محمد خان زاده *

فرض کنید پارسال شما بازدهی خوبی از بازار سرمایه بدست آورده‌اید و بسیار خوشحال هستید. هیچ کس نمی‌تواند شما را سرزنش کند که چرا مدام درباره بازدهی عالیتان در میان آشنایان و دوستان سخن می‌گویید، چرا که معمولا هر کس دیگری به جای شما بود نمی‌توانست خبر این موفقیت را پخش نکند. بالاخره شما هم انسان هستید و غالبا انسان‌ها از هیچ فرصتی برای خودنمایی به راحتی نمی‌گذرند. اما مطلب اصلی موضوع مقاله ما از اینجا شروع خواهد شد. دوستان و آشنایان از شما درخواست خواهند کرد که از طرف آنها نیز سرمایه گذاری کنید و یا اطلاعات ذی‌قیمت خود را در اختیار آنها نیز بگذارید. در این صورت شما چکار خواهید کرد؟ ممکن است فکر کنید که این هم نوعی کمک به دوستان است. اگر شما پارسال بازدهی خوبی داشته‌اید چه دلیلی وجود دارد که امسال که با تجربه‌تر هم شده‌اید، این بازدهی عالی تکرار نشود. پس چه خوب است که دانش خود را در اختیار دوستان قرار داده و آنها را هم از این سفره گسترده بهرمند سازید. اگر با این تصور اقدام به مدیریت پول دوستان کنید، قدم در دنیای پیچیده‌ای از مشکلات گذاشته‌اید که قبلا حتی خوابش را هم نمی‌دیدید.

دوستان شما فکر می‌کردند که مثلا بازدهی ۶۰‌درصدی شما برای آنها نیز اتفاق خواهد افتاد و برای خرج آن شروع به برنامه ریزی کرده‌اند. آنها احتمالا از بخش دیگر بازدهی بالا، که ریسک بالا باشد خبر ندارند و هر بازدهی کمتر از آنچه در ذهن انتظارش را می‌کشید باعث ناراحتی آنها خواهد شد.تصور کنید اگر هیچ‌گونه بازدهی برای دوستان پیش نیاید ، چه می‌شود. بر آورده نکردن انتظارات غیر واقعی دوستان به اندازه کافی می‌تواند درد سر ساز باشد، چه رسد به اینکه شرایط یاری نکند و مقداری از پولشان را هم در بازار جا بگذارید. معمولا وقتی مسائل مالی وارد روابط دوستی شوند، وقایع ناگوار بسیار سریع‌تر از آنچه انتظار می‌رود اتفاق می‌افتد. اگر مدیریت پول دوستان براساس توافق قبلی مبنی بر توزیع سود و زیان به نسبت تعیین‌شده‌ای می‌بود کارتان راحت‌تر بود، ولی اگر صرفا بخاطر دوست بودن تصمیم گرفته‌اید، بدون هیچ چشمد‌اشتی برای او سرمایه گذاری کنید و سرمایه‌گذاری‌هایتان منجر به زیان شود، در این حالت به احتمال زیاد اقدام به انجام دادن یکی از کارهای زیر خواهید کرد.

۱ - اقدام به خرید و فروش‌های دیگر تا اینکه زیان تحقق یافته را جبران کنید و در این مواقع به علت غلبه تصمیمات احساسی به تصمیمات عقلانی معمولا بیشتر زیان می‌کنید.

۲ - ماجرا را با خود او در میان بگذارید و مابقی پولش را به او بر گردانید و خود را برای همیشه پیش او شرمنده سازید.

۳ - ماجرا را با خود او در میان بگذارید و با اضافه کردن از جیب خودتان، اصل پول سرمایه‌گذاری او را تحویلش دهید.

توجه دارید که در هر سه حالت فوق شما بازنده هستید و چوب خودنمایی‌های خودتان را می‌خورید. اگر به قلاب ماهیگیری شما در بازار سرمایه ، ماهی خوبی افتاد، لزوما به این معنی نگیرید که صیاد خوبی هستید و می‌توانید برای دیگران هم ماهی بگیرید. بهترین کاری که می‌توانید برای دوستانتان انجام دهید این است که فنونی از ماهیگیری در بازار سرمایه را که یاد گرفته‌اید به آنها نیز یاد بدهید و خودشان را برای صید بفرستید تا در مسائل و مشکلاتی که در بالا به آن اشاره کردیم گرفتار نشوید.

* ناظر بورس تبریز