زهرا اعظمی - امید مهرابی*

مقدمه

سهام عدالت از بدو تولد خود، موافقان و مخالفان زیادی داشته است. گروهی، سهام عدالت را باعث کاهش فاصله غنی و فقیر و عده‌ای آن را مولود اقتصادی احساسی، سیاسی و شعار زده‌ای می‌دانند که بدون آماده شدن زیرساخت‌های لازم، وضع را بدتر از گذشته خواهد کرد.

این فرزند با همه مزایا و معایبش برای بیش از ۴۰‌میلیون ایرانی متولد شده است. در زمان نگارش این نوشتار، امکان واگذاری سهام عدالت و خرید و فروش آن در آینده نزدیک اعلام شد.

واگذاری‌هزاران‌میلیارد‌تومان از سرمایه کشور به مردم - که صاحبان اصلی آن هستند - کاری است پسندیده، اما آیا توده مردم دانش، مهارت و شایستگی مدیریت این سرمایه را دارند؟ متاسفانه پاسخ خیر است.

نکته ظریف در این میان رابطه سهام عدالت با امور فردی، خانوادگی، اجتماعی و مهم‌تر از همه ملی است. بنابراین اگر سهام عدالت و کارکردهای آن به درستی تبیین نشود، به راحتی و تلخی می‌تواند خسارات جبران ناپذیری را برای خانواده و کشور موجب شود.

در این نوشتار، ضمن معرفی اجمالی ابعاد پنج گانه مهارت کار با پول و جایگاه سهام عدالت در این میان، ضرورت آموزش‌های مربوط به بازار سرمایه و سهام عدالت و نقش مدارس و معلمان در آموزش این موضوع، تشریح می‌شود.

کار با پول را از کجا می‌آموزیم؟

مهارت کار با پول را می‌توان در پنج دسته طبقه‌بندی کرد: هزینه کرد، درآمد، پس‌انداز، سرمایه‌گذاری و مدیریت وجوه و دارایی‌ها. با این که سرمایه‌گذاری نیز نوعی درآمد است، اما به دلیل پیچیدگی و اهمیت فوق‌العاده‌اش، آن را در دسته مجزایی آورده‌اند.

اغلب مردم با حوزه‌های متعدد کار با پول آشنایی دارند، اما این مهارت را به طور اصولی و درست نیاموخته‌اند. این مهارت در هیچ مدرسه، کلاس درس و کتاب درسی آموزش داده نمی‌شود. البته ممکن است آموزش‌های پراکنده‌ای در موضوعات بسیار محدود ارائه شود، اما با توجه به اهمیت و تاثیر این مهارت بر دیگر امور زندگی، این آموزش‌ها عملا مشهود نیستند.

بدیهی است که مراد از مهارت کار با پول غیر از علم اقتصاد است؛ زیرا اگر اقتصاد، موجب ثروتمندی یا ثروت آفرینی می‌شد، اقتصاددانان باید ثروتمندترین و ثروت آفرین ترین انسان‌ها می‌بودند و حال آن که به هیچ وجه چنین نیست.

مردم کار با پول را از خانواده می‌آموزند و پدر و مادر اولین مربیان و معلمان در آموزش کار با پول محسوب می‌شوند. هرچند که با گسترش دایره ارتباطات و تعاملات، این مهارت از افراد دیگر نیز آموخته می‌شود؛ اما کیفیت مهارت‌های دیگران نیز در حد نامطلوبی است؛ زیرا آن‌ها نیز به همین ترتیب کار با پول را آموخته‌اند.

اگر پدران و مادران و دیگر اعضای خانواده، با مهارت‌های اقتصادی آشنا نباشند، چه چیزی را به فرزندان خود منتقل خواهند کرد؟ آنان پنداره‌ها و آموخته‌های غلط خود را به فرزندان خواهند آموخت و فرزندان نیز به نسل بعدی و این دور همچنان ادامه می‌یابد. اساسا یکی از علل تشدید فاصله فقرا و اغنیا، نوع آموزش‌ها و نگرش‌های آنان به پول و مهارت‌های مربوط به آن است. فقرا آن چه را که اغنیا از پول و کارکردهای آن می‌دانند، نمی‌دانند.

البته این وضعیت مطلوب هیچ حکومتی نیست؛ زیرا کشور ثروتمند، کشوری است با مردمانی ثروتمند نه دولتی ثروتمند. بنابراین تنها راه رسیدن به توسعه پایدار و اقتصاد سالم، آموزش دانش، مهارت و نگرش‌های مربوطه به آحاد مردم است.

جایگاه سهام عدالت در حوزه‌های کار با پول

سهام عدالت ترکیبی است از سهام چند شرکت و بنگاه اقتصادی که سهم عمده آن‌ها قبلا در اختیار و تملک دولت بوده و دولت با واگذاری سهام عدالت به مردم، عملا سهم خود را کاهش داده است. بنابراین، سهام عدالت دو نقش اساسی را در اقتصاد خانواده ایفا خواهد کرد: سهام عدالت یک دارایی جدید است که تا پیش از این، بسیاری از خانواده‌ها شبیه آن را نداشته‌اند. از سوی دیگر، سهام عدالت نوعی سرمایه است که انتظار سود از آن، انتظاری کاملا منطقی و بدیهی است؛ زیرا فلسفه وجودی بنگاه‌های اقتصادی، کسب سود حداکثری در کنار رفع نیازهای محیطی و مشتری است.

برای تبیین ضرورت فرهنگ‌سازی این پدیده، نیازی به ارائه ده‌ها دلیل نیست. بنابراین به ذکر معدودی از آن‌ها بسنده می‌شود.

چالش‌های پیش روی سهام عدالت

به محض این که واگذاری سهام عدالت صورت پذیرد، امکان خرید و فروش آن فراهم می‌شود. بدیهی است که دارندگان این نوع دارایی جدید، چنانچه آن را به درستی درک نکنند و به اصطلاح نتوانند ارتباط خوبی با آن برقرار کنند، اولین اقدام خود را تبدیل این دارایی غریب و نامانوس به یک دارایی آشنا قرار خواهند داد. زمین، خانه، مغازه، دلار، سکه، خودرو، سپرده بانکی، اوراق مشارکت و مانند آن‌ها از جمله دارایی‌های آشنای ایرانیان است که هر کس بسته به بضاعتش، یکی را انتخاب خواهد کرد. این بر خلاف سیاست‌های اصل۴۴ قانون اساسی، یعنی واگذاری امور اقتصادی کشور به مردم و خصوصی‌سازی است.

البته کار به همین جا ختم نمی‌شود. از آن جا که سهام عدالت، کارکرد سرمایه‌ای نیز دارد، سود معقولی از آن انتظار می‌رود. اما با توجه به این که اکثر سهامداران سهام عدالت، با دنیای اقتصاد و سرمایه‌‌گذاری آشنا نیستند، نمی‌توانند اطلاعات سیاسی و اقتصادی را به منظور تصمیم‌گیری‌های اقتصادی جهت حفظ، خرید یا فروش سهام خود تحلیل کنند. در چنین شرایطی، به اصطلاح جو روانی بازار، تنها ابزار تصمیم‌گیری این عده به شمار می‌رود. بسیار طبیعی است که سوداگران، جو روانی بازار را با هدف کسب سود بیشتر و به زیان سهامداران، طرح‌ریزی نمایند. در چنین شرایطی، کوچکترین شایعات غلط یا رویدادهای نامطلوب، پیامدهای بزرگی در بازار سرمایه بر جای خواهند گذاشت. در این حالت، مشاهده صف‌های طویل چندین‌میلیونی برای فروش سهام عدالت به هیچ وجه دور از واقع نیست.

مطابق اصل عرضه و تقاضا، با عرضه فراوان سهام عدالت، قیمت آن در بازار به شدت کاهش خواهد یافت و در نتیجه پول کمی نصیب صاحبان اولیه آن خواهد شد. در میان شرکت‌های سهام عدالت، تعداد زیادی شرکت خوب با بنیه اقتصادی قوی وجود دارند که با افت قیمت سهام عدالت، ارزش بازار خود را از دست خواهند داد. اما ارزش ذاتی آن‌ها از بین نمی‌رود، این ارزش، نصیب همان سوداگرانی خواهد شد که از ناآگاهی صاحبان سهام عدالت سوءاستفاده نموده و سود سرشاری را به جیب خواهند زد. در این صورت هم دولت در تحقق عدالت اقتصادی ناکام بوده و هم صاحبان سهام عدالت از موهبت سرمایه سودده محروم خواهند شد.

کاش داستان سهام عدالت تا همین اندازه تلخ و گزنده بود، اما تزریق پول‌های خرد چند‌میلیون و چندصد‌هزار‌تومانی حاصل از فروش سهام عدالت به بدنه جامعه، افزایش تورم، کاهش قدرت خرید توده مردم، بحران‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، مو را بر تن خبرگان اقتصاد کلان، راست می‌کند.

البته آماده‌نبودن زیرساخت‌های واگذاری سرمایه ملی به مردم، آفات بسیار دیگری نیز به دنبال دارد که در این نوشتار نمی‌گنجد، اما همین مقدار در بیان اهمیت توجه به سهام عدالت شاید کافی باشد.

آموزش؛ مهم‌ترین راه چاره

یکی از اصلی‌ترین زیرساخت‌هایی که مخالفان نسبت به سهام عدالت هشدار داده بودند، فرهنگ عمومی نسبت به بازار سرمایه و به طور مشخص، بازار بورس و اوراق بهادار است. سهام عدالت، هر چه باشد، نوعی سهام در بازار سرمایه است که مورد دادوستد قرار خواهد گرفت. بنابراین لازم است تا صاحبان سهام عدالت نسبت به بازار سرمایه و بورس، به سطح حداقلی از اطلاعات، دانش، مهارت و نگرش دست یابند.

هدف نوشتار حاضر، معرفی اهداف آموزشی و سرفصل‌های آموزش بازار سرمایه نیست، زیرا خود بحثی مفصل است و مجالی دیگر می‌طلبد. اما ذکر چند نکته ضروری است:

نیازسنجی، گام اول در فرآیند آموزش است. معلمان انشا می‌توانند در این زمینه نقش کلیدی ایفا کنند. آنان می‌توانند با طرح موضوع سهام عدالت، نسبت به ذهنیت دانش‌آموزان و خانواده‌های آنان در موضوع سهام عدالت اطلاعات ارزشمندی کسب نمایند و با اتکا به این اطلاعات، دانش‌افزایی دانش‌آموزان و اولیای ایشان را طرح‌ریزی کنند.به نظر می‌رسد دروسی مانند حرفه و فن، علوم اجتماعی، انشا، ادبیات فارسی، تاریخ، جغرافیا، دین و زندگی (دینی)، مشاوره، کارآفرینی و جلسات اولیا و مربیان از جمله ظرفیت‌های قابل توجه برای طرح موضوع است.

نباید از دانش‌افزایی دانش‌آموزان دوره راهنمایی تنها به این دلیل که امکان اعمال نظر در خصوص سهام عدالت را ندارند، غافل شد. همانگونه که پیش‌تر آمد، کودکان و نوجوانان قهرا از سنین ابتدایی با مفاهیم اقتصادی آشنا شده و آن‌ها را تجربه می‌کنند.

پایان سخن، دو نکته است: نخست آن که نباید تنها به امید برنامه‌ای رسمی از سوی آموزش و پرورش بود. ایجاد محتواهای جدید آموزشی فرآیندی زمان بر دارد و ممکن است نوشداروی بعد از مرگ سهراب شود. دیگر آن که عمدا از لزوم دانش‌افزایی مربیان و معلمان نسبت به بازار سرمایه، بورس و سهام عدالت، سخنی به میان نیامد. زیرا برای معلمان، روشن‌تر از روز است که تنها در صورت وجود صلاحیت‌های لازم در معلم، می‌توان به یادگیری متعلم، امید داشت.

* دانشجوی مدیریت کسب وکار، دانشگاه علمی کاربردی. z.azami@gmail.com

* دانشجوی دکترای مدیریت، دانشگاه تکنولوژی مالزی. omehrabi@gmail.com