از زیان در بورس تا باخت در فارکس
این نوشته یک درددل دوستانه به عنوان یک فعال بازارهای مالی (بورس و فارکس) است تا تایید یا رد یک موضوع یا یک جریان. احساس میشود که جریانی در بازار سرمایه ایران به سرعت در حال نفوذ است و متاسفانه هیچ فرد یا گروه یا کارشناس و مسوولی در خوشبینانهترین حالت به ذات آن دقت نکرده یا درک کرده است اما کاری از دست او بر نمیآید.
این نوشته یک درددل دوستانه به عنوان یک فعال بازارهای مالی (بورس و فارکس) است تا تایید یا رد یک موضوع یا یک جریان. احساس میشود که جریانی در بازار سرمایه ایران به سرعت در حال نفوذ است و متاسفانه هیچ فرد یا گروه یا کارشناس و مسوولی در خوشبینانهترین حالت به ذات آن دقت نکرده یا درک کرده است اما کاری از دست او بر نمیآید.
با سقوط شاخصهای بورس طی دو سال گذشته، به مرور شرایطی به وجود آمد که بسیاری از سرمایهگذاران، بخشی از سرمایه خود را در بورس از دست بدهند و به امید دستیابی به آمال و آرزوهای دیرین و فتح قلههای ثروت و نعمت در کمترین زمان به سمت فارکس روی آورند. اما سوال اینجا است که حقیقتا در فارکس چه اتفاقی میافتد؟ چرا بسیاری از سرمایهگذاران ضرر میکنند؟
بارها در آمارهای مختلف رسمی و غیررسمی اعلام شده است که بیش از ۹۰درصد (و حتی در مواردی ۹۵درصد) معاملهگران فارکس ضرر میکنند. حال سوال این است که چرا هنوز هم ولع فراوانی برای حضور در این بازار پرریسک و کسب تجارب بسیارگرانبها و میلیونی وجود دارد.
شاید به عنوان کسی که خود مدتها است درگیر فارکس است و بخشی از فعالیت حرفهای خود را بر این بازار بنا نهاده است، ادامه این نوشته کمی عجیب به نظر برسد، اما حقیقت این است که احساس مسوولیت حرفه ای و اخلاقی در قبال کاربران آینده فارکس تنها انگیزه اصلی نگارنده بوده است.
سوال این است که مجموعه عواملی که باعث زیان هنگفت در بازار فارکس میشود، چیست؟
به نظر نگارنده، در این بازی تقریبا غیرمنصفانه حلقههای زیر در کنارهم زنجیری تشکیل میدهند که زخم آن بر تن هر سرمایهگذار متضرر فارکس پیدا است.
مشاوران و مدرسان فارکس
فارکس، لااقل در بازار سرمایه ایران هیچ متولی مشخص، استاندارد مورد اجماع یا شاخصهای تعریف شدهای برای اندازهگیری کیفی خدمات ندارد. تحقیقات و بررسیهای نسبتا کامل در فعالان بازار فارکس ایران، نشان میدهد که متاسفانه بخش قابلتوجهی از مشاوران یا حتی مدرسان فارکس را بازندگان بزرگ بازار تشکیل میدهند. واقعیت این است که گروهی از معاملهگران با تجربه فارکس که عمدتا توانایی کسب سود پایدار و بلندمدت را در فارکس نداشتهاند، پس از مدتی با از دست دادن سرمایه خود و سرخورده شدن از بازار، به یکباره به عنوان مشاور، مدرس، استاد و محقق فارکس معرفی میشوند. ضمن احترام به تمامی استادان و مشاوران محترم فارکس، متاسفانه باید بپذیریم که عدهای از کسانی که در حال حاضر به عنوان مدرس یا حتی مشاور در فارکس فعالیت میکنند به دلیل عدم اعتماد به نفس کافی و خاطرات تلخ گذشته راه افراط و تفریط را در پیش میگیرند. عدهای با بزرگنمایی و رویا پردازی و قلب واقعیت و عدهای دیگر با تزریق یاس و اضطراب و ترس به معاملهگران به آنها کمک میکنند تا هر چه زودتر به جمع بازندگان فارکس بپیوندند. در این زمینه به نظر میرسد کمترین دقت و وسواس لازم به عمل
میآید، مشاوره و راهنمایی درست و صادقانهای به علاقهمندان ارائه نمیشود و بخش قابلتوجهی از تجربیات ضررکنندگان بازار تنها از طریق ضررهای هنگفت شخصی و با هزینههای زیاد به دست آمده است. در صورتی که احساس مسوولیت صادقانه و منطقی مشاوران و معرفیکنندگان نقش بسیار مهمی در حراست از سرمایه معاملهگران و کمک در باقی ماندن آنها در بازار دارد.
قصه آموزش فارکس هم در ایران قصه جالبی است. گروهی از بزرگترین ضررکنندگان بازار با سود جویی شرکتهای غیر معتبر و حتی در مواردی مراکز دانشگاهی با انگیزه کسب سود کوتاه مدت زمینه وارد آمدن بزرگترین زیانها را به معاملهگران فارکس فراهم میکنند.
اطلاعات و آموزش ناکافی
باید بپذیریم که فارکس یک بازار مالی حرفهای است که با تکیه بر شانس، تقدیر و دعای خیر و آرزوی موفقیت دیگران نمیتوان از آن سود گرفت. بیش از ۸۰درصد حجم معاملات این بازار در دست بانکهای مرکزی، موسسات مالی بین المللی و سایر سرمایهگذاران بزرگ دنیا است. این نهادهای مؤثر تعیینکننده اصلی جهت بازار هستند و عمده معاملهگران جز با تکیه بر نمودارهای گذشته و افسوس و حسرت از عدم حضور در روزهای گذشته بازار، با کمترین درک و شناخت از عوامل موثر برقیمتها و نوسانات و با کسب کمترین آموزش و تجربه به اقیانوس فارکس می پرند.
نکته دردناک اینجا است که اغلب معاملهگران حاضرند تجارب بسیار ساده ای را که با کمترین هزینه (شاید در حد 200 تا 500 دلار) قابل دستیابی است، با اهدای هزاران دلار به معاملهگران خارجی و بروکرهای خارجی به دست آورند. آموزش فارکس در ایران از جمله ارزان ترین آموزشهاست. دورههای آموزشی پایه با نرخ حدود 200 تا 500دلار در ایران با تعرفه حدود 3000دلاری در کشورهای حاشیه خلیجفارس تدریس میشوند. البته بگذریم که کیفیت آموزش نیز تفاوت فاحشی دارد.
حسابهای دمو
در این زمینه اختلاف نظر وجود دارد. اما واقعیت این است که حسابهای دمو به دلیل شرایط روانی خنثی و عدم هزینههای مرتبط با خطاها، در اغلب موارد با سود همراه است. البته نکته جالبتر اینکه بسیاری از بروکرهای نامعتبر به منظور تحریک و اغوای معاملهگران دمو، به آنها در کسب سود در حسابهای دمو، کمک کرده و حتی در مواردی با ارائه قیمتهای متفاوت در سرور مربوط به حسابهای دمو به آنها کمک
می کنند تا احساس برنده بودن، سود کردن و لذت بردن از معاملات را احساس کنند و همین فردا صبح با نماینده کارگزاری مربوطه درایران تماس بگیرند و با اصرار فراوان درخواست افتتاح حساب واقعی (Real) کنند. غافل از اینکه ماهیت و عملکرد حسابهای دمو با حسابهای واقعی کاملا متفاوت است. البته حالت برعکس دیگری نیز وجود دارد و آن حالتی است که یک نماینده بروکر به اصرار فراوان به شما القا میکند که بازکردن حساب دمو کاملا بیفایده است و حتما باید درمحیط واقعی معامله کنید و سود ببرید (پولتان را از دست بدهید) تا اهمیت و هیجان واقعی فارکس را درک کنید. این در حالی است که برخی از معاملهگران فارکس حتی برای کوتاهترین مدت نیز به منظور آشنایی با روند کار یک بروکر یا نحوه معامله کردن، حسابهای دمو را تجربه نکردهاند.
لورج
کارمزد معاملات در فارکس پایین است، بنابراین، برخی بروکرها برای اینکه شما هرچه بیشتر کارمزد بپردازید و در ضمن هر چه زودتر پولتان را از دست بدهید اقدام به ارائه اجباری لورج یا اعتبار معاملاتی میکنند. بهعنوان مثال به شما با یک سرمایه ۱۰۰۰ دلاری تا صد برابر اعتبار میدهند. از آنجا که تجربه طولانی بروکرها نشان میدهد که معاملهگران در ۹۰درصد مواقع خطا میکنند، حاضرند این محبت اجباری را به شما داشته باشند تا در صورتیکه قیمت یک جفت ارز فقط به میزان یکدرصد برخلاف پیشبینی شما نوسان کرد، تمام سرمایه شما به حساب بروکر منتقل شود. البته در صورتیکه پیشبینی شما درست هم باشد باز برای شروع یک معامله که اجبارا در حجم ۵۰ تا ۱۰۰هزار دلاری صورت گرفته مبلغ هنگفتی بابت کارمزد براساس حجم غیر واقعی معاملاتی در همان ابتدا پرداخت کردهاید. لورج یا اعتبار در حقیقت یک دوپینگ تمام عیار است که با اعتماد به نفس کاذب به معاملهگر در اغلب موارد در جهت زیان به وی عمل میکند.
طمع
در بسیاری از موارد معاملهگران در فارکس، سود نیز به دست میآورند، اما نکته مهم نگهداری یا شناسایی این سود است. سابقه معاملاتی فارکس پر است از کسانی که حسابهای ۵هزار دلاری را ظرف مدت یک تا دوهفته تا حد ۲۰هزار نیز بالا بردهاند و در پایان همان ماه به دلیل طمع برای کسب سود بیشتر، حساب آنها به دلیل عدم موجودی به اصطلاح کال شده است. (از بین رفته است)
انتقام
اشتباه دیگر معاملهگران در عدم قبول ضررهای کوچک به عنوان بخشی از بازی فارکس است. متاسفانه بسیاری از کسانی که در فارکس ضرر میکنند، به منظور انتقام از بازار بلافاصله حساب خود را با مبالغ بزرگتری شارژ میکنند. قبول ضرر و کنار آمدن با آن یکی از مهارتهایی است که در میان معاملهگران مغرور بسیار اندک دیده میشود. متاسفانه برخی از معاملهگران به دلیل تعیین نکردن حد زیان برای معاملات خود، علاوه بر از دست دادن کل پول خود با احساس هیجان تمام و رگهای برجسته، مجددا وارد بازار شده و اغلب موارد نیز در اینگونه موارد مجددا نیز ضرر میکنند.
ترس از تحقیر
یک اصل روانشناسی میگوید که معاملهگران معمولا موقعیتهای خود را با بزرگنمایی اعلام میکنند و شکستها را پنهان میکنند. ترس از تحقیر توسط دیگران باعث میشود تا معاملهگران علاوه بر مخفی کردن ضررها، سودهای مقطعی و کوتاه مدت خود را نیز با شدت و هیجان بیشتری برای بقیه تعریف کنند. همین امر علاوه بر این امکان نگرش منطقی به بازار را از بین میبرد، در اغوای سایر سرمایهگذاران نیز نقش مهمی ایفا میکند.
شیطنت بروکرها
بروکرها از جمله عوامل اصلی ضرر و زیان معاملهگران فارکس هستند. اصولا بروکرهای فارکس در دنیا به چند دسته تقسیم می شوند. بروکرهای معتبر که مستقیما با بانکها در ارتباط هستند و کلیه معاملات مشتریان خود را بدون کم و کاست به بانک منتقل میکنند. این بروکرها معمولا به کارمزد معاملاتی خود که البته رقم قابل توجهی است قانع بوده و تمایل دارند تا با رعایت اصول حرفهای در بلندمدت در کنار معاملهگران باقی بمانند. متاسفانه تعداد این بروکرها بسیار اندک بوده و شناسایی آنها نیز تقریبا مشکل است. این بروکرها از تضمینها و اعتبارهای کافی نزد موسسات مالی معتبر و یاحتی دولتهای متبوع خود و یا بانکهای مرکزی برخوردارند و از کنترل و بازرسی مداوم نهادهای نظارتی نیز خارج نیستند. اما گروه دوم بروکرها که بیشترین حجم فعالیت خود را در کشورهای در حال توسعه مانند ایران متمرکز میکنند، بروکرهایی هستند که از کمترین اعتبار و تضمین برخوردارند. بروکرهای دسته دوم معمولا با کسب نمایندگی از دیگر بروکرها و بانکهای دیگر، با امکانات بسیار اندک، پایه و اساس سودآوری خود را بر ضررهای مشتریان قرار میدهند. البته برای خالی نبودن عریضه و کامل شدن فرآیند
فریب مشتریان فهرستی از تاییدیههای غیرمعتبر و واهی از انجمنها و اتحادیههای بدون عضو گرفته تا بقالی سر کوچه را نیز به عنوان تاییدکنندگان خود اعلام میکنند. ما این موسسات را نه یک بروکر، بلکه یک شبهبروکر مینامیم.
شبهبروکرها به تجربه دریافتهاند که بخش عمده مشتریان آنها در میانمدت (و حتی کوتاهمدت) ضرر میکنند. بنابر این زحمت انتقال معاملات مشتریان به بانک مرجع را نمیکشند. فرض کنید یک شبه بروکر در مجموع از میان 100 معاملهگر فعال خود در بازار ایران مجموعا یک میلیون دلار پوزیشن در طول هفته کاری را دریافت کرده است. در پایان هفته و یا حتی در پایان یک روز کاری، بر اثر نوسانات فراوان بازار، ارزش سرمایه این معاملهگران به هفتصد هزار دلار میرسد که البته در این بین احتمالا چند نفری سود نیز بردهاند و تعداد بسیار بیشتری ضرر کردهاند. حال اگر یکی از معاملهگران برنده بخواهد سود خود را برداشت کند از محل زیانهای دیگر معاملهگران برداشت و پرداخت می شود. البته به ندرت این اتفاق میافتد و معاملهگران برنده نیز معمولا سود خود را به همراه بخشی از اصل سرمایه در هفته بعدی نزد همین شبه بروکر از دست میدهند.
در پایان هفته کاری، شبهبروکر مثال ما حدود ۳۰۰هزار دلار سود خالص را به اضافه میزان قابلتوجهی کارمزد به دست آورده است و این چرخه تا از بین رفتن کامل سرمایه مشتریان و جایگزین شدن آنها با معاملهگران جدید ادامه دارد. البته در این میان شبهبروکرها برای تکمیل پروژه بلعیدن سرمایه مشتریان خود از راهکارهای زیر نیز استفاده میبرند.
الف) افزایش اسپرد در مواقع خبر تا حد 2 تا 5 برابر مواقع عادی.
ب) عدم اجازه به معاملهگر در دریافت پوزیشن در مواقعی که مطمئنا جهت درست انتخاب شده است.
ج) بستن معامله شما قبل از رسیدن به حد سود و باکسب کمترین سود ممکن.
د) بستن معامله شما باضرر قابل ملاحظهای با وجود اینکه قیمتها هرگز حد ضرر شما را لمس نکردهاند.
ه) اگر هیچکدام از روشهای بالا برای قطع نوار سودآوری یک معاملهگر نسبتا موفق کافی نباشد، قطع کامل سرور و خارج شدن کنترل کامل بازار از دست وی به عنوان آخرین حربه قطعا کارساز خواهد بود.
البته تمام این اقدامات تنها از طریق شبهبروکرهای غیرمعتبر آسیایی، اروپای شرقی یا حتی غربی که بر روی بازارهای ضعیفی مانند ایران تمرکز کردهاند، انجام میشود. جالب است بدانید که برخی از این شبه بروکرها، اصولا تنها یک بازارساز (Market Maker) هستند که با ثبت شرکت در یک کشور خوشنام و فعالیت در دیگر نقاط ارزانقیمت دنیا، علاوه بر کاستن هزینهها، خود را از دسترس نهادهای نظارتی کاملا دور نگه میدارند.
برخی از این شبه بروکرها، تنها شرکتهای کوچکی هستند که با خرید نرمافزار متاتریدر و کسب اجازه درج نام در بالای نرمافزار، تحت عنوان بروکر به افتتاح حساب در فارکس میپردازند.
نمایندگان بروکرها (IB): شبهبروکرها برای کسب سود بیشتر و نفوذ در بازارهای هدف نیاز به لوازم و وسایلی دارند که نمایندگان بروکرها که به اختصار (IB) نامیده میشوند، یکی از اصلیترین آنها است. جدا از بروکرهای معتبر که از این مبحث استثنا میشوند، بروکرهای گروه دوم یا شبه بروکرها با ارائه مشوقهای مالی بسیار قوی به نمایندگان خود، در زمینه جذب مشتری کاملا حرفهای عمل میکنند. شبه بروکرها اصولا درآمد اصلی خود را برعکس بروکرهای معتبر، براساس ضررهای روزانه معاملهگران پایهریزی میکنند. بنابراین با پیشنهاد کارمزدهای وسوسهانگیز، بسیاری از نمایندگان خود را اغوا میکنند. متاسفانه درآمد (IB)ها از معرفی مشتری به شبه بروکرها آنقدر زیاد است که آنها بدون توجه به مسیر طی شده تا واریز این وجوه به حسابشان، تنها به فکر جذب تعداد بیشتری از معاملهگران و افزایش درآمد خود هستند.
جالب است بدانیم که شبه بروکر در بهترین حالت تنها یک تا پنجدرصد درآمد حاصل از زیان سرمایهگذار را به نماینده خود میپردازد و متاسفانه برخی از نمایندگان حاضرند برای بدست آوردن همین یک تا 5درصد از سرمایه یک مشتری، 95تا 99درصد سرمایه هم وطن خود را به یک شبه بروکر کاملا غیرمعتبر ببخشند. البته بسیاری از نمایندگان شبهبروکر حقیقتا از عمق اتفاق اطلاع چندانی ندارند و تعداد بسیاری از آنها از نوع کوچک و خرده پای آنها هستند که قبلا طعم شکست در فارکس را چشیدهاند و اکنون برای جبران بخشی از ضررهای قبلی به معرفی مشتری به شبهبروکرها روی آوردهاند.
جذابیت مالی کمیسیون دریافتی به قدری است که به عنوان نمونه یکی از شبه بروکرهای روسی که در ایران فعالیت نسبتا وسیعی دارد، در یک شهر متوسط ایران پنجنماینده فعال دارد. اگر به این جمله معتقد باشیم که «هدف وسیله را توجیه نمیکند» باید اصرار، تبلیغ رایگان و بازاریابی کورکورانه برخی از این نمایندگان برای معرفی مشتری بیشتر به این شبهبروکر را از جمله رفتارهای غیراخلاقی نمایندگان تعریف کنیم. در مجموع میتوان گفت ماهیت فعالیت تقریبا غیررسمی فارکس در ایران راه انواع سوءاستفاده از علاقهمندان حضور در بازارهای مالی بین المللی را هموار کرده است. سرمایهگذاری در بورس ایران اگر چه در سالهای اخیر با زیانهایی برای سهامداران همراه شده است، اما اندکی توجه بزرگان بازار و قدری استقامت و تعصب ایرانیان به اقتصاد و بورس کشورمان میتواند نویدبخش آیندهای روشن برای بازار سرمایه باشد. بدون شک هیچکس مخالف آشنایی سرمایهگذاران با مفاهیم مالی بینالمللی و یا حتی ورود معاملهگران به بازارهای سهام خارجی نظیر فارکس نیست، اما مقطع زمانی ورود به بازار، میزان آمادگی و تجربه کافی از مهمترین محورهای مورد بحث در این زمینه است. شناخت همه
جانبه مزایا و مخاطرات این بازار و آشنایی با مکانیسم معاملات توسط بروکر و معاملهگر و توجه بیشتر به نقش بروکر میتواند تا حد زیاری ریسک سرمایهگذاری را کاهش دهد. توجه معاملهگران به اعتبار و نحوه عمل بروکرها نیز از جمله مواردی است که دقت مضاعف در پیرامون آن و کنکاش در زوایای گوناگون به سلامت یک سرمایهگذاری موفق کمک فراوانی مینماید.
دقت نظر و توجه نمایندگان بروکرها به منافع مشتریان و ترجیح منافع سرمایهگذاران ایرانی بر منافع و خواستههای بروکرها و سرمایهگذاران خارجی از دیگر نکاتی است که علاوه بر تضمین سلامت بازار و جلب اعتماد عمومی، تامین منافع درازمدت آنها را نیز در برخواهد داشت.
faraforex.com
ارسال نظر