علی لطفی*
چند صباحی است که مسوولان و فعالان بورس اوراق بهادار از تعدیل یا تغییر قانون «حجم مبنا» سخن می‌رانند. در این مقاله ضمن برشمردن مزایا و معایب قانون حجم مبنا، پیشنهادی جهت اصلاح این قانون ارائه شده است.

حجم مبنا چیست و چگونه بر قیمت پایانی یک سهم تاثیر می‌گذارد؟
حجم مبنای یک شرکت، تعدادی از سهام آن شرکت است که در یک روز باید معامله شود تا قیمت پایانی، برابر میانگین موزون قیمت سهم در آن روز شود. (عدد حجم مبنا در حال حاضر برابر ۰۰۰۸/۰ تعداد کل سهام یک شرکت است.)
در تعریف بالا میانگین موزون به‌این معناست که‌هر چه حجم معامله در یک قیمت خاص بیشتر باشد، آن قیمت در میانگین‌گیری وزن و تاثیر بیشتری خواهد داشت.
مزایا و معایب قانون حجم مبنا
مهم‌ترین مزیت قانون حجم مبنا، جلوگیری از حرکات پرشیب و یکباره در روند قیمت‌ها است، به عنوان مثال زمانی که یک سهم در روند نزولی قرار می‌گیرد، میزان عرضه بر تقاضا فزونی می‌یابد و معمولا این چیرگی عرضه بر تقاضا، آن قدر پررنگ می‌شود که حجم معاملات سهم به شدت کاهش یافته و اصطلاحا معاملات در آن نماد «قفل» می‌شود. (که فعالان بازار از این حالت به عنوان «صف فروش» یاد می‌کنند.)
در این حالت به دلیل کاهش شدید حجم معاملات، بر اساس قانون حجم مبنا درصد نوسان پایان روز نیز کاهش می‌یابد و لذا از سقوط برق آسای سهم جلوگیری می‌شود. (عکس همین حالت در بازار صعودی برقرار است.) اما مساله‌اینجا است که ‌همین ویژگی قانون حجم مبنا بزرگ‌ترین عیب آن نیز به شمار می‌آید، با شکل‌گیری صف‌های خرید و فروش در بازار، حجم زیادی از سرمایه سرمایه‌گذاران در این صف‌ها بلوکه می‌شود، حجمی که می‌تواند با گردش در سایر سهام بازار، بر رونق بورس بیفزاید، بنابراین شکل‌گیری صف‌های خرید و فروش، روانی معاملات (liquidity) در بازار را مورد تهدید قرار می‌دهد.
به عنوان مثال اگر سهامداری که سهمش در صف فروش فرو رفته، نیاز فوری به سرمایه‌اش پیدا کند، چاره‌ای ندارد، جز آنکه سهم خود را به صورت وکالتی و با قیمتی بسیار پایین تر از ارزش آن به شخص دیگری واگذار کند.
همچنین فرسایشی شدن این صف‌ها (به خصوص صف‌های فروش) می‌تواند اثرات نامطلوبی بر روان جمعی بازار داشته باشد. به عنوان نمونه می‌توان از شرکت‌های سیمانی در سال ۸۴ و یا شرکت‌هایی مانند سرمایه‌گذاری غدیر و سرمایه‌گذاری بانکی ملی - که مدت‌های مدیدی صف فروش بودند- نام برد. (مورد آخر همچنان در صف فروش قرار دارد.)
نکته دیگر اینکه اگر نماد سهم‌هایی که با صف فروش و یا خرید مواجه‌هستند به دلایلی همچون تعدیل پیش بینی سود، برگزاری مجمع سالانه یا مجمع افزایش سرمایه و ... متوقف شود، در روز بازگشایی نماد، بازار با در‌نظر گرفتن وضعیت پیش از بسته شدن نماد به آن سهم قیمت می‌دهد، یعنی مثلا اگر سهم پیش از بسته شدن نمادش دارای صف فروش باشد، پس از بازگشایی، بازار آن قدر قیمت را پایین می‌آورد تا قیمت سهم را به نرخ تعادلی مورد نظر برساند، به دیگر سخن بازگشایی نمادها تمام تمهیدات قانون حجم مبنا را نقش بر آب می‌کند!
نمونه‌هایی از این دست بسیار دیده شده، به عنوان مثال می‌توان شرکت سرمایه‌گذاری غدیر را نام برد که پس از دو نوبت بازگشایی با افتی در حدود ۴۰درصد مواجه شد. شرکت‌های پتروشیمی اراک، سنگ آهن گل گهر، باما، فرآوری مواد معدنی ایران و گروه بهمن از آخرین نمونه‌های این نوع بازگشایی هستند که توام با کاهش قیمتی بوده‌اند.
ارائه طرحی جهت اصلاح قانون حجم مبنا
در این طرح، عدد حجم مبنای هر سهم، هر سه ماه یک بار به روز و اعلام می‌شود.
حقیقت آن است که در بازار بورس در بازه‌های زمانی مختلف، سهام گروه‌های مختلف مورد توجه قرار گرفته و حجم معاملات در آن نمادها (یا گروه‌ها) بالا می‌رود. به عنوان مثال در سال‌های 80 و 81 شرکت‌های سیمانی و خودرویی از حجم معاملات بالایی برخوردار بودند، در حالی که اکنون نماد شرکتی همچون ایران خودرو در تابلو فرعی معامله می‌شود! و حجم معاملات شرکت‌های سیمانی نیز بسیار افت کرده است. شرکت‌های فعال در صنعت روی مصداق دیگری برای این ادعا هستند. همگان به یاد داریم که در سال‌های 80 و 81 نمادهای گروه روی معاملات کم حجم و کم رونقی را شاهد بودند (حتی نماد شرکتی مانند ملی سرب و روی تا مدت‌های مدیدی بسته بود)، اما همین گروه در دو سال گذشته حجم بالایی از معاملات بورس اوراق بهادار را به خود اختصاص داده‌اند.
این گردش سلیقه و تمرکز بر روی سهام مختلف در بازه‌های گوناگون، نیاز به منعطف بودن عدد حجم مبنا را نشان می‌دهد، به عنوان یک نمونه می‌توان گفت حجم مبنای چهار میلیونی برای سهم ایران خودرو در بازه فعلی بسیار زیاد است. (میانگین حجم معامله روزانه‌این سهم - با احتساب معاملات بلوکی - در سال گذشته برابر ۱۵۶۰۰۰۰ سهم بوده است.) در طرح مورد نظر، برای به دست آوردن عدد حجم مبنا از حجم معاملات سهم در ۶۳ روز گذشته به صورت موزون میانگین‌گیری می‌شود. (اگر تعداد روزهای معاملاتی هر ماه را ۲۱ فرض کنیم، ۶۳ روز برابر تعداد روزهای معاملاتی ۳ ماه است.)
در این طرح در ابتدای هر فصل حجم مبنای تمام سهام بازار محاسبه شده و به بازار اعلام می‌شود.
به عنوان مثال برای روز ۱ مهر حجم مبنای سهم x به صورت زیر محاسبه و اعلام می‌گردد:
(1+...+62+63)/ (1× (حجم معامله روز 5/1) +...+62×(حجم معامله روز 30/6)+63×(حجم معامله روز 31/6)
لذا در این پیشنهاد عدد حجم مبنا منعطف می‌شود و اگر سهمی مدتی صف فروش یا خرید باشد و حجم معاملات آن کاهش یابد، مطابق این فرمول حجم مبنای آن به طور خودکار کاهش می‌یابد و بنابراین معاملات سهم با رسیدن به نقطه تعادل روان می‌شود. پس از روان شدن و افزایش حجم معاملات، متناسب با حجم معاملات جدید بار دیگر حجم مبنا افزایش می‌یابد.
مزیت اصلی این پیشنهاد منعطف شدن عدد حجم مبنا است که بر اساس تمرکز بازار عدد حجم مبنا برای هر سهم تغییر می‌کند که ‌این امر منجر به روان شدن معاملات و کاهش صف‌های خرید و فروش می‌شود. در عین حال همین ویژگی انعطاف‌پذیری از حباب شدن و یا سقوط یکباره قیمت نیز جلوگیری می‌کند.

مولف کتاب شاخص‌های تکنیکال