احسان رضاپور نیکرو*

بورس کشور ما بازاری فصلی است که بررسی رفتار سرمایه‌گذاران در طول یکسال می‌تواند وضعیت روشن تری را فراروی سرمایه‌گذاران قرار دهد. در این مطلب با توجه به احتمال تکرار شدن بسیاری از رویکرد‌های فعالان بازار طی معاملات سال جدید قصد داریم روند یکساله رفتار تقریبا تکرار پذیر سرمایه‌گذاران در بورس کشور را در غالب ۴ دوره سه ماهه متفاوت مورد بررسی قرار دهیم.

همانگونه که در مقدمه نیز ذکر شد بورس کشور را از لحاظ رفتار سرمایه‌گذاران می‌توان به ۴ دوره سه ماهه تقسیم کرد.

سه ماهه نخست به عنوان دوره اول مملو از هیجانات و انگیزه بالای سرمایه‌گذاران است که‌ انگیزه بالای سرمایه‌گذاران در این دوره از عواملی همچون نزدیکی به فصل مجامع و زمان تقسیم سود شرکت‌ها نشات می‌گیرد. همچنین طراوت نوروزی و روحیه مثبت سرمایه‌گذاران در کنار انتظار بازدهی مناسب در این فصل بر پویایی هر چه بیشتر بازار در این فصل می‌افزاید.

در این دوران غرق شدن در اخبار مثبت و حاشیه سازی‌های مجامع و شایعات پیرامون وضعیت شرکت‌ها، مجالی برای توجه به خبرهای منفی در بازار باقی نمی‌گذارد. در واقع ریسک سیستماتیک (ریسک عمومی بازار ناشی از عوامل سیاسی، قانونی، ‌اجتماعی و...) حاکم بر بازار در این دوران به طور بسیار ضعیف، بازار اوراق بهادار را تحت تاثیر قرار می‌دهد و قوانین نانوشته‌ای کلیت بازار را در روند افزایشی سوق می‌دهد. البته نباید این نکته را نیز فراموش کرد که روند‌های افزایشی و کاهشی جزئی از بازار سرمایه است و پس از هر رشد و صعودی مسلما ریزش یا نزولی حتی مقطعی به میزان کمتر یا بیشتر در پیش است.

در دوره ۳ ماهه دوم غالبا فضای مثبت و اخبار منتشره نسبتا ایده‌آل محور مدیران در مجامع، سرمایه‌گذاران را با نگرش مثبت‌تری همراه ساخته و اشخاص کم‌تجربه‌تر بازار را در وضعیت رویایی شرکت‌ها غوطه ور و بر نگهداری و حتی افزایش حجم سبد شان در نمادها ترغیب می‌کند. این امر خود به نوعی در حفظ روند مثبت البته متعادل‌تر بازار در این دوره موثر است.

همه ساله ریزش قیمتی سهام شرکت‌ها پس از برگزاری مجمع، افت شاخص و نارضایتی مسوولان را به همراه داشت که با تغییر نحوه محاسبه شاخص در سال گذشته دیگر این نگرانی مسوولان نیز برطرف شده که بر پایداری فضای مثبت روانی بازار در آن دوران موثر است.

در این ایام نیز بازار اصولا به ریسک‌های سیستماتیک و حتی غیرسیستماتیک (مرتبط با شرایط و وی‍ژگی‌های صنعت و شرکت) خیلی کمتر توجه می‌کند و نگرش‌های مثبت و محاسبات خوشبینانه همچنان بیشتر در بین فعالان و کارشناسان بازار خودنمایی می‌کند. با نزدیک شدن به روز‌های پایانی فصل تاثیر عبور از دوران هیجانی و پرحرارت تابستانی به مرور نمایان‌تر می‌شود و بازار را کم‌کم به سمت تعادل و یا حتی افزایش فشار عرضه در نماد‌هایی که در طول این دو فصل بازدهی مناسبی را نصیب سهامداران خود کرده‌اند و پتانسیل کافی برای آغاز دور جدید رشد را ندارند، سوق می‌دهد.

اما دوره ۳ ماهه سوم همانند شرایط آب و هوایی آن ‌سرآغاز پیدایش و شفاف شدن بخشی از واقعیت‌ها در صنعت کشور است. این دوران در واقع فرصت اصلاح برخی نگرش‌ها مثبت خلاف واقع و وقت بازنگری اوضاع مالی و تولید و فروش شرکت‌ها پس از گذشت ۶ ماه از سال است که عمدتا این بررسی مشاوران، کارشناسان و سرمایه‌گذاران به این نتیجه می‌انجامد که قیمت سهم‌ها برای آن زمان بیش از حد متعارف و فاقد جذابیت برای خرید است و همین مساله قرارگیری بازار در فاز استراحت را موجب می‌شود.

نکته حائز اهمیت اینکه در این ایام سهام شرکت‌های کوچک و کم حاشیه‌تر بازار که کمتر در دوران گذشته مورد توجه بازار بوده و از شرایط مطلوبی نیز بهره می‌برده‌اند با اقبال سرمایه‌گذاران باهوش‌تر بازار مواجه می‌شوند و اخبار مثبت خود را نیز همزمان با رشد قیمتی به بازار تزریق می‌کنند که این عامل، به مرور گذشت زمان، ‌بر بهبود نگرش بازار به این دسته سهم‌ها،یاری رسان است.

شنیده‌هایی همچون نزدیک شدن به فصل سرما و افزایش مصرف دارو و... که چه هوا سرد باشد و چه‌گرم، چه برف بیاید و چه نیاید در این ایام در بازار کم‌کم به گوش می‌رسد، هر یک نگرش سرمایه‌گذاران را به سمت سویی سوق می‌دهد و عدم بازدهی و رونق معاملات نماد‌های مطرح، سهامداران شرکت‌های پربازده دوران قبل را در فضای کسالت باری قرار می‌دهد.

اما سر انجام سه ماه پایانی سال که بی‌شک دوران ابهام و تردید در بازار است و همه ساله تمام بازار‌های مالی کشور از آن رنج می‌برد، فرا می‌رسد. فضایی که به دلیل نبودن رویه‌ای بلند مدت و شفاف، فرصت سودجویی را در اختیار برخی اشخاص قرار داده و محیطی مملو از شایعات از بودجه کشور، برنامه‌های چندساله توسعه، طرح تحول و نرخ بهره بانکی و غیره ‌گرفته تا تاثیرات این موارد بر شرکت‌ها با نگرش عموما منفی سرمایه‌گذاران، در اوایل این دوران فضای نامناسبی را بر بورس اوراق بهادار حاکم می‌سازد و اصولا شرکت‌ها را به اعمال سیاست‌های محتاطانه برای اعلام عایدی سال آینده خود سوق می‌دهد.

عدم تحقق برنامه‌های وعده داده شده در ابتدای سال و مجامع به دلایل مختلف، از تغییرات زیاد رویکرد‌های مسوولان دولت و تغییر سیاست‌های کلان آن‌گرفته تا عدم همراهی قانون و همکاری مجلس و کجی زمین و نامناسب بودن آب و هوا و بسیاری دلایل دیگر نیز از دیگر عواملی هستند که شرکت‌ها را به اعمال سیاست‌های احتیاط محور در بودجه بندی و برنامه‌ریزی عملیاتی تولید و فروششان سوق می‌دهد که همین امر تاثیرات محسوسی بر روند معاملاتی سهام این شرکت‌ها در بازار و افزایش فشار عرضه‌ها در آن را با خود به همراه می‌آورد.

در مجموع تجربه نشان می‌دهد عموما شرکت‌های بزرگ مورد اقبال در شش ماه نخست هر سال، در دوره چهارم، معاملات به دور از هیجانی را تجربه می‌کنند و سهام مورد اقبال در دوره سوم در این دوره برای سهامدارانشان بازدهی نسبتا معقولی را به ارمغان می‌آورند.

در شش ماه دوم به مرور و با گذشت زمان و با توجه مقبولیت بیشتر اخبار منفی نزد عموم ریسک سیستماتیک و عمومی حاکم بر بازار همانند مسائل سیاسی، تهدید‌ها و تحریم‌ها و... به عنوان شاخص مهم عدم رشد بازار و فضای کسل‌کننده آن شناسایی و اعلام می‌شود. در واقع در این دوران سردی و خزان به خوبی حتی در معاملات بورس نیز شاید به عنوان یک عامل روانی و محیطی بروز پیدا می‌کند.

این روند البته با تغییرات جزئی، تکرار و تکرار و تجربه سرمایه‌گذاران و شناخت آنان از بازار با گذشت هر دوره بیشتر و بیشتر می‌شود تا با نگاهی روشن‌تر و وسیع‌تر به اوضاع بنگرند و به مرور زمان کمتر تحت تاثیر جوسازی‌ها تصمیمات احساسی بگیرند و در هر زمان با نگاه دقیق بنیادی صنایع پیشتاز را انتخاب و با روز نگهداشتن اطلاعات بنیادی خود با بهره‌گیری از سیگنال‌های تکنیکال نقاط مناسب ورود و خروج‌ها را شناسایی و در خصوص خرید، فروش و یا نگهداری سهام خود تصمیم‌گیری کنند.

اصولا رشد و نزول دائمی خاصیت هیچ بازار مالی نبوده و در آینده نیز نخواهد بود. هر چند که عوامل فوق‌الذکر و اخبار و حاشیه سازی‌های مثبت یا منفی و میزان قوت‌گیری هر یک از آنان توام با تاثیر بر وضعیت شرکت‌ها و سپس اذهان عمومی می‌تواند روند‌های متفاوت با آنچه را که در بالا ذکر شد، در بازار سال جاری به همراه داشته باشد.

*مسوول سایت همفکران