یادداشت
رفتارهای سرمایهگذاران
۱ - تمرکز سرمایهگذار بر بازده موردانتظار و درجه ریسک است. در نتیجه در شکلگیری معاملات، قیمتها و حجم معاملات بر اساس بازده موردنظر سرمایهگذار در آینده در برابر ریسک سرمایهگذاری تعیین میشود. در این روش سرمایهگذار با اتکای بیشتر بر روشهای تحلیل بنیادی، سهام و صورتهای مالی آن را مورد توجه قرار میدهد و در بیشتر موارد افق سرمایهگذاری میانمدت و بلندمدت است.
2 - سرمایهگذار پس از خرید، نگهداری سهام را با توجه به ارزش مورد انتظار از نوسانات قیمتی مورد توجه قرار میدهد، به عنوان مثال چنانچه در شرایط رونق بازار باشد و قیمت سهام رو به رشد باشد، ماندگاری در این حالت بیشتر است هر چند که بر خلاف گروه اول، از نظر تحلیلی توجیه برای قیمت وجود نداشته باشد. در شرایط رکود نیز بر عکس حالت اول است. به این معنا که ماندگاری و تحمل کاهش قیمت در دوره بحران اندک میشود. اینگونه سهامداران که بیشتر نوسانگیران(noise trader) هستند، بیشتر بنا بر جو عمومی بازار سرمایهگذاری میکنند و افق بسیار کوتاهمدت دارند و از درجه ریسکپذیری بالایی برخوردارند.
۳ - سرمایهگذاران این گروه که تخصصیترین نوع سرمایهگذاری را انجام میدهند، بر پایه اطلاعات و دانش مبتنی بر آن، به فعالیت در بازار میپردازند. در گروه اول تنها ریسک و بازده مورد توجه بوده و به طور جامع تحلیل بنیادی شرکت صورت نمیپذیرفت. اما در این نوع سرمایهگذاری، سهامدار در ابتدا به کسب اطلاعات از شرکت میپردازد. سپس با کمک روشهای بنیادی و تکنیکی، قیمت خرید را ارزیابی میکند و تقاضای خود را شکل میدهد. با کمک تحلیل بنیادی، ارزش سهام مورد نظر یافت میشود و سپس با تحلیل تکنیکال، نوسانات قیمت و نقاط ورود و خروج از سهم را مشخص میکند.
بیشتر گروه فعال در این روش که تا حدودی جدا از جو بازار نیز فعالیت میکنند، سرمایهگذاران با افق بلندمدت و میانمدت هستند. بسیاری از معاملات شرکتهای سرمایهگذاری نیز در این قالب وجود دارد.
پدیده چسبندگی به سهام
سرمایهگذاران به دلایل مختلف نسبت به سهام خریداری شده خود چسبندگی نشان میدهند. به عنوان مثال انتظار دارند که در آینده نرخ بازده مورد انتظارشان افزایش یابد. بنابراین به نگهداری سهام تا رسیدن به عدد موردنظرشان میپردازند. تحلیل بعدی درباره چسبندگی بر سهام که بیشتر در شرکتهای سرمایهگذاری متداول شده است، از کاهش قیمت تمام شده برمیآید. به این ترتیب که در زمان کاهش قیمتها، نه تنها این گروه اقدام به فروش و خروج از سهم نمیکنند، بلکه تعداد سهام خود را در شرکت موردنظر افزایش میدهند تا قیمت تمامشده کل را کاهش دهند.
در برخی از مواقع ماندگاری بر سهام تنها با هدف کسب سود نقدی و ورود به مجامع است. شرایط عمومی بازار و شرکت برای این گونه از سهامداران چندان مطرح نیست و هر چقدر که درصد سود تقسیمی شرکت بیشتر باشد، ماندگاری خود بر سهم را بیشتر میکنند.
دلیل آخر ماندگاری و چسبندگی سهم عبارت است از اهداف مدیریتی، داشتن عضو هیاتمدیره و راهبری شرکت که موجب میشود این گونه سرمایهگذاران، تمایلی به عرضه سهام خود نداشته باشند.
عوامل اثرگذار بر رفتارهای سرمایهگذاری
جدا از رفتارهای متفاوت هر گروه که در بالا بیان شد، برخی از عوامل هستند که میتوانند به طور مقطعی، رفتارهای سرمایهگذاران در بازار سرمایه را دستخوش تغییر کنند. عواملی چون تبانی، کاهش یا افزایش درجه نقدشوندگی در سهام، صنعت و بازار، وجود حبابهای قیمتی، عوامل برونزای سیاسی و اقتصادی و .... گروههای سرمایهگذار میتوانند به ویژه در حالت سوم با پدیده تبانی به رشد یا نزول قیمت یک سهم کمک کنند که در نتیجه به طور موقت ساختار فعالیت سایر گروهها مختل خواهد شد. زیرا علاوهبر تغییر بر بازده مورد انتظار، ورود و خروج noise traderها تقویت یافته یا کم میشود که در نتیجه تصمیمات سایر سرمایهگذاران را دستخوش نوسان میکنند. همچنین در شرایط پدید آمدن حباب قیمتی، عملکرد سرمایهگذاران درباره چسبندگی به سهم تغییر مییابد و ورود و خروج به شرکت یا صنعت مورد نظر همگراتر میشوند. این پدیده در مقایسه بازار سرمایه با سایر بازارهای رقیب مثل بازار پول، طلا، مسکن و ... نیز مشهود است.
منبع: بولتن آریا سهم
ارسال نظر