده، قصدا و عمدا دستکاری نشده باشد و گزارش حسابرس مستقل در این زمینه به طور قطع این انتظار معقول را برآورده می‌سازد، ضمن اینکه اطمینان می‌دهد به مفروضات مبنای تهیه اطلاعات مالی آتی با توجه به شرایط موجود، معقول است(توضیح اینکه این عبارت دقیقا عبارت به کار رفته در استاندارد نیست، بلکه برای ساده‌تر شدن تشریح موضوع،‌ تعبیر به بیان شده است) و این اطمینان برای اطلاعات مالی مربوط به آینده، یقینا اطمینان کم و بی‌فایده‌ای نیست.

۴ - اینکه هزینه اجباری کردن اجرای بخش ۳۴۰از استانداردهای حسابرسی برای سود پیش‌بینی شده و EPS اعلام شده شرکت‌های بورسی از منافع آن بیشتر است، موضوعی است به همین سادگی نمی‌توان نسبت به آن اظهار نظر کرد و اثبات صحت و سقم آن نیازمند انجام تحقیقی مستقل و عملی است.

۵ - اینکه در صورت حذف الزام حسابرسی اطلاعات مالی آتی، چه مکانیزم جایگزینی مناسب‌تر است، نیز از جمله نکات کلیدی موضوع مورد بحث است. مکانیزمی که به جای متکی به فرد بودن، مبتنی بر یک سیستم و روش مشخص و قابل اعتماد باشد و پذیرش اطلاعات خام (کنترل نشده) مدیریت شرکت‌ها(که قاعدا افراد بی‌طرف و مستقلی نیستند) مبنای کار قرار نگیرد.

۶ - اتکای صرف به عملکرد گذشته شرکت‌ها و ارقام کنترل نشده، بودجه آتی آنها و ... نیز نمی‌تواند منطقی باشد. کم نیست تعداد شرکت‌هایی که با عملکرد گذشته درخشان، در نتیجه تغییر شرایط و عوامل (چه در حیطه کنترل و چه خارج از کنترل) دچار مشکل و ورشکستگی شده‌اند.

۷ - اینکه مسلما اعمال کنترل، خوشایند افراد کنترل شونده نیست، لیکن چنانچه همه به این باور برسیم که کار کردن در یک محیط شفاف، ضامن پیشرفت امور و جامعه بوده و به نفع همه است، همگی به طور ذهنی و عینی با اعمال کنترل‌های مناسب و معقول مشکلی نخواهند داشت.

۸ - و اینکه در این زمینه حرف برای گفتن بسیار است، اما جهت رعایت اختصار به همین مطالب بسنده می‌شود.

۹ - مدیران اجرایی شرکت‌ها، غالبا به دلیل مشغله زیاد و درگیر بودن در کارهای اجرایی، کمتر فرصت مطالعه و به روز کردن اطلاعات خود در زمینه‌های علمی و تخصصی خود را پیدا می‌کنند و تجربه نشان داده است که وجود و حضور حسابرسان در شرکت‌ها، علاوه بر انجام وظایف کنترلی و .... نقش قابل توجهی را در زمینه انتقال دانسته‌های جدید به کارکنان شرکت‌های تحت رسیدگی و اصلاح سیستم‌ها و روش‌های شرکت‌ها و استقرار روش‌ها وکنترل‌های جدید در شرکت‌ها ایفا کرده‌اند. بنابراین نباید این باور القا یا ترویج ش ود که به حضور حسابرس در شرکت صرفا از دیدگاه هزینه نگاه شود، بلکه باید به منافع آنی و آتی این حضور (که اگر به مراتب بیشتر از هزینه آن نباشد کمتر از آن نیست) نیز باید توجه شود، به ویژه اینکه هزینه حسابرسی در کشور ما در مقایسه با هزینه سایر خدمات در کشور یا هزینه حسابرسی در سایر کشورها، بسیار کمتر از آن چیزی است که باید باشد.

*کارشناس ارشد حسابداری