یادداشت
ظرفیتهای بازار و شاخصها دو خط موازیند
بازار سرمایه کشور را با هر متری که بسنجیم متناسب با وضعیت اقتصادی ما نیست؛ نه در مقایسه با آنچه در تعاریف آوردهایم، نه در مقایسه با سایر بازارها و نه در مقایسه با کل اقتصاد. در مقایسه با بورسهای منطقهای و جهانی نیز باید تحلیلی جامع روی بازار سرمایه کشورمان صورت بگیرد، حال آن که تنها ملاک سنجش بازار در حال حاضر، مقایسه رقم شاخص کل در مقایسه با گذشته همین بازار است.
دکتر سیدمحمد هاشمی*
بازار سرمایه کشور را با هر متری که بسنجیم متناسب با وضعیت اقتصادی ما نیست؛ نه در مقایسه با آنچه در تعاریف آوردهایم، نه در مقایسه با سایر بازارها و نه در مقایسه با کل اقتصاد. در مقایسه با بورسهای منطقهای و جهانی نیز باید تحلیلی جامع روی بازار سرمایه کشورمان صورت بگیرد، حال آن که تنها ملاک سنجش بازار در حال حاضر، مقایسه رقم شاخص کل در مقایسه با گذشته همین بازار است. این در حالی است که بسترهای مورد نیاز برای رسیدن به ارقام رشد اقتصادی کشور مندرج در برنامههای توسعه و یا ظرفیتهای ارتقای سرمایهگذاری در کشور نیازمند توسعه پتانسیلهای بازار است، در حالی که جز رشد شاخص، سایر مشخصههای بازار تغییر چندانی نداشته است. اما انتظاری که از یک اقتصاد پویا می رود آن است که رشد اقتصادی آن متضمن رشد همه بازارها باشد و برعکس، رشد بازارها دربرگیرنده توسعه اقتصادی کشور باشد. در خلال سالهای اخیر بازار سرمایه ایران به سرعت با رشد شاخص کل مواجه شده، حال آنکه، کل اقتصاد وضعیت رو به بهبودی را پشت سر نگذاشته است. توسعه بازارهای اولیه از طریق ورود شرکتهای جدید به بازار و هدایت نقدینگی به سمت تولید از این کانال که در همه جای دنیا از طریق محاسبه ظرفیتهای بورس برای ورود منابع جدید مورد سنجش قرار می گیرد در کشور ما مورد توجه قرار نمی گیرد؛ حال آن که یکی از زمینههای رشد بازار همین است. بنا بر آمار و ارقام باید گفت اقتصاد ایران به بورسی بزرگتر و فعالتر از آن چه اکنون شاهد آن هستیم نیازمند است. ورود تعدادی شرکت به بازار در نتیجه برنامههای خصوصی سازی در سالهای اخیر باعث ارتقای کمی رقم شاخص شده و این موضوع صرفا به معنای عملکرد خوب بازار نیست، در حالی که در بورسهای بزرگ جهان که از حداکثر ظرفیتهای بازار استفاده شده ارزش بورس بارها بیش از ارزش کشور ما است، هر چند ممکن است رقم شاخص چندان رقم بالایی نباشد.
در عین حال رشد شرکتها منجر به رشد بورس شده و این موضوع با رشد بورس از طریق مکانیزم جذب متفاوت است. به عبارتی باید گفت آنچه در توسعه بازار مهم است پویایی آن است، نه ارتقای شاخص به تنهایی.
در کشور ما شاخصهای مهمی همچون نسبت شاخص به تولید یا میزان حجم معاملات چندان مورد توجه قرار نمیگیرد، در حالی که مقایسه بازارهای مختلف بر اساس این شاخصها منطقی است و اگر قرار باشد تنها رشد کند دنیا را در زمان بحران با رشد کشور مقایسه کنیم، قیاس حاصل فریب آماری بیش نیست. بر اساس این شاخصها در حال حاضر بورس ما با اقتصادمان چندان متناسب نیست، در حالی که عدد شاخص ما از همه بورسهای دنیا بزرگتر است.
به مقایسه شاخصهای بازار اول و دوم نیز که مراجعه کنیم این حقیقت که بازار ثانویه در مقایسه با بازار اولیه هم از بعد روند و هم میزان شاخص وضعیت بهتری را تجربه کرده به طور کامل آشکار است. در شرایط کنونی لازم است بازار سرمایه با افزایش زمینههای جذب شرکتهای جدید زمینههای ارتقای کمی و کیفی بورس را فراهم سازد تا تناسب بین بازار و اقتصاد ایجاد شود.
به طور کلی به نظر می رسد موارد زیر باید در بازار سرمایه کشور مورد توجه قرار گیرد:
۱) محاسبه و اعلام شاخصهای مهم و کاربردی در اقتصاد و بازار و پرهیز از اعلام ارقام صرف شاخص که منجر به انحراف می شود.
۲) توسعه ظرفیتهای بازار اولیه و زمینههای جذب شرکتهای جدید در بورس برای شکوفایی همزمان بازار و اقتصاد
۳) تناسب بین بازارهای سهام و کالایی و زمینه سازی برای جذب نقدینگی و کاهش ریسکهای ناشی از اصطکاک نقدینگی در بازارهای گوناگون که بر بازار سرمایه نیز اثر منفی می گذارد.
۴) رفع مشکلات ساختاری موجود در زمینه واگذاری سهام و حضور بخش خصوصی در بازار که می تواند زمینههای توسعه کمی و کیفی معاملات را فراهم آورد.
۵) بهبود قوانین سرمایهگذاری در هر دو بعد داخلی و خارجی برای ارتقای ظرفیتهای بازار سرمایه.
در نهایت باید گفت بازار سرمایه کشور جدا از مشکلات موجود هنوز توانایی آن را دارد که زمینههای جذب سرمایه را به صورت اصولی فراهم کرده و حرکت چرخههای تولید را فرماندهی کند و این مهم نیازمند برنامهریزی دقیقتر و منسجمتری در بازار است.
*کارشناس اقتصادی
ارسال نظر