گروه بورس- راز اصلی برای رسیدن به موفقیت در معاملات چیست؟ تعهد و پایبندی.

گروه بورس- راز اصلی برای رسیدن به موفقیت در معاملات چیست؟ تعهد و پایبندی.

سه شرایط متفاوت زیر را برای «باب» معامله‌‌گر در نظر بگیرید:

۱.او معامله‌ای انجام می‌دهد که سود کمی نصیبش می‌کند. اما در این معامله او از قواعد سیستم سرمایه گذاری خود تبعیت نمی‌کند. ۲.او از قواعد سیستم معاملاتی خود تبعیت می‌کند، اما انتظار دارد قیمت در جهت عکس حرکت کند و منجر به زیان او شود.

۳.او از راهنمایی‌های یک مشاور معاملاتی و سرمایه گذاری با سابقه کاری عالی تبعیت می‌کند، اما به او اعتماد ندارد.

اکنون به سه شرایط مشابه زیر توجه نمایید:

۴.باب با تبعیت از قوانین سیستم سرمایه گذاری خود سود اندکی نصیبش می‌شود.

۵.او به سیستم معاملاتی خود وفادار می‌ماند، زیرا زمان به او نشان داده است که باعث سودآوری او خواهد شد.

۶.او از راهنمایی‌های یک مشاور سرمایه‌گذاری با سابقه کاری عالی تبعیت می‌کند، زیرا به او اعتماد دارد.

تفاوت شرایط ۱ تا ۳ و شرایط ۴ تا ۶ در چیست؟ در شرایط گفته شده ۱ تا ۳، باب سیستم خود را نادیده می‌گیرد، به آن اعتماد ندارد، و همچنین به مشاور خود هم اعتماد ندارد. در واقع او فاقد تعهد و پایبندی به سیستم یا معاملات خود است. اما در شرایط ۴ تا ۶، چنین تضادی وجود ندارد او اعتماد به نفس دارد، می‌تواند شرایط را کنترل نماید و متعهد به انجام صحیح معاملات است. شما ترجیح می‌دهید چگونه معامله‌‌گری باشید؟

یکی از راه‌هایی که می‌توانید بگویید از تعهد کافی در این زمینه برخوردار هستید یا خیر، این است که ببینید آیا قادر هستید سودهای مداوم در سال‌های متوالی داشته باشید یا خیر. اما سوال مهمتر آن است که چه مدت به آنچه که باید، متعهد می‌مانید؟ آیا پس از چند زیان استرس شما را فرا می‌گیرد و تعهد به سیستم خود را فراموش می‌کنید؟

موانعی در انجام معاملات

معامله‌‌گران خوب می‌دانند معاملات زیادی وجود دارند که می‌توانند زیان‌های سنگینی را به آنها وارد سازند یا حتی باعث ورشکستگی شوند. کار آنها اجتناب از انجام این معاملات است. برخی از معاملاتی که در تعهد معاملاتی اخلال ایجاد می‌کنند، چه هستند؟

اگر معامله‌‌گری سعی ‌کند از زیان‌ها اجتناب کند، زیان‌های خود را کم نخواهد کرد. او با اینکه می‌داند اگر سهم را بفروشد، به سرعت زیان‌ها را جبران خواهد کرد، اما اجازه می‌دهد که یک زیان کوچک بزرگ شود. بنابر‌این، صبر می‌کند و منتظر می‌ماند تا قیمت سهم بالا رود. در برخی موارد این اتفاق می‌افتد، و همین مورد عادت بد او را تقویت می‌کند.

مشکل هنگامی وخیم می‌شود که یک زیان جزئی، بزرگ و بزرگتر می‌شود و به یک زیان مهیب تبدیل می‌شود. زیان بسیار بزرگ او باعث می‌شود نهایتا سهم خود را در نزدیکی کف قیمت بفروشد، یعنی درست هنگامی که ممکن است روند قیمتی سهم تغییر کند. و این بازگشت قیمت هم به طرز مشابهی این باور غلط او را تقویت می‌کند که نباید سهم خود را می‌فروخت و به این باور منتهی می‌شود که اگر سهم خود را فقط چند روز یا چند هفته بیشتر نگاه می‌داشت، می‌توانست دست کم بدون ضرر از معامله خارج شود. مشخص است که اگر در وهله اول اجازه نمی‌داد که زیان کوچکش این چنین بزرگ شود، اصلا در چنین دوراهی گیر نمی‌کرد.

به یاد داشته باشید که مهم نیست چه زمانی زیان می‌کنید؛ این مشکل تقریبا همیشه گریبانگیر شما است: همیشه فکر می‌کنید درست پس از فروش شما روند قیمتی سهم بر می‌گردد. با فرض اینکه اگر با فروش شما روند قیمت سهم برگردد، چه تصمیمی را ترجیح می‌دهید؟ صبر می‌کنید تا قیمت پایین تر بیاید یا همان اول کار آن را می‌فروشید؟ هنوز هم احتمال آن هست که وقتی فروختید باز هم قیمت به پایین رفتن خود ادامه دهد. بنابر این، باز هم فروش هنگامی که زیان کم است بهترین گزینه به نظر می‌رسد. بنابراین، زیان‌های خود را کم کنید.

فقط مواظب باشید که علاقه شدید شما برای کم کردن زیان‌ها، به افراط کشیده نشود. معامله‌‌گری را می‌شناسم که با ۱یا ۲درصد زیان سهم خود را می‌فروشد. این کار اشتباه است و باعث می‌شود او از بیشتر معاملات خود به سرعت خارج شود. زیرا قیمت دستور توقف زیان او با قیمت معامله بسیار به هم نزدیک هستند. یادگیری میزان درست و درصد مناسب برای دستور توقف زیان برای معامله موفق حیاتی به شمار می‌رود.

معامله‌‌گری که بر روی سودهای زیان تمرکز می‌کند اغلب با زیان مواجه می‌شود، زیرا سهم خود را زیادتر از حد معمول نگه می‌دارد و صبر می‌کند تا آخرین ذره‌های سود را نصیب خود کند. البته هنگامی که قیمت در جهت مناسب حرکت نمی‌کند، متحیر و بی حرکت باقی می‌ماند.

مثال دیگر مربوط به معامله دیگری است که می‌شناسم. او سهمی که قیمتش ۵ برابر شده بود را آنقدر نگاه داشت تا سود به سه برابر کاهش یافت. چرا این شخص در زمان مناسب سهم خود را نفروخت؟ زیرا در فکر سود ۱۰ برابری بود!

تنبلی و عدم نظم و سازماندهی

یک مانع دیگر بر سر راه تعهد، تنبلی و عدم نظم و برنامه ریزی است. معامله‌‌گران تنبل نمودار قیمت سهام خود را به طور مرتب و روزانه دنبال نمی‌کنند. بنابراین، سعی می‌کنند در سایت‌های خبری مشترک شوند تا آنها این کار را برای آنها انجام دهند. آنها با خود فکر می‌کنند: «بگذار هشدارها و سیگنال‌های آن سایت خبری مرا در مورد یک معامله جدید آگاه کند.» سپس چه اتفاقی می‌افتد؟ آنها دیگر روزنامه یا سایت را نمی‌خوانند یا دیگر به راهنمایی‌های مربوطه که سیگنال‌ها را نشان می‌دهند گوش نمی‌دهند و همچنان در حال از دست دادن پول هستند!

سپس، با خود تصمیم می‌گیرند یک سیستم معاملاتی خودکار را خریداری نمایند. ممکن است چند روز یا چند هفته‌ای را صرف شناخت آن سیستم کنند، اما پس از چند معامله ناموفق و همراه با زیان، دیگر به سیگنال‌ها اهمیتی نمی‌دهند. معامله‌‌گر تنبل برای هر مشکلی که پیش می‌آید تنها کاری انجام می‌دهد که مانند ماسک گذاشتن روی علائم بیماری است و کاری برای درمان واقعی آن انجام نمی‌دهد. و به این نحو مشکل مربوطه همیشه به جای خود باقی می‌ماند.

یک معامله‌‌گر تنبل را می‌شناسم که پول زیادی را خرج کرد و به کلاس‌های آموزشی زیادی رفت. اما هیچ یک از آن کلاس‌ها و درس‌ها هیچ پولی برای او خلق نکردند. پس از مدتی معلم خصوصی گرفت و مدعی شد کلاس‌ها خوب بودند، اما کلا‌س‌های خصوصی دقیقا همان چیزی هستند که او دنبالشان می‌گشته است. اما آن هم کارآ نبود و او مجبور شد به یک اتاق گفت‌وگو‌ بپیوندد و هنوز هم نتوانسته هیچ سودی نصیب خود کند. الان می‌گوید این اتاق گفت‌وگو‌ معرکه است! پس از این چه خواهد کرد؟ معلوم است که چنین فردی هیچ گونه تعهدی در مورد کار خود یا سیستمش ندارد.

انجام معامله به عنوان سرگرمی

برخی معامله‌‌گران، معامله را به عنوان سرگرمی و نه یک کسب و کار مستقل می‌پندارند. اما معامله‌‌گران حرفه‌ای یک برنامه منظم و از پیش طراحی شده دارند. شما چطور؟

افراد موفق دفتری دارند که مشخصات تمام معاملات خود را به دقت در آن ثبت می‌کنند و به طور دوره‌ای کارهای خود را مرور می‌کنند و به دنبال عادت‌های بد می‌گردند تا مانع رشد آنها شوند. استفاده از چنین دفاتر ثبت روزانه‌ای به آنها کمک می‌کند روندهای بازار را بهتر ببینند و زودتر متوجه شکل‌گیری روندهای جدید شوند.

انجام معامله برای کسب هیجان

زنی را می‌شناسم که سود بسیار زیادی در یک معامله در بازار سهام نصیب خود کرد و پس از آن تمام پول خود را وارد بازار کرد، تنها به این دلیل که دوست دارد ساعاتی از هیجان را به زندگی خود اضافه کند. شخص دیگری را می‌شناسم که شغل تمام وقتی دارد، اما از مانیتور کردن قیمت سهام در طول روز لذت می‌برد. او معامله را برای هیجانی که دارد انجام می‌دهد. فعلا هم سود خوبی کرده! اما بمب ساعتی که برای خود کار گذاشته این است که نمی‌داند چه زمانی سهام خود را بفروشد! و خطر در کمینش است!

واما راه‌حل...

راه‌حل مشکل عدم تعهد چیست؟ برخی فکر می‌کنند که جواب این سوال را باید از معامله‌‌گران بسیار موفق پرسید. آیا آنها در فروش سهم تردید خواهند کرد یا اینکه به سرعت سهم خود را می‌فروشند و وارد معامله جدیدی می‌شوند؟

فهرستی از مشکلات خود تهیه کنید. اگر نمی‌دانید که مشکلات شما چیستند، معاملات خود را به دقت دنبال کنید. آیا خیلی زود سهمی را می‌خرید یا خیلی دیر؟ آیا خیلی زود می‌فروشید یا دیر؟ آیا هنگامی که ناراحت هستید معامله می‌کنید یا هنگامی که خوشحالید؟ آیا برای هیجان معامله می‌کنید یا برای سود؟ آیا هیچ عنصر مشترکی حاکی از یک اشتباه واحد در تمام معاملات شما به چشم می‌خورد؟ آیا هنگامی که می‌خواهید معامله کنید تردید دارید یا بدبین هستید؟ آیا فکر می‌کنید که یک معامله بی تردید موفقیت آمیز خواهد بود و به همین علت سرمایه بیشتری قرار می‌دهید و دو برابر همیشه زیان می‌کنید؟ آیا سهام خود را برای مدت طولانی نگه می‌دارید؟

با مسائل ذهنی ای که این مشکلات را به وجود می‌آورند، دست و پنجه نرم کنید. با موانعی که بر سر راه تعهد معاملاتی هستند آشتی کنید و آنها را پشت سر قرار دهید. آنقدر خود را برای شرایط غیر منتظره و ناخوشایند مانند زیان‌های بزرگ آماده کنید که در صورت بروز زیان‌های کوچک، اعتماد به نفس و آرامش خود را از دست ندهید. به خود بقبولانید که زیان کردن گاهگاهی بخشی از این بازار و کسب و کار به شمار می‌رود.

چه یک معامله‌‌گر تمام وقت باشید یا نیمه وقت، تعهد در انجام معاملات اهمیت فراوان دارد و باید با چک کردن میزان موفقیت خود در میان‌مدت و دراز مدت آن را اندازه بگیرید. موفقیت سود نیست. موفقیت یعنی خوب عمل کردن و داشتن بهترین عملکرد در هر شرایط. به بهترین نحو عمل کنید؛ سود خودش نزد شما خواهد آمد.

نوشته: توماس اس بولکووسکی

ترجمه: امیر کامگار

منبع: www.bourse۲۴.ir