این روزها با نزدیک شدن به پایان سال مالی، اکثر شرکت‌های بورسی با هدف رسیدن به EPS اعلام شده همچنین الزام شرکت‌ها به ارائه بودجه سال آتی به همراه برآورد سود متعلقه، مدیران شرکت‌ها را سخت درگیر این موضوعات کرده است، ولی آنچه که مهم است نتایج این اقدامات و اعتبار اطلاعات بودجه‌ای است تا دست‌اندرکاران از جمله سرمایه‌گذاران در بورس بتوانند صحیح‌ترین نتایج را کسب کنند. ثبات نسبی و کیفیت سودآوری هر سهم در بورس بسیار مهم است. هر چه انحراف سودآوری یک سهم از سود مورد انتظار کمتر باشد، ریسک آن سهم نیز کمتر خواهد بود و قطعا توجه بازار بدان سهم جلب خواهد شد.در ارتباط با برآورد EPS و چگونگی دستیابی به آن می‌توان شرکت‌های بورسی را به دو گروه عمده تقسیم کرد.گروه اول شرکت‌های تولیدی هستند که طبق‌قاعده درآمد آنها حاصل فعالیت‌های تولیدی است (سود ناویژه فعالیت اصلی) اما اکثر این شرکت‌ها دارای درآمدهای غیرعملیاتی نیز هستند. گروه دوم شرکت‌های سرمایه‌گذاری و هلدینگ‌ها هستند که درآمد آنها همیشه از دو منبع حاصل می‌شود؛ یعنی درآمد حاصل از فروش سهام موجود در پرتفوی و درآمد حاصل از سود سرمایه‌گذاری‌ها.اما آنچه به عنوان سود نهایی دو گروه مزبور و در کل، تمامی شرکت‌های پذیرفته شده در بورس به بازار منعکس می‌شود (EPS) مجموع سودهای حاصل از فعالیت‌ها (عملیاتی و غیرعملیاتی و سایر) بوده که مبنای محاسبه نسبت P/E است.اگرچه اصول صحیح گزارش‌دهی مالی و رعایت استانداردها در تنظیم صورت‌های مالی شرکت‌ها را ملزم می‌کند که درآمدهای عملیاتی و غیرعملیاتی و سایر را به تفکیک منعکس و در شرکت‌های سرمایه‌گذاری نیز سود حاصل از سرمایه‌گذاری‌ها (DPSهای دریافتی) جدا از سود فروش سهام (Capital Gain) جداگانه در صورت سود و زیان منعکس شود، اما بازار و به‌خصوص توده سهامداران غیرمتخصص براساس یک معیار پذیرفته شده فقط P/E را می‌شناسند و گاهی اوقات بدون توجه و تجزیه و تحلیل سایر پارامترها ارزیابی خود را براساس نسبت P/E قرار می‌دهند و آمارها و اطلاعات نیز به همین روال است، مثلا وقتی از میزان P/E یک صنعت صحبت می‌شود میانگین P/E شرکت‌های عضو آن صنعت ارائه می‌شود و تفکیکی در عملیاتی و غیرعملیاتی آن نیست. واقعیت امر این است که در سال‌های گذشته و تحت شرایط تورمی، اکثر بنگاه‌های اقتصادی بخشی از سرمایه خود را صرف خرید دارایی‌های غیرمرتبط با فعالیت اصلی خود نظیر زمین، مستغلات، آهن‌آلات و سایر کالای بادوام و .... کرده‌اند که مازاد بر نیاز معمول آنان بوده یا اینکه این دارایی‌ها در شرکت‌ها قبل از پذیرفته‌شدن در بورس وجود داشته است.

شرایط تورمی(به‌خصوص در مورد زمین و ساختمان) موجب شده این‌گونه دارایی‌ها به قیمت‌های قابل توجهی برسند و در نهایت شرکت‌ها با فروش بخشی یا تمامی آنها به سودهای چشمگیری دست یابند که عملا در ستون سایر درآمدها یا درآمدهای غیرعملیاتی ثبت و EPS شرکت را تشکیل می‌دهد.

از طرفی مدیریت شرکت‌ها در عمل نه می‌توانند و نه علاقه‌مندند که قبل از شروع سال مالی درآمد احتمالی حاصل از فعالیت غیراصلی(درآمد غیرعملیاتی) و در مورد شرکت‌های سرمایه‌گذاری موضوع Capital gain را به تفکیک محاسبه و اعلام کنند و در واقع میزان این‌گونه درآمدها بستگی به میزان دستیابی به مقدار EPS دارد. یعنی به هر میزان که از EPS اعلام شده عقب باشد، به همان میزان با فروش دارایی‌ غیرمولد کسب درآمد و نظر سهامدار را جلب می‌کنند. اگرچه در شرکت‌های سرمایه‌گذاری فروش سهام موجود و تولید Capital gain و به‌طور کلی تنظیم پرتفوی بخشی از فعالیت اصلی آنان تلقی می‌شود، اما باید توجه کرد که در اکثر این‌گونه شرکت‌ها تقسیم Capital gain منع اساسنامه‌ای دارد و مجامع سالانه آنان نیز این‌گونه درآمدها را تقسیم نمی‌کنند.

اما در شرکت‌های تولیدی به‌خصوص آن دسته از صنایعی که از حاشیه سود مطلوبی برخوردار نیستند، فروش اموال و کسب درآمد به‌عنوان بخشی از فعالیت تلقی شده، به‌طوریکه گاهی اوقات بیش از ۵۰درصد EPS این شرکت‌ها از محل درآمد حاصل از فروش دارایی‌ها تامین می‌شود(سود غیر عملیاتی) که طبعا ربطی به تولید و بازدهی صنعت ندارد، اما متاسفانه در ‌آمارها این درآمدها تاثیر می‌گذارند و به‌عنوان بازده صنعت منعکس می‌شوند.

در آمارهایی که اخیرا به‌عنوان تولد چهل و یکمین سال بورس ارائه شده است، ۲۶درصد از بورس به یک صنعت تعلق دارد در حالی‌که بیش از ۳۶درصد بازدهی را به خود اختصاص داده است که به‌طور قطع درآمد غیرعملیاتی نیز لحاظ شده است.

آنچه که به‌عنوان جمع‌بندی این سطور می‌توان نتیجه‌ گرفت آن است که چون درآمدهای غیرعملیاتی نمی‌توانند مستمر باشند، لذا احتساب آن در P/E شرکت‌ها کمی گمراه‌کننده خواهد بود؛ اگرچه این درآمدها در گزارش‌های مالی به تفکیک می‌آید ولیکن بزرگ‌نمایی کردن آن (High light) در گزارش‌ها به‌گونه‌ای که توجه سهامداران را جلب کند، موجب شفاف‌سازی خواهد شد، زیرا شفافیت در بازار بورس تنها در اطلاع‌رسانی به‌‌موقع و کافی نیست؛ بلکه عمق و کیفیت اطلاعات از اهمیت بیشتری برخوردار است و چنانچه موضوعات با این درجه اهمیت به‌گونه‌ای روشن ارائه شوند، درک صحیح‌تری از مفهوم P/E به‌دست خواهد آمد تا به پارامتر اصلی یعنی ثبات نسبی و کیفیت سودآوری هر سهم برسیم.