سایه روشن رکود
گروه بورس: علیرضا کدیور- بورس اوراق بهادار تهران روز گذشته شاهد معامله بیش از ۱۵میلیارد تومان سهام بود که از این میزان، در حدود ۱۰میلیارد تومان متعلق به معامله بلوکی زامیاد بود که با کسر این جابهجایی سهام ارزش معاملات دیروز در حدود ۵میلیارد تومان بوده است. رقمی که در مقایسه با ارزش بورس تهران بسیار ناچیز است. یکی از مواردی که بارها از سوی کارشناسان تذکر داده شده است، ارزش ناچیز معاملات سهام و درصد پایین گردش سهام در بورس تهران است. در حقیقت یکی از ویژگیهای بارز سرمایهگذاری در بورس و خرید سهام، نقدشوندگی بالای آن است. منظور از نقدشوندگی نیز امکان خرید یا فروش سهام در هر لحظه با کمترین انحراف قیمتی است. ویژگی نقدشوندگی بالای سهام موجب میشود که سرمایهگذاران و فعالان بازار سرمایه، با توجه به تقبل ریسک بالاتر، از یک سو از امکان کسب سود بیشتر برخوردار شوند و از سوی دیگر در صورت نیاز، سهام مورد نظر خود را خرید یا فروش کنند. در نتیجه این ویژگی بارز، گردش سهام در بورس افزایش مییابد و این گردش به حدی میرسد که در بورسهای مترقی جهان، درصد گردش سهام طی یک سال به بیش از ۱۰۰درصد میرسد. به بیان دیگر کل سهام موجود در بورس این کشورها بیش از یک بار گردش میکند.
محاسبه متغیر فوق نشان میدهد، میزان گردش سهام در بورس تهران در حدود ۱۰درصد است که در مقایسه با سایر بورسهای مترقی رقمی بسیار نازل است. در بررسی دلایل این نقصان، توجه به چند نکته ضروری است؛ نخست اینکه به دلیل دولتی بودن ساختار اقتصاد کشور، درصد بالایی از سهام شرکتهای حاضر در بورس، در اختیار دولت، سازمانها و نهادهای دولتی و شبه دولتی است. تجربه نشان داده است که این شرکتها به واسطه ساختار مدیریتی خود، تمایلی به عرضه و معامله سهام تحت تملک خود در بورس ندارند. همچنین بخشخصوصی نیز به واسطه ریسک سیاستگذاری دولت، امکان ایجاد محدودیت از سوی دولت پس از واگذاری سهام به بخشخصوصی و ریسک ایجاد رقابت مشابه دولتی، تمایلی به خرید بلوکهای مدیریتی اغلب شرکتهای حاضر در بورس ندارد که موارد فوق، از یک سو عرضه سهام و از سوی دیگر تقاضای سهام را کاهش میدهد.
دومین دلیل پایین بودن میزان گردش سهام به عوامل درون بورس باز میگردد. در واقع سیاستهای اعمالی از سوی مدیران بورس در خصوص محدودیتهای معاملات سهام، انگیزه و قدرت رقابت را از سهامداران سلب میکند. محدودیتهایی همچون نوسان روزانه، حجم مبنا، بازارگردانی ابداعی و... باعث شده است که نه تنها سهامداران جزء از آن منتفع نشوند، بلکه به واسطه قفل شدن داراییهای سهامداران، زیانهای سنگینی را به این قشر از فعالان بازار سرمایه تحمیل کرده است.
از نمونههای بارز این گونه شرکتهای طی هفتههای گذشته، دو شرکت بزرگ تازهوارد به بورس است. شرکتهای فولاد مبارکه اصفهان و ملی صنایع مس که در حدود ۱۰ماه پیش به بورس تهران وارد شدهاند، مدتها است از وجود صفهای سنگین فروش رنج میبرند.
به عنوان مثال شرکت ملی صنایع مس که در پی افزایش قیمت جهانی این فلز، شاهد رشد چشمگیر قیمت بود، با صف فروشی به تعداد بیش از ۲۰میلیون سهم برای بیش از ۵/۱ماه دست و پنجه نرم میکند که دلیل اصلی تشکیل این صف فروش نیز کاهش قیمت جهانی مس است. در حقیقت بورس تهران به دلیل وجود محدودیتهای نوسان روزانه به میزان ۲درصد و سیاست حجم مبنا، امکان تصحیح قیمت را از سهام این شرکت سلب کرده است و سهامداران نیز از بدیهیترین حق خرید سهام که همانا نقدشوندگی بالا است، محروم شدهاند؛ هر چند مسوولان بورس برای رفع موانعی از این دست آییننامه رفع گرههای معاملاتی را تدوین کردهاند، اما همان طور که پیش از اجرا مشخص بود، این سیاست نیز نتوانست گره کور معاملات سهام شرکتهای مشمول آن را باز کند؛ چراکه به عنوان نمونه در مورد شرکت ملی صنایع مس، در آخرین روزی که این شرکت میتواند مشمول آییننامه رفع گره معاملاتی شود، خرید سهام از سوی سهامدارانی که تمایل به افت قیمت سهم ندارند، موجب میشود شرکت از شمولیت این آییننامه خارج شود و در عمل آییننامه مصوب بورس بیاثر شود.
به نظر میرسد در شرایط فعلی مسوولان بورس با اتخاذ سیاستهای ناکارآمد، نقدشوندگی سهام را فدای حفظ شاخصهای بورس کردهاند. روندی که در میانمدت به طور قطع میتواند سهامداران منتظر در صفهای فروش را به محض فروش سهام از در بورس فراری دهد و در عمل شکست این گونه سیاستها را بار دیگر اثبات کند.
ارسال نظر