مجید مهری

هر کسی با مختصر دانشی از اقتصاد و امور مالی می‌داند که هر قدر بازارها کاراتر باشند، به همان نسبت به عدالت نزدیک‌تر خواهند شد، چرا که سود بی‌خطر و با سرمایه‌گذاری صفر نصیب هیچ‌کس نخواهد شد. جوهره کارایی بازار سرمایه، افشا و انتشار اطلاعات است. در بازار کارا به محض انتشار اطلاعات سرمایه‌گذاران واکنش نشان داده و قیمت‌ها را تعدیل می‌کنند. حال اگر اطلاعات منتشر شود، ولی اجازه تعدیل قیمت در کمترین زمان ممکن فراهم نشود، انگیزه کسب اطلاعات در بین دست‌اندرکاران بازار در بلندمدت از بین می‌رود. حالتی را فرض کنید که شخصی بتواند با استفاده از ابزارهای بسیار پیشرفته زلزله را ۱۰ثانیه زودتر از وقوع آن پیش‌بینی کند و در مقابل شخص دیگری هیچ دانشی در این زمینه نداشته باشد. پیش‌بینی شخص اول در صورتی ارزشمند است که اجازه واکنش به پیش‌بینی وجود داشته باشد، چرا که اگر هر دو شخص در خانه‌ای محصور شوند و بتوانند یک ساعت بعد از پیش‌بینی خانه را ترک کنند، درواقع با پروتکل مزبور ارزش پیش‌بینی شخص اول از بین رفته است. سه پروتکل حجم مبنا، دامنه نوسان و مدیریت نمادها در بورس تهران حکم خانه محصور را دارند و در بلندمدت منجر به کاهش سرمایه‌گذاران منطقی (دارای اطلاعات) در بازار و افزایش تعداد سفته‌بازان (فاقد اطلاعات) می‌شوند که این امر خود منجر به نوسانات بیشتر و ناپایدارتر در بازار می‌شود. در شرایط فوق، کسی در بازار سهام موفق است که ارتباط با کارگزاران بیشتری داشته باشد نه اطلاعات و توانایی تحلیل بیشتر.همچنین واضح است که از تب‌سنج برای اندازه‌گیری تب و دمای بدن استفاده می‌شود. فردی را فرض کنید که بچه‌ای برای نگهداری به او سپرده می‌شود. دمای واقعی بدن کودک در اثر بیماری به بالاتر از حد نرمال می‌رسد و برای نمایش صلاحیت و تبحر در نگهداری بچه، فرد به جای کاستن واقعی دمای بدن بچه، دماسنج را دستکاری می‌کند. به نظر شما مشکل تب بچه حل شده است؟ یا عوارض آن در آینده مشخص خواهد شد؟

معیار عملکرد بورس همچنان که در تعریف بازار ثانویه می‌آید، افزایش درجه نقدشوندگی و افزایش سرعت و صحت‌انتشار اطلاعات در وهله اول و زمینه‌سازی برای توسعه ابزارها و محصولات جدید مالی در مرحله دوم است، نه مثبت کردن شاخص.

این جابه‌جایی در هدف متاسفانه تمامی فعالیت‌های نهاد ناظر بازار سرمایه کشور را تحت‌تاثیر قرار داده و به نوعی تبدیل به رسالت شده است. کنترل شاخص به استناد وظیفه کنترل ریسک بازار، در بلندمدت درجه ریسک‌پذیری سرمایه‌گذاران را کاهش داده و مانع گسترش بازار سرمایه خواهد شد، چرا که با هر کاهش اندک در شاخص‌ها، سرمایه‌گذاران معترض انتقاد خود را نسبت به عملکرد مدیران بورس اعلام خواهند کرد.

ایده فوق،‌ بدعتی بسیار مخرب و خطرناک در بازار است که مضار آن در بلندمدت پدیدار خواهد شد. در تمامی کشورها کنترل ریسک بازار با متنوع‌سازی ابزارها ایجاد شده است، نه مدیریت نمادهای معاملاتی. از سوی دیگر مدیریت نمادهای معاملاتی کنترل ریسک بازار نیست، بلکه تبدیل ریسک نوسان به ریسک نقدشوندگی است.