یادداشت روز
ماهیت بورس تهران متفاوت است
طی چند روز گذشته و با توجه به شرایط خاص و روبهرشد بازار سرمایه، اظهار نظرهای متفاوتی راجع به حبابی بودن چنین رشدی یا حداقل در برخی سهام خاص، مطرح شده است.
رحمان بابازاده*
طی چند روز گذشته و با توجه به شرایط خاص و روبهرشد بازار سرمایه، اظهار نظرهای متفاوتی راجع به حبابی بودن چنین رشدی یا حداقل در برخی سهام خاص، مطرح شده است. از آنجایی که طرح چنین مباحثی اثر ناخودآگاه بر روی رفتارهای خرید و فروش سهامداران داشته و ما به عنوان مشاور خریداران و فروشندگان وظیفهای بس مهم برای راهنمایی مشتریان به سمت ارزش واقعی شرکتها داریم، بر خود لازم دیدم نکاتی چند از منظری دیگر را مطرح کنم:
الف) ارزشیابی و ارزشگذاری، بالاخص در حیطه شرکتهای سهامی داخل بورس و بزرگ که به همراه خود و ذات ارزش فیزیکی داراییهایشان واجد برخی ارزشهای دیگر نیز هستند، کاری بس مناقشه برانگیز و مورد اختلاف بوده است. به خاطر دارم دوستی در ترجمه کتابی از بانک جهانی جهت روشهای ارزیابی و ارزشگذاری شرکتها به بیش از یکصد روش ارزیابی اشاره میکرد.
بیاد بیاوریم که سالهای سال است، «برند» و حتی «ترکیب مدیران» به عنوان یک ماهیت معنوی،ارزش عددی به خود گرفته است و مشکل حل نشده دربازار و صنعت غرب نه تولید و ظرفیت و تجهیزات و دارایی فیزیکی، بلکه فروش، بازار و منابع انسانی است.کمی فراتر رفتن از ارزیابیها بر محور مفاهیم حسابداری، دیدگاه واضح تری به ما در درک رفتار بازار میدهد.
ب) تا آنجا که بنده اطلاع دارم شرکتهای پیمانکاری به دلیل ماهیت فعالیتهای خودشان شرایط بسیار متغیر و پرنوسانی میتوانند داشته باشند. گرچه همین دلیل برای منع ورود آنها به بورسهای جهانی کفایت میکند، اما در داخل کشور این موضوع اتفاق افتاده و شرکتهای پیمانکاری زیادی جزیی از بازار سرمایه کشور هستند. هر چند که میتوان گفت با توجه به اثر تصمیمات بسیار متغیر دولت. بر اکثر صنایع کشور، کل صنعت کشور را هم شبه پیمانکاری (از دیدگاه متغیر بودن و تاثیر پذیرفتن از تصمیمات آنی) فرض کرد.
کوتاه سخن اینکه، تحرک عدهای سهامدار که ضریب احتمال وقوع برخی اتفاقات را به صورت حسی، تحلیلی یا با اطلاعات نهانی یا از روشهای دیگر بیشتر فرض میکنند و طالب خرید برخی سهام در قیمتهای بالاتر- به زعم ما- هستند، لزوما نمیتواند حباب تلقی شود و در حالت کلی، دستیابی به شاخص محدوده ۱۳هزار واحد (بر اساس شاخص قبلی)، بازگشت ما به چهار پنج سال پیش است و نه چیزی بیش از آن.
ج) مشخص شده است در شرایط تغییر روند و تغییر ماهیت اساسی،مشخص کردن حد رشد قیمتی و کاهش آن کاری تقریبا غیرممکن بوده و با توجه به تجارب گذشته اوضاع نوسان قیمتی بعد از تثبیت شرایط اثرگذار بر شرکت آرام میگیرد و میتوان بر آن حد، سقف و کف تعیین کرد.
از نظر اینجانب ارزشگذاری بر اساس دادههای تاریخی در شرایط بسیار متغیر، ماهیتی جز پیمودن راه به خطا نیست و به سهامداران میتوان حق داد که ۱۰درصد ارزش روزهای درخشان گذشته را به شرکتی که در حال حاضر به سرعت در حال تحول است، اختصاص دهند. (منظور قیمتهای تاریخی سهم است و البته این اظهار نظر در تایید یا رد ارزش قیمتی روز شرکت نیست).
د) برای اثبات فرضیات بالا، اگر متغیرهای اثرگذار ذیل را با علامت آری یا نه فرض کنیم، دامنه نوسان سود سازی و رشد برخی شرکتهای ما چقدر خواهد بود؟ آیا میتوان ضریب احتمال وقوع بر آنها متصور شد؟ آیا شرایط فعلی بازار ما خرید و فروش ریسک و ضریب احتمال وقوع نیست؟
۱ - آیا طرح تحول اقتصادی و اصلاح قیمت انرژی بسیاری از کارخانجات، اجرا میشود؟
۲ - آیا نرخ تعرفه واردات و صادرات کالا (مثل شکر،سیمان،فولاد و..) در حد ۱۰۰، ۲۰۰ و حتی ۳۰۰درصد و یا بیشتر نوسان میکند؟
۳ - شرایط واگذاری و قیمتگذاری معادن کشور (روی، سنگآهن و غیره..) در سال چند بار بصورت بسیار متغیر و متفاوت تغییر میکند؟
۴ - آیا نرخ ارز (که میتواند بخشی از تحول اقتصادی باشد) تغییر میکند؟
۵ -قیمت خوراک اولیه بسیاری از کارخانهها (لاجرم دست دولت است) با چه نرخی تعیین میشود؟ آیا نمیتواند ۱۰۰، ۲۰۰و۳۰۰ در صد تغییر کند؟
۶ - تغییر روند اقتصاد جهانی و قیمت مواد خام و مواد اولیه تا چه حدی است و آیا نرخهای آینده صعودی است؟
میتوانم به جرات بگویم که لحاظ کردن هر کدام از فاکتورهای فوق بر نتیجهگیریهای ما، شرایط بازار و ارزیابیهایمان را چنان متغیر میکند که تقریبا ارزشگذاری قیمتی را برای یک عدد قابل تفاهم اکثریت غیرممکن میکند.
ه) مشکل خاص دیگری در ورای ماهیت بورس ایران و همه بورسهای دنیا در کشور ما وجود دارد و آن تراکم تقاضای خرید و فروش در پشت صفهای خرید و فروش با دامنه نوسان محدود است که پس از رخداد حقیقت یا عامل اثرگذاری اتفاق میافتد و این موضوع شرایط سرمایهگذار را برای تصمیمگیری در نقطههای وقوع «حقیقت اثرگذار» سخت میکند.
یعنی میتوان گفت برای یک سرمایه قابل توجه در داخل بورس کشور جهت تصمیمگیری در رابطه با ورود به بازار خرید و خروج از بازار فروش با محدودیتهای دامنه نوسان و صفهای خرید و فروش فعلی، چارهای جز تصمیمگیری زودتر و پذیرش ریسک بیشتر وجود ندارد و این همان موضوعی است که محل وقوع مناقشه است: یعنی تحرک سهام قبل از وقوع اتفاق. و به نظرم این از هوشمندیهای خرد جمعی بازار سرمایه ماست که روز به روز قویتر، آگاهتر و هوشمندتر میشود.
پیشنهاد من به عنوان کارگزار این است که اجازه دهیم بازار راه خود را طی کند که خرد جمعی به مراتب هوشمندتر و فرانگر تر از هوش فردی است و به طور قطع در صورت اشتباه به سرعت در صدد جبران برمیآید. شرایط بسیار مخاطرهآمیز و در نوسان ۱۰ سال گذشته همراه با سودهای کلان و زیانهای هنگفت، سرمایهگذاران ما را به اندازه کافی با ماهیت این بازار آشنا کرده است و به نظر میرسد موردی برای نگرانیهای زیاد وجود ندارد.
فراموش نکنیم ما در ابتدای راه نقاهت شرایط اقتصاد جهانی و چهار پنج سال رکود بازار سرمایه خود هستیم و برای بازگشت به روزهای خوب، نیازمند خوشبینیهای بیش از این هستیم.
*مدیر عامل کارگزاری فارابی
ارسال نظر