یادداشت
افزایش مشارکت زنان در بازار سهام کشور
موج تحولات خزنده اجتماعی- اقتصادی که منجر به افزایش نقشآفرینی زنان در امور اقتصادی شده است، در روند بطئی و تحولی سر به تو، به بازار سهام کشور رسیده و باعث بهبود موقعیت آنان در بازار سهام شده است.
محسن ایلچی
موج تحولات خزنده اجتماعی- اقتصادی که منجر به افزایش نقشآفرینی زنان در امور اقتصادی شده است، در روند بطئی و تحولی سر به تو، به بازار سهام کشور رسیده و باعث بهبود موقعیت آنان در بازار سهام شده است. ساختار جنسیتی بازارهای سهام که چندی قبل کاملا تک جنسی و مردانه بود، مدتی است که شاهد افزایش پایگاه شغلی، حرفهای و مدیریتی زنان در لایههای مختلف بازار است. اگر تا دیروز به مدد و مهارت و سالها تجربه اندوزی دو سه حسابدار خبره زن توانسته بودند امور حسابداری و حسابرسی شرکتهای بورسی را عهدهدار شوند و توانایی خود را به بازار حرفه حسابداری و حسابرسی به رخ بکشند، امروز بدنه کارشناسی بسیاری از موسسات حسابداری و حسابرسی را زنان متخصص تشکیل میدهند. اگر تا دیروز دو سه کارشناس ارشد بازار توانسته بودند براساس یک فرآیند اکتسابی (و نه انتقالی) مدیریت شرکتهای کارگزاری را بر عهده بگیرند، امروز زنان کارگزار پا به پای مردان در موسسات کارگزاری و ایستگاههای معاملاتی، استرسها را تحمل میکنند و تابوهای بازار را عقب راندهاند. اگر تا دیروز پست مدیریت امور مالی، امور سهام و پرتفوی شرکتهای بزرگ بورسی به صورت موروثی- تیمی میان مردان دست به دست میشد، امروز غالب زنان توانستهاند با جابهجایی خطوط قرمز شرکتها و براساس شایستهسالاری، توانمندی حرفهای و مسوولیتپذیری جایگاه مدیریتی و کارشناسی خود را تثبیت کنند.
امروزه بدنه کارشناسی بسیاری از شرکتهای بورسی را زنان تشکیل میدهند و آنها هستند که مدیران را در بازار این چنینی یاری میدهند. امروزه بسیاری دانشآموختگان رشتههای اقتصاد، امور مالی و حسابداری را زنان جوانی تشکیل میدهند که دیر یا زود از سقف نامریی و شیشهای ارتقای شغلی گذشته و وارد بازار میشوند. شمار زنانی که در آزمونهای «کارگزاری دو» شرکت کردهاند، افزایش یافته است.
حتی در حوزه رسانههای بورسی نیز شمار خبرنگاران زن افزایش یافته و این خبرنگاران به سرعت در حال تجربهاندوزی و پیشی گرفتن از خبرنگاران مرد هستند و در نهایت شمار زنان معاملهگر که از مردان بهتر خرید میکنند و به موقع میفروشند نیز به طور چشمگیری افزایش یافته است.
موجی که بازار با آن برخورد کرده است، محصور به زمان حال و بازار کنونی ما نیست، بلکه متاثر از تحولات و تغییر ترکیب جنسی بازار کار است و افزایش مشارکت و حضور آنان در تمام نهادهای بازار سهام را باید منبعث از تحولات عمیق جامعه ایرانی عنوان کرد و ارتقای موقعیت کنونی آنها ناشی از اعطا و ایجاد فرصتهای رشد از سوی مردان به زنان نبوده است، بلکه آنها براساس توانمندیهای فردی- اکتسابی و تجربیات اجتماعیشان به موقعیتهای کنونی رسیدهاند و مرز تفاوتهای جنسیتی را کمرنگ کردهاند.
زنان حدود ۴۹درصد از جمعیت کشور را تشکیل میدهند و سهم داراییهایشان از پرتفوی خانوار و به ویژه در داراییهایی نظیر مسکن، مستغلات، طلا و جواهرات (به ویژه توجه به رشد قیمتها) در حال افزایش است. متاسفانه گرچه آماری از دارایی زنان ایرانی در دست نیست، اما براساس یک تخمین قابل استناد تنها یکدرصد از مالکیت جهان در اختیار زنان است.
این میزان نمیتواند برای زنان ایرانی قابل تعمیم باشد، اما براساس روندی که بهآن اشاره شد میزان مالکیت زنان و ادبیات بازارها در حال تغییر است. حرف آخر اینکه میتوانیم چشمانمان را ببندیم، واقعیتهای پیرامون را ننویسیم، اما ...
ارسال نظر