غلامحسین دوانی

چون قلم اندر نوشتن می‌شتافت

چون به عشق آمد قلم در خود شکافت

«مولانا» نوشتار «حسابرس معتمد بورس یا مدیران» مندرج در روزنامه دنیای اقتصاد مورخ ۲۲/۸/۱۳۸۶ من را واداشت که به‌عنوان عضوی از جامعه حسابداران رسمی که زندگی و معیشت خود را فقط در همین حرفه جست‌وجو کرده‌ام به دفاع از جامعه و حسابرسانی برآیم که فعلا زبان به سکوت بسته یا به هر دلیل دیگر زمانه را برای پاسخگویی مناسب نمی‌دانند، ولی آنان را که حساب پاک است در محاسبه چه باک. مضمون مقاله «حسابرس معتمد بورس یا مدیران» آن است که گویا حسابرسان می‌توانند بازیچه دست مدیران قرار گیرند و منافع عمومی را فدای این یا آن کنند. نویسنده مقاله توجه داشته باشد که حتی حسابرسان مجاز نیستند در جایی که منافع عمومی با منافع بورس مغایرت دارد، جانب بورس را داشته باشند، چه رسد به سایر جوانب!! آنچه مور خطاب حسابرسان است، «منافع عمومی» است. حسابرس باید آیین رفتار حرفه‌ای را رعایت کند نه هر آیین یا آیین‌نامه‌ دیگر را. اصول آیین رفتار حرفه‌ای نیز عبارتند از استقلال، درستکاری، بی‌طرفی، صلاحیت و مراقبت حرفه‌ای، رازداری، رفتار حرفه‌ای و اصول و ضوابط حرفه‌ای مربوط. مضافا بر آنکه منافع حسابداران رسمی، خود، جزو لاینفک «منافع عمومی» است. انتظار استفاده‌کنندگان در هر جامعه‌ای این است که به فرهنگ کار حرفه‌ای در آن جامعه احترام بگذارند و هنجارهای مربوط را رعایت کنند، از جمله انتظار دارند که حرفه‌ای‌ها به اعتماد استفاده‌کنندگان به آنها احترام بگذارند و به آن وفادار باشند، به‌ویژه استفاده‌کنندگان از خدمات حرفه‌ای تاکید دارند که افراد حرفه‌ای باید بی‌قید و شرط به آیین‌های رفتار حرفه‌ای پایبند باشند. (محمد شلیله- حسابرس شماره ۳۴)

از سوی دیگر از آنجا که حسابداران رسمی وظیفه بازرسی قانونی را نیز عهده‌دار می‌شوند، مفاد ماده (۱۴۸) اصلاحیه قانون تجارت مصوب ۱۳۴۵ در مورد وظایف بازرس قانونی تصریح دارد بر آنکه: «بازرسان باید اطمینان حاصل کنند که حقوق صاحبان سهام در حدودی که قانون و اساسنامه شرکت تعیین کرده است، به‌طور یکسان رعایت شده باشد، در صورتی که مدیران شرکت اطلاعاتی برخلاف حقیقت را در اختیار صاحبان سهام قرار دهند، بازرسان مکلفند که مجمع عمومی را از آن آگاه سازند».

ادامه در صفحه۲۳