یادداشتهای تالار شیشهای
فرصت واقعی شدن قیمتها برای بورس
چند روزی است رونق و تعادل راه خود را از بیراهه کج کردهاند و راه بازار سرمایه را در پیش گرفتهاند، حال آنکه صرفنظر از تاثیرات مثبت تحولات سیاسی، ادامه مذاکرات با آژانس انرژی هستهای، اجلاس پیشروی سران غیرمتعهدها و رخدادهای دیگر؛ بخشی از روی خوش بورس و فرابورس را باید در برخی از عوامل و متغیرهای داخلی هم جستوجو کرد.
علیرضا باغانی
چند روزی است رونق و تعادل راه خود را از بیراهه کج کردهاند و راه بازار سرمایه را در پیش گرفتهاند، حال آنکه صرفنظر از تاثیرات مثبت تحولات سیاسی، ادامه مذاکرات با آژانس انرژی هستهای، اجلاس پیشروی سران غیرمتعهدها و رخدادهای دیگر؛ بخشی از روی خوش بورس و فرابورس را باید در برخی از عوامل و متغیرهای داخلی هم جستوجو کرد. در داخل کشور از افزایش اولویتبندی دریافتکنندگان ارز دولتی سخن گفته میشود، هرچند تا این لحظه تنها دارو به به جرگه دارندگان ارز دولتی اضافه شده است.
اما چیزی که باعث شده بخشی از نمادهای تاثیرگذار بر بازار سهام متعادل شده و حتی تقاضای خرید برایشان ایجاد شود، رشد نرخ یا به تعبیری واضحتر واقعی شدن نرخ محصولات فلزی در بورس کالا است.
در دو هفته گذشته از آهن و میلگرد گرفته تا شمش محصولات فلزی در بورس کالا با رشد قیمت قابل اعتنایی مواجه شدهاند، چیزی که باعث شده برای سهام شرکتهایی همچون ذوبآهن، فولاد مبارکه، فولاد خوزستان، فولاد خراسان و نمادهایی از این دست یا تقاضای خرید ایجاد شده، یا معاملاتی پررونق و به تعبیری واضحتر رشد قیمت رقم بخورد. این شرایط مساعد فلزیها در بازار کالا سبب شده تا سهامداران علاقهمند به گروه معدنی و فلزی برای خرید سهام این گروهها از خود اشتیاق نشان بدهند و در سودای جبران زیانهای شناسایی شده در ماههای گذشته، بازدهی های ۱۵ تا ۲۰ درصدی به نسبت معقولی را هم برای خود پیشبینی کنند.
اما مساله اینجا است اگر در شرایط کنونی نکتهسنجی اهالی بازار سهام آنقدر بالا رفته که به تغییرات قیمتی محصولات فلزی در بازار آزاد یا بورس کالا واکنش نشان میدهند، (هرچند این تغییرات در برخی موارد جزئی و اندک باشد)، چرا نباید از فرصت واقعی شدن قیمتها برای بازار سهام بیش از این استفاده کرد.
بورس کالا مدتی است که میزبان سیمان تولید شده توسط شرکتهای سیمانی داخل کشور است، حال آنکه قیمتگذاری سیمان با نظارت دولت انجام شود و همین امر سبب شده که سیمان نتواند در بورس کالا روزهای پررونقی را سپری کند و از طرفی دیگر قیمت این محصول خاکستری نتواند واقعی شود.
برآیند دولتی ماندن سیمان موجب شده که سهام شرکتهای سیمانی که پیش از این هم بیش از ۱۰ درصد از ارزش بازار سهام را به خود اختصاص داده بودند، حاشیهنشین بازار شوند.
یک روز سوخت سیمانیها را به مازوت تبدیل میکنند و یک روز برای صادراتشان به کشورهای همسایه تعرفه میگذارند و در روزی دیگر محدودیتهای زیستمحیطی جدیدی برای آنها خلق میشود و اینها همه به افت قابل توجه «پی بر ای» سیمانیها در بازار سهام ایران منجر شده است.
پی بر ای مجموعه شرکتهای سیمانی در بورس تهران هماکنون حول و حوش ۴ مرتبه است، یعنی بیش از یک مرتبه پایینتر از پی بر ای کل بازار سهام. اگر نگاهی به روند شرکتهای فولادی بیندازیم میبینیم که برای شرکتهای فولادی؛ هم قانون هدفمندی یارانهها اجرا شده و هم هزینههایشان افزایش پیدا کرده و هم مجبورند مواد اولیه خود از جمله سنگآهن را به قیمت نسبتا واقعی بخرند و هم هزینههای سنگینی مثل کمک به صندوق فولاد در سالهای اخیر به آنها تحمیل شد، اما واقعی شدن نرخ محصولات فولادی در بورس کالا سبب شد تا صنعت فولاد از تمام این بحرانها عبور کند و با افزایش بهرهوری در سایه فروش محصولات به قیمت واقعی روزهای خوشی برای سهامدارانش رقم بزند.
حال آنکه سیمان هم به عنوان یکی از صنایع اصلی کشور میتوانست از همین فرصت استفاده کرده و ضمن رونق بازار سهام و سهام سیمانی، خود را از وضعیت بغرنج کنونی نجات داده و به توسعه بپردازد.
در اینجا یک سوال اساسی مطرح است و آن اینکه باوجود مازاد ظرفیت تولید سیمان در کشور و اینکه تا ۴ سال آینده تولید سیمان در کشور به سطح ۹۴ میلیون تن افزایش مییابد و واقعی شدن قیمت آن هم نمیتواند تاثیرات چندان نامطلوبی در بهای تمام شده ساختمان و در نهایت تورم بگذارد، چرا نباید از فرصت آزادسازی نرخ سیمان برای احیای مجدد این صنعت استفاده کرد؟
ارسال نظر